سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

۴۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

ضمیمه فصل6: سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه /ش1

بسم الله الرحمن الرحیم


ضمیمه فصل6: 


سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه

شماره 1


حاکمیت نظریه‌ی ولایت فقیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی فتح باب جدیدی در حوزه‌ی مباحث اندیشه‌ی سیاسی شیعه است. این نظریه که توانسته بود نظریات رقیب را کنار زده و از فضای پژوهش و تئوری به عرصه‌ی عمل و اجرا پانهد، سؤالات فراوان و تأملات جدیدی را پیش روی خود می‌دید. و به دلیل مطالعات جدیدی که در این حوزه صورت می‌گرفت، قضاوت‌های نو و البته متفاوت و گاه متضاد را نیز به دنبال داشت. برخی این نظریه را حاصل استنباط فقهای متأخر و ابتکاری از سوی آنها دانستند. عده‌ای دیگر درباره‌ی گستره و قلمرو آن به ایجاد سؤال پرداخته و حتی گاه به نازل‌ترین سطح از اختیارات تنزل دادند و برخی نیز آن را به نخستین مراحل شکل‌گیری فقه سیاسی شیعه متصل کردند.


فصل6:ویژگی های ولی وحاکم اسلامی/ شرایط ولی فقیه/شرط 3


2-3. درایت، تدبیر و کارآمدی

 ... براى زمامدارى بