امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
حاکمیّت خدا، یعنى نجات و سعادت انسانها. حاکمیت دین خدا، یعنى پاسخگویى به نیازهاى اساسى انسانها. هر نیازى که انسانها دارند ـ نیازهاى معنوى، نیازهاى مادى، فردى، اجتماعى، دنیوى، اخروى و همه و همه ـ در ظلّ حاکمیت دین خدا تأمین مىشود.[1]
سرّ، معنا و باطن زندگى و حیات انسان، این است: متوجه یک مبدأ و تکلیف بودن. منتظر یک الهام بودن. گوش به فرمان یک مبدأ حاکم و قادر و صاحب اختیار از غیب بودن؛ این، اصل قضیه است.[2]
اگر کسی این سئوال را بکند که «به چه دلیل میگویید ولایت امر در اختیار خدا و مال خداست؟» جواب این است که این ناشی از یک فلسفة طبیعی است که در جهانبینی اسلام مشخص و معین شدهاست؛ در جهان بینی اسلام، همه چیز عالم از قدرت پروردگار ناشی میشود: «وَ لَهُ ما سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ»؛[3] هر آنچه در روز و شب آرمیده است، از آنِ خداست. وقتی که همه پدیدههای خلقت مال اوست و حکومت تکوینی بر همه چیز در اختیار اوست حکومت قانونی و تشریعی هم باید در اختیار او باشد...
«إِنَّ الله یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»؛[4] همانا خدا شما را فرمان میدهد که امانتها را به اهلش برگردانید، «وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ»؛ و چون میان مردم داوری و حکومت و قضاوت میکنید، بر طبق عدل و داد حکومت و قضاوت بکنید. «إِنَّ الله نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ»؛ همانا پروردگار به چه نیکو چیزی شما را پند میدهد و موعظه میکند، «إِنَّ الله کانَ سَمیعاً بَصیراً»؛[5] همانا پرودگار شنوا و بیناست؛ پس آنچه که به شما فرمان میدهد از روی شنوایی و آگاهی و دانش کامل است. چون شنوای نیازهای درونی شماست، چون بینای سرنوشت شماست، لذا آنچه را که احتیاج دارید به شما میدهد و میبخشاید.
این آیه اول است که درباره امانت صحبت میکند و میگوید امانتها را به اهلش بدهید و در حقیقت یک زمینه چینی برای آیه دوم است و باید این یادآوری را بکنم که امانت فقط این نیست که من یک تومان دست شما دارم این یک تومان را به دست من برگردانید؛ مهمترین نشانهها و نمونههای امانت، این است که آنچه امانت خدا در میان مردم است، آن را انسان به جایش و به اهلش برساند؛ «اطاعت» که میثاق و پیمان خدا با آدمیاست، آن را در جایش مصرف کند و خرج کند؛ اطاعت از خدا بکند و از آنچه که خدا فرموده که اطاعت بشود، اطاعت کند. این مهمترین مصداق امانت است.
در آیه بعد یعنی آیه 59 سوره نساء میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، «أَطیعُوا الله»؛ اطاعت کنید از خدا «وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ»؛ و اطاعت کنید از پیامبر خدا «وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»؛[6] و اطاعت کنید از صاحبان فرمان از میان خودتان؛ یعنی آن کسانی که در میان شما صاحبان فرمان هستند.[7]
شاید بتوان گفت که هدف از همة زحماتى که پیغمبراکرم و بزرگان دین و انبیاء الهى (علیهمالصّلاهوالسّلام)، متحمّل شدهاند، استقرار ولایت الهى بودهاست. گویا در روایتى از امام صادق (علیهالصّلاهوالسّلام) است که در مقام هدف جهاد فى سبیلالله [و] مجموعة تلاشهایى که براى دین مىشود فرمودهاند: «لیخرج الناس من عبادة العبید الى عبادة الله و من ولایة العبید الى ولایة الله.» هدف این است که انسانها را از ولایت بندگان و بردگان ـ با معناى وسیعى که این کلمه دارد ـ خارج سازند و به ولایتالله نائل کنند. منتها در موضوع عید غدیر، این نکته هم وجود دارد که در باب ولایت، دو قلمرو اساسى هست: یکى قلمرو نفس انسانى است که انسان بتواند ارادة الهى را بر نفس خودش ولایت بدهد و نفس خود را داخل ولایت الله کند. این، آن قدم اوّل و اساسى است و تا این نشود، قدم دوم هم تحقّق پیدا نخواهد کرد.[8]
... جانب و مرحلة دوم این است که محیط زندگى را در ولایتالله داخل کند. یعنى جامعه، با ولایت الهى حرکت کند. هیچ ولایتى؛ ولایت پول، ولایت قوم و قبیله، ولایت زور، ولایت سنّتها و آداب و عادات غلط نتواند مانع از ولایتالله شود و در مقابلولایتالله عرض اندام کند.[9]
مسئلة حکومت در اسلام یک شکل بسیار زیبا و با شکوهى دارد. اساساً از نظر اسلام افراد بر یکدیگر حکومت نمىتوانند بکنند؛ بشر آزاد است. حاکم حقیقى بر بشر خداست؛ منتهى حکومت خدا بر مردم، باید به شکل حکومت یک انسان بر مردم که بر طبق معیارهاى الهى باشد تجسّم پیدا کند؛ بدون آن حکومت خدا بر مردم معنا ندارد. این انسان، پیغمبران الهى هستند که براى حاکمیّت [در] بین مردم آمدند و در غیبت پیغمبران، جانشینان، اوصیاء، فقهای امت، دین شناسان، آگاهان، آن کسانى که منصب ولایت را و امامت را از پیغمبر و از ائمه به ارث بردند؛ که باز در همین روایت مىفرماید: «إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ الله وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ»[10] این معناى امامت است.[11]
[1]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار علما و روحانیون در آستانة ماه محرم 2/2/1377
[2]. خطبههاى نماز جمعة تهران به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی 19/11/1369
[3]. انعام: 13
[4]. نساء: 58
[5]. نساء: 58
[6]. نساء: 59
[7]. سید علی خامنه ای (رهبر معظم انقلاب)، کتاب ولایت، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، زمستان 1370، ص 92-90
[8]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههاى استان زنجان 22/7/1382
[9]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان کشورى و لشکرى، به مناسبت «عید غدیر» 19/3/1372
[10]. الکافی، ج 1، ص 198
[11]. بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبههاى نماز جمعه تهران 2/11/1366