سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

۲۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه نوزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل هجدهم: شبهات رایج


شبهه نوزدهم: 
اختیارات ولایت فقیه تا چه حد است؟

§ تا هر جاى زندگى بشر که فقه اسلامى ـ یعنى احکام الهى ـ گسترده است، ولایت و حاکمیت فقیه هم تا همان جا گسترده است و چون مى‏دانیم که فقه اسلامى هیچ امرى از امور زندگى بشر را از حکم الهى بیرون نمى‏داند و همه‏ى مسائل سیاسى، اقتصادى، فردى، اجتماعى، مشمول حکم الهى است، پس حاکمیت ولى فقیه هم شامل همه‏ى امور فردى و امور اجتماعى و امور سیاسى و امور اقتصادى و امور نظامى و امور بین المللى و همه‏ى چیزهایى است که در قلمرو حکم اسلامى و شرعى است.[i]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه هجدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

· اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خداست یا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است، وقتی غیر مشروع شد، طاغوت است، اطاعت او، اطاعت طاغوت است، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتی از بین می رود که به امر خدای تبارک و تعالی یک کسی نصب بشود. شما نترسید از این چهار نفر آدمی که نمی فهمند اسلام چه است، نمی فهمند فقیه چه است، نمی فهمند که ولایت فقیه یعنی چه. آنها خیال می کنند که یک فاجعه به جامعه است. آنها اسلام را فاجعه می دانند نه ولایت فقیه را. آنها اسلام را فاجعه می دانند؛ ولایت فقیه فاجعه نیست؛ ولایت فقیه تبع اسلام است.[i]

فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه هفدهم

 بسم الله الرحمن الرحیم

· چون حکومت اسلام حکومت قانون است، قانون‏شناسان، و از آن بالاتر دین‏شناسان، یعنى فقها، باید متصدى آن باشند.[i]

§ آن کسى که مى‏خواهد احکام الهى را جارى بکند در جامعه، یعنى مجرى احکام الهى باشد و والى بر جامعه باشد و حاکم بر امور اجتماع باشد، این علم به چى داشته باشد خوب است؟ علم به هندسه؟ علم به طب؟ علم به آشپزى؟ علم به میکروب‏شناسى یا علم به کتاب و سنت؟ خواهد گفت: خب پیداست؛ علم به کتاب و سنت. حالا اگر دو نفر عالم به کتاب و سنت داشتیم، یکى «الذى یعلم و لا یعمل»[1] ـ «رُبَّ تَالِی الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَلْعَنُه»[2] ـ یکى هم نه؛ «الذى یعلم و یعمل»،[3] کدام اولى هستند؟ خواهید گفت: «الذى یعلم و یعمل»؛ یعنى همان ولى فقیه؛ ولایت فقیه یعنى این! پس مى‏بینید یک اصل مورد قبول همه است، که مصداق توحید الهى است؛ یعنى ما اگر بخواهیم موحّد باشیم، باید در جامعه‏اى زندگى کنیم که احکام خدا در آن جامعه اجرا بشود و در رأس آن جامعه هم یک فقیه، یک دین‏شناس آن هم عادل، عامل، فقیه، زکى، عارف بالله، یک چنین کسى باشد. آیا این حقیقت را مسلمین جهان مى‏دانند؟ اگر مى‏دانند چرا در راهش حرکتى نمى‏کنند؟ چرا در راهش قیامى نمى‏کنند؟ پس بنده مى‏گویم: نمى‏دانند! این رسالت ماست که باید به مسلمین جهان بگوییم.[ii]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه شانزدهم

 بسم الله الرحمن الرحیم

· از جمله آن علل و دلایل، یکى این است که اگر براى آنان امام برپا نگهدارنده نظم و قانون، خدمتگزار امین و نگاهبان پاسدار و امانتدارى تعیین نکند، دین به کهنگى و فرسودگى دچار خواهد شد، و آیین از میان خواهد رفت؛ و سنن و احکام اسلامى دگرگونه و وارونه خواهد گشت؛ و بدعتگذاران چیزها در دین خواهند افزود؛ و ملحدان و بى‏دینان چیزها از آن خواهند کاست، و آن را براى مسلمانان به گونه‏اى دیگر جلوه خواهند داد. زیرا مى‏بینیم که مردم ناقصند، و نیازمند کمالند و ناکاملند؛ علاوه بر اینکه با هم اختلاف دارند و تمایلات گوناگون و حالات متشتت دارند. بنا بر این، هرگاه کسى را که برپا نگهدارنده نظم و قانون باشد و پاسدار آنچه پیامبر آورده بر مردم نگماشته بود، به چنان صورتى که شرح دادیم، فاسد مى‏شدند؛ و نظامات و قوانین و سنن و احکام اسلام دگرگونه مى‏شد و عهدها و سوگندها دگرگون مى‏گشت. و این تغییر سبب فساد همگى مردمان و بشریت به تمامى است[1].[i]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه پانزدهم

 بسم الله الرحمن الرحیم

v قریب به اتفاق علما، فقیه را در زمان غیبت، نایب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‏دانند؛ به عنوان نمونه می‎توان از شیخ مفید،[1] شیخ طوسی،[2] ابن ادریس حلی،[3] شهید ثانى،[4] محقق‏ سبزوارى،[5] علامه حلی،[6] مقدس اردبیلی،[7] محقق کرکی[8] و میرزای قمی[9] نام برد. 

