سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولایت الله» ثبت شده است

ولایت و حکومت/ش1/ ایمان کافی است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

ولایت و حکومت/ش1/

ایمان کافی است؟

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یُهَاجِرُوا مَا لَکُمْ مِنْ وَلَایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِیثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۷۲﴾

کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده‏ اند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد نموده‏ اند و کسانى که [مهاجران را] پناه داده‏ اند و یارى کرده‏ اند آنان یاران یکدیگرند و کسانى که ایمان آورده‏ اند ولى مهاجرت نکرده‏ اند هیچ گونه خویشاوندى [دینى] با شما ندارند مگر آنکه [در راه خدا] هجرت کنند و اگر در [کار] دین از شما یارى جویند یارى آنان بر شما [واجب] است مگر بر علیه گروهى باشد که میان شما و میان آنان پیمانى [منعقد شده] است و خدا به آنچه انجام مى‏ دهید بیناست (سوره انفال/۷۲)

 

اینکه من در تشهد نمازم می گویم «اشهد ان محمدا عبده و رسوله»در مأذنه شهر و ولایتم به عنوان یک شعار عمومی، به عنوان نمایشگر سیمای کلی این جامعه می گویم «اشهد ان محمد رسول الله» این شهادت به نبوت، این ایمان به نبوت، و اعلام این ایمامن، تعهدی بر دوش منِ متشهِد، در دوش آن جامعه ای که این تشهد به عنوان شعار او گفته می شود، نمی گذارد؟ یا می گذارد؟ سوال این است!

ولایت: جلسه 10

بسم الله الرحمن الرحیم


إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ(2) لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ(3)

 

شأن نزول آیات اولیه سوره مبارکه ممتحنه درباره حاطب ابن ابی بلتعه است.

حاطب یک مسلمان کم ایمانی بود. وقتی پیغمبر خواست برود به جنگ با کفار قریش, حاطب فکر کرد که ممکن است پیغمبرر در این جنگ مغلوب بشود و خویشاوندان او که در میان کفار هستند, مورد آسیب قرار بگیرند و این درحالی است که او جزو سربازان پیغمبر است.. اینجا خواست یک زرنگی به خرج بدهد. فکر کرد حالا که ما کنار پیغمبر هستیم و در رکاب او جهاد می کنیم و ثواب مجاهدین در راه خدا را هم داریم, احتیاطا یک نامه ای هم بنویسیم به کفار, و دوستی و وفاداری خودمان را نسبت به آن ها هم اعلام کنیم؛ چه ضرری دارد؟!  در این حالت اگر در میدان جنگ با آن ها روبه رو شدیم, البته کمکشان نمی کنیم. اما با این نامه انها را خام کنیم و هم خدا را داشته باشیم هم خرما را.

یک نامه ای نوشت به سران قریش, خودش را هم خوب معرفی کرد تا بدانند که این با آن ها خوب و دوست و مهربان است. نامه را داد به زنی, زن هم نامه را میان گیسوان یا لباسهایش گذاشت و به طرف مکه راه افتاد.

پیغمبر به وسیله وحی از ماجرا مطلع شد. امیرالمومنین و چند نفر دیگر را به دنبال زن فرستاد تا در میانه ی راه نامه را از او گرفتند. پیغمبر فرمود: چرا این کار را کردی؟ چرا اسرار نظامی و جنگی را برای دشمن فاش کردی؟

گفت: یا رسول الله, من آن جا دوستان و خویشاوندانی دارم, می ترسم آن ها مورد زحمت قرار بگیرند, خواستم این نامه را بنویسم که شاید دل آن ها یک قدری نسبت به من نرم بشود.

آیه قرآن در جواب می گوید: اشتباه نکنید, دل آن ها با شما نرم نخواهد شد. آن کسانی که از لحاظ فکری ضد شما هستند, آن کسانی که دین شما, ایمان شما به زیان آن هاست و همت بر نابودی دین و ایمان شما گماشته اند, اینها هرگز با شما مهربان و دوست نخواهند بود. این آیه بعدی این مطلب را بیان می کند, می فرماید: «ان یثقفوکم» اگر دست بیابند بر شما «یکونوا لکم اعداء» دشمن شما خواهند بود.

ای حاطب بن ابی بلتعه ی نادان! خیال نکن اگر این جا یک کمکی به آن ها کردی, فردا کمک تو را سپاس می گویند. نه؛ کمکشان کردی, بیشتر بر تو مسلط می شوند, بیشتر دست ظلم و جور را برروی تو می گشایند. «و یبسطوا الیکم ایدیهم و السنتهم بالسّوء» دست و زبان خود را به بدی بر روی شما می گشایند. شما را بیشتر تحت فشار قرار داده, تحقیرتان می کنند. شما را بی حیثیت و بی شرافت می کنند.

