سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

۴۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

فصل7:نظریه ولایت فقیه/2.ادله اثبات/دلیل نقلی1

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 7: نظریه ولایت فقیه

 

2. ادلة اثبات ولایت فقیه

       2-2. دلایل نقلی

               دلیل نقلی اول


2-2-1. روایت «الحوادثُ الْواقِعَه»

v  اسحاق بن یعقوب نامه‏اى براى حضرت ولى عصر (عج) مى‏نویسد، و از مشکلاتى که برایش رخ داده سؤال مى‏کند. محمد بن عثمان عمرى، نمایندة آن حضرت، نامه را مى‏رساند. جواب نامه به خط مبارک صادر مى‏شود که «... در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند، و من حجّت خدایم...» [1]

*   منظور از «حوادث واقعه» که در این روایت آمده، مسائل و احکام شرعیه نیست. نویسنده نمى‏خواهد بپرسد درباره مسائل تازه‏اى که براى ما رخ مى‏دهد چه کنیم. چون این موضوع جزو واضحات مذهب شیعه بوده است و روایات متواتره دارد که در مسائل باید به فقها رجوع کنند. در زمان ائمه (علیهم السلام) هم به فقها رجوع مى‏کردند و از آنان مى‏پرسیدند. کسى که در زمان حضرت صاحب (سلام اللَّه علیه) باشد و با نوّاب اربعه روابط داشته باشد و به‏ حضرت نامه بنویسد و جواب دریافت کند، به این موضوع توجه دارد که در فراگرفتن مسائل به چه اشخاص باید رجوع کرد.


فصل7:نظریه ولایت فقیه/2.ادله اثبات/دلیل عقلی 4

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 7: نظریه ولایت فقیه

 

2. ادلة اثبات ولایت فقیه

دلایل عقلی 


برهان چهارم:

v    بیان شیوا و مستحکم حضرت آیت الله مصباح، زیبایی چهارمین برهان را دو چندان می‎سازد:

«این دلیل نیز از مقدمات ذیل تشکیل مى‏شود:

الف) ولایت بر اموال و اعراض[1] و نفوس[2] مردم، از شئون ربوبیت الهى است و تنها با نصب و اذن خداى متعال مشروعیّت مى‏یابد.

ب) این قدرت قانونى و حق تصرّف در اعراض و نفوس مردم، از جانب خداى متعال به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) وامامان معصوم(علیهم السلام) داده شده است.


فصل7:نظریه ولایت فقیه/2.ادله اثبات/دلیل عقلی 3

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 7: نظریه ولایت فقیه

 

2. ادلة اثبات ولایت فقیه

دلایل عقلی 


دلیل عقلى سوم:

v    حضرت آیت الله جوادی آملی در تبیین این دلیل عقلی می‏فرمایند:

«گفته شد که حیات اجتماعى انسان و نیز کمال فردى و معنوى او، از سویى نیازمند «قانون الهى» در ابعاد فردى و اجتماعى است که مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و نسیان باشد و از سوى دیگر، نیازمند «حکومتى دینى» و حاکمى عالم و عادل است‏؛ براى تحقّق و اجراى آن قانون کامل. حیات انسانى در بُعد فردى و اجتماعى‏اش، بدون این دو و یا با یکى از این دو، متحقّق نمى‏شود و فقدان آن دو، در بُعد اجتماعى، سبب هرج و مرج و فساد و تباهى جامعه مى‏شود که هیچ انسان خردمندى به آن رضا نمى‏دهد.


فصل7:نظریه ولایت فقیه/2.ادله اثبات/دلیل عقلی 2

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 7: نظریه ولایت فقیه

 

2. ادلة اثبات ولایت فقیه

دلایل عقلی 


دلیل عقلى دوم:

v    حضرت آیت الله مصباح یزدی، برهان دوم را این‏گونه تقریر میفرمایند:

«این دلیل به‏طور خلاصه از مقدمات ذیل تشکیل مى‏شود:

الف) براى تأمین مصالح فردى و اجتماعى بشر و جلوگیرى از هرج و مرج و فساد و اختلال نظام، وجود حکومت در جامعه ضرورى و لازم است.