· «فقها» اوصیاى دست دوم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) هستند، و امورى که از طرف رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) به ائمه (علیه السلام) واگذار شده، براى آنان نیز ثابت است، و باید تمام کارهاى رسول خدا را انجام دهند؛ چنانکه حضرت امیر (علیه السلام) انجام داد.[i]

فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه چهاردهم

 بسم الله الرحمن الرحیم

§ «ولایت فقیه» جزو مسلمات فقه شیعه است. این‌که حالا بعضى نیمه‌سوادها مى‌گویند امام «ولایت فقیه» را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشى از بى‌اطلاعى است. کسى‌که با کلمات فقها آشناست، مى‌داند که مسأله‏ى «ولایت فقیه» جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است. کارى که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجه به آفاق جدید و عظیمى که دنیاى امروز و سیاستهاى امروز و مکتبهاى امروز دارند، مدوّن کند و آن را ریشه‌دار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد؛ یعنى به شکلى درآورد که براى هر انسان صاحب نظرى که با مسائل سیاسى روز و مکاتب سیاسى روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد.[i]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه سیزدهم

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل هجدهم: شبهات رایج


شبهه سیزدهم: 
می‎شود ولایت فقیه را به زبان ساده تعریف کرد؟

§ ولایت فقیه یعنى حاکمیت آن انسانى که در تفکر و ایمان و ایدئولوژى حاکم بر جامعه‏ى خودش از همه بهتر وارد است و بهتر مى‏شناسند. یک چنین کسى باید در یک جامعه حکومت بکند؛ یک چنین انسانى مى‏تواند این جامعه را به فلاح و نجات و به تکامل مادى و معنوى برساند.[i]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه دوازدهم

 بسم الله الرحمن الرحیم


v اتفاقاً امام صادق (علیه السلام) نیز برای اثبات ولایت علما، از آیة قرآن استفاده کرده‏اند؛ آن حضرت در روایتی که در اکثر تفاسیر معتبر روایی[1] آمده است، می‏‎فرمایند: «از جمله چیزهایى که به سبب آن، کسى مستحقّ امامت مى‏شود: پاکدامنى و پاکى از گناهان و معاصى هلاکت‏بارى است که [آدمى] را لایق آتش دوزخ مى‏کند و دیگر، آگاهى روشن از تمام حلال‏ها و حرام‏هایى که مردم بدان‏ها نیاز دارند و سوم، علم به قرآن (و شناخت خاص و عام و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ آن و...)» ابی عمرو زبیری پرسید: چه دلیلی وجود دارد برای آنکه ویژگی‏های رهبری و امامت، تنها در اموری است که شما فرمودید؟ حضرت فرمودند: «به‏دلیل این قول پروردگار که درباره کسانی است که از سوی خداوند در ایجاد حکومت اذن دارند؛ «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِیها هُدىً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ»؛[2] تورات را ما نازل کردیم که در آن هدایت و نور بود؛ انبیاء که اسلام آوردند[3]  با آن در بین یهودیان حکم مى‏کردند، و همچنین ربانیون که مربیان مردم بودند و علما، بر طبق تورات در بین مردم حکومت مى‏کردند.» پس دسته دوم از پیشوایان، یعنی ربانیون، غیر از انبیاء هستند؛ آنها کسانی هستند که مردم را با علم خود تربیت می‏کنند. و دسته سوم یعنی احبار، همان علماء هستند و آنها، غیر از دسته دوم یعنی ربانیونند.»[4]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه یازدهم

 بسم الله الرحمن الرحیم

§ سیاست به معناى پشت هم اندازى و فریب و دروغ گفتن به افکار عمومى مردم، مطلوب اسلام نیست. سیاست یعنى اداره‏ى درست جامعه؛ این جزو دین است.[i]

· آن مردک وقتى که آمد (در زندان) پیش من... گفت: سیاست عبارت از بدذاتى، دروغگویى و... خلاصه پدرسوختگى است. و این را بگذارید براى ما! راست هم مى‏گفت. اگر سیاست عبارت از اینها است، مخصوص آنها مى‏باشد. اسلام که سیاست دارد، مسلمانان که داراى سیاست مى‏باشند، ائمه‏ هدى (علیهم‏السلام) که «ساسة‏العباد» هستند، غیر این‏ معنایى است که او مى‏گفت. او مى‏خواست ما را اغفال‏کند.[ii]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه دهم

 بسم الله الرحمن الرحیم

§ سالها غفلت مسلمین و مهجور ماندن قرآن سبب شد که دستهاى تحریف بتوانند به نام دین، هر سخن باطلى را در اذهان جاى داده و بدیهی‏ترین اصل دین خدا را منکر شوند و شرک را جامه‌ى توحید پوشانده و مضمون آیات قرآن را بى‌دغدغه انکار کنند، و در حالى که قرآن اقامه‌ى قسط را هدف از ارسال رسل مى‌داند؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[1]... و در حالى که آیات کریمه‌ى قرآن، اعتماد به ستمگران را ممنوع مى‌سازد و به پیروان خود مى‌فرماید: «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ»،[2] و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافى با ایمان مى‌شمرد و مى‌گوید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ»،[3] و کفر به طاغوت را در کنار ایمان به خدا قرار مى‌دهد؛ «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى»،[4] و در حالى که نخستین شعار اسلام، توحید، یعنى نفى همه‌ى قدرتهاى مادى و سیاسى و همه‌ى بتهاى بى‌جان و باجان بود، و در حالى که اولین اقدام پیامبر(صلی الله علیه و آله) پس از هجرت، تشکیل حکومت و اداره‌ى سیاسى جامعه بود، و یا دلایل و شواهد فراوان دیگرى که بر پیوند دین و سیاست حکم مى‌کند، باز کسانى پیدا مى‌شوند که بگویند دین از سیاست جداست، و کسانى هم پیدا شدند که این سخن ضداسلامى را از آنها بپذیرند![i]