«ودّوا لو تکفرون» فردا اگر بر شما مسلط بشوند, همین یک ذره عقیده ی قلبی را هم نمی گذارند در دل داشته باشید. دوست دارند شما کافر شوید. خیال نکنید اجازه می دهند آزاد باشید در اسلام و انجام وظایف اسلامی تان.

بعد آیه ای و جمله ی قاطعی راجع به خویشاوندان حاطب و همه ی حاطب های تاریخ (هرکس مثل حاطب باشد و با دشمن همکاری کند) بیان می کند.

شما برای خاطر فرزندان, قوم و خویشان و نزدیکانتان حاضرید با دشمن خدا بسازید؟ برای جلب دوستی بندگان ضعیف خدا و جلب منافع خود و نزدیکانتان حاضرید از فرمان خدا بگذرید و با دشمن خدا دوستی کنید؟

مگر این اولاد و ارحام چقدر به درد انسان می خورند؟ آیا آن ها انسان را از عذاب خدا نجات می دهند؟

«لن تنفعکم ارحامکم و لا اولادکم» ارحام و خویشان و فرزندان شما به شما سودی نمی بخشد «یوم القیامه یفصل بینکم» در روز قیامت میان شما و انها جدایی افکنده می شود.

روز قیامت انسان این قدر خودش گرفتار است که به گرفتاری دیگران نمی رسد, حتی فرزندش.

 

 

ولایت- جلسه 2

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مسئله ولایت به آن صورتی که ما مطرح و از قرآن استنباط می کنیم غالبا کمتر مطرح می شود. البته اسم ولایت و کلمه ولایت با گوش شیعه آشناست. در دعاهای ما, در خواسته های ما از خدا, در روایات ما, در افکار رایج و عمومی ما, مسئله ای به نام ولایت, با قداست و احترام تمام و با آرزوی تامین چیزی به نام ولایت, توأم است. ما همیشه به عنوان شیعه خود را دارای ولایت می دانیم, و اگر یک قدری شیعه, وسواسی و دقیق و محتاط باشد, همیشه از خدا می خواهد که خدا او را با ولایت زنده بدارد و با ولایت بمیراند و ولایت را به او بفهماند.

ولایت را از قرآن استنباط می کنیم و مبینید که چه اصلِ مترقیِ جالبی است اصل ولایت, و یک ملت, یک جمعیت, پیروان یک فکر و یک عقیده, اگر دارای ولایت نباشند, چطور بی خودی وِل معطّلند! این را درک خواهید کرد.

در سایه ی این بحث به خوبی می شود فهمید که چرا کسی که ولایت ندارد, نمازش نماز و روزه اش روزه و عبادتش عبادت نیست. به خوبی می شود با این بحث فهمید که چرا جامعه ای و امتی که ولایت ندارد اگر همه ی عمر را به نماز و روزه و تصدّق بگذراند, باز لایق غفران و لطف خدا نیست. خلاصه در سایه ی این بحث, معنای احادیث ولایت را می شود فهمید, از جمله این حدیث معروفی که از چند نفر از ائمه علیهم السلام رسیده است:

«لو انّ رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدّق بجمیع ماله و حجّ جمیع دهره و لم یعرف ولایة ولیّ الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته»

(الکافی. کتاب الایمان و الکفر. باب دعائم الاسلام. ح5)

 اگر کسی تمام عمر را روزه بگیرد, تمام شب ها را تا به صبح بیدار بماند, تمام اموالش را در راه خدا بدهد, اما با ولیّ خدا ولایت نداشته باشد (یا ولایت ولیّ خدا را نداشته باشد) این چنین آدمی همه ی آنچه انجام داده است بیهوده و بی ثمر و خنثی است.

 

فهرست عناوین

سلام...

اگر مایلید سری به کارگاه ما بزنید می توانید مطالب را با این فهرست دنبال کنید.
مراقب باشید مطالب را پشت سر هم و به ترتیب بخوانید! 
برای مطالعه مطالب هر عنوان روی آن ضربه بزنید.

مطالب به صورت پی در پی در هفته به عناوین فهرست اضافه خواهند شد.


فصل 1. انسان, آزادی و حاکمیت
 

فصل 3. انسان و حکومت 
             3-2. حکومت دینی
                          3-2-2. انواع حکومت های دینی
                                       -  شماره 2