ب) حکومت ایده‎آل و عالى‏ترین و مطلوب‏ترین شکل آن، حکومتى است که امام معصوم(علیه السلام) در رأس آن باشد و جامعه را اداره کند.

ج) بر این اساس که «هنگامى که تأمین و تحصیل یک مصلحت لازم و ضرورى در حدّ مطلوب و ایده‏آل آن میسّر نباشد، باید نزدیک‏ترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد»، لذا در بحث ما، هم هنگامى که مردم از مصالح حکومت معصوم(علیه السلام) محروم بودند، باید به‏دنبال نزدیک‏ترین مرتبه به حکومت معصوم باشیم.


فصل7:نظریه ولایت فقیه/2.ادله اثبات/دلیل عقلی 1

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 7: نظریه ولایت فقیه

 

2. ادلة اثبات ولایت فقیه

دلایل عقلی 

دلیل عقلی 1


*   حکومت اسلامى به این ترتیبى که ما اظهار مى‏کنیم و مبناى جمهورى اسلامى است، این از نظر کلى مورد اتفاق میان تمام مسلمان‏هاست و به‏طور ویژه برجسته‏ترین و مترقى‏ترین شیوه‏اى است که در میان مسلمان‏ها براى مسئلة حکومت مطرح مى‏شود و مورد بحث قرار مى‏گیرد... اعتقاد به ولایت فقیه، آن جورى که ما امروز داریم تبیین مى‏کنیم و در نظام جمهورى اسلامى قاعدة همة امور هست، این یک اعتقادى است منطبق با متن قرآن، منطبق با لبّ اسلام و حقِ اصولِ اسلامى و منطبق با عقل سلیم.[1]


فصل7:نظریه ولایت فقیه/ چیستی ولایت فقیه

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل هفتم: نظریة ولایت فقیه


 ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است.[1]

وقتى نظامى بر پایة یک اندیشه و یک ایدئولوژى تشکیل مى‏شود، دانایان به آن اید‏ئولوژى، نقش اول را در آن نظام دارند و ولایت فقیه یعنى این. یعنى ولایت و حاکمیت آن کسى که از همه اعرف است، به خط سیرى که براى زندگى انسان دین معین مى‏کند.[2]


ضمیمه فصل6: سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه /ش5

بسم الله الرحمن الرحیم


ضمیمه فصل6: 


سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه

شماره 5

 

32. آیت الله بروجردی 1292-1380 هـ. ق

حضرت آیت الله العظمی سید حسین بروجردی در ماه صفر سال 1292 ق در بروجرد متولد شد. جامع المقدمات، سیوطی، منطق و گلستان سعدی را در مکتب آموخت. او سپس به مدرسه‌ی نوربخش رفت و به تعلیم به تعلیم و یادگیری صرف، نحو، بدیع، عروض، منطق، فقه و اصول پرداخت. پس از آن رهسپار اصفهان گردید و از محضر بزرگانی چون سید محمد باقر درچه ای، ملا محمد کاشی، ابوالمعالی کلباسی، سید محمد تقی مدرس و حکیم میرزا جهانگیر قشقایی بهره ها برد. وی در سال 1320 ق درحالی که 28 ساله بود، وارد نجف شد و در آنجا از محضر علمای بزرگی همچون آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید محمد کاظم یزدی مستفیض شد. وی آنگاه به بروجرد بازگشت و بساط تدریس و ارشاد مردم را گستراند. این عالم وارسته در سال 1364 ق به قم مهاجرت کرد. ایشان در قم علاوه بر سامان دادن به وضعیت درسی حوزه و رسیدگی به مسائل مالی دانش پژوهان، به برقراری ارتباط با «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» و محافل رسمی برادران اهل سنت برای ایجاد وحدت میان گروه‌های مسلمان اقدام کرد. او همچنین نمایندگانی به اروپا و آمریکا برای شناساندن اسلام واقعی به مردم آن مناطق گسیل داشت. وی دارای جامعیت علمی منحصر به فردی بود و تألیفات و آثاری نیز از خویش بر جای گذاشت.

این مرجع عالیقدر در سیزدهم شوال 1380 ق مطابق با دهم فروردین 1340 ش به دیار باقی شتافت و در مسجد اعظم قم که خود بنیاد نهاده بود، به خاک سپرده شد[1].


ضمیمه فصل6: سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه /ش4

بسم الله الرحمن الرحیم


ضمیمه فصل6: 


سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه

شماره 4

 

23. عبدالفتاح حسینی مراغی (صاحب عناوین) 1250 هـ. ق

وی از علمای معروف قرن سیزدهم بوده که در فقه و حدیث مهارت داشته و مؤلف کتاب العناوین است. وی فقیهی بزرگ و دانشمندی بزرگوار و صاحب کتاب عناوین الاصول است. کتاب مذکور از تقریرات دو استاد بزرگش شیخ موسی و شیخ علی از فرزندان کاشف الغطاء تألیف شده که در سال 1248 به پایان رسیده است... روشن است که وفات وی بعد از سال 1246 بوده که صاحب کتاب ریحانه الادب نیز با ذکر این مطلب تاریخ وفات وی را سال 1250 ذکر کرده است.


ضمیمه فصل6: سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه /ش3

بسم الله الرحمن الرحیم


ضمیمه فصل6: 


سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه

شماره 3


 16. محقق اردبیلی993 هـ . ق

احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی از فقهای والامقام شیعه در قرن دهم هجری است.

وی از فقهای بزرگی است که علاوه بر اینکه در تحقیق و پژوهش سرآمد و نمونه بود و یک محقق بزرگ به شمار می‌آمد، در امر تهذیب نفس و زهد و تقوا نیز کم نظیر و مقدس بود.

در حوزه‌ی اندیشه‌ی سیاسی و حکومتی، وی یکی از کسانی است که نظرات و دیدگاه‌های مؤثری دارد و از دو طریق عقل و نقل بر مباحث خویش استدلال می‌کند.


ضمیمه فصل6: سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه /ش2

بسم الله الرحمن الرحیم


ضمیمه فصل6: 


سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه

شماره 2 


7. سلار دیلمی ۴۶۳ هـ. ق

 از فقیهان و اندیشمندان نامدار قرن پنجم قمری است. سلار دیلمی بعد از عصر غیبت یکی از مشایخ و از مهم ترین عالمان و پیشوایان امامیه بوده‌است.

سلار دیلمی در باب امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی حدود و جهاد، پس از ذکر مراتب امر به معروف و نهی از منکر با صراحت اذعان می‌کند که ائمه‌ی معصومین (علیه السلام) اقامه‌ی احکام در میان مردم را به فقیهان شیعه تفویض نموده اند. وی در باب یکی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر می‌گوید: «فاما القتل و الجراح فی الانکار، فالی السلطان او من یأمره السلطان، فان تعذر الامر لمانع فقد فوضوا علیهم السلام الی الفقهاء اقامۀ الحدود و الاحکام بین الناس بعد ان لا یتعدوا واجباً و لا یتجاوزوا حداً»[1]. اما کشتن و جراحت ایجاد کردن به عنوان یکی از بالاترین مراحل نهی از منکر به سلطان یا کسی که سلطان به او امر و اذن بدهد، مربوط است. اگر هر یک از این دو به جهت وجود موانعی معذور از انجام کار بود، پس ائمه (علیه السلام) اقامه‌ی حدود و احکام میان مردم را به فقها تفویض کرده اند؛ به شرط اینکه این فقها واجبات و حدود الهی را مراعات نمایند. حتی به نظر سلار، ائمه (علیه السلام) به پیروان و شیعیان خود دستور داده‌اند که فقها را در این هدف عظیم و اجرای احکام الهی و اقامه‌ی آنها تازمانی که در صراط مستقیم حرکت می‌کنند، یاری دهند[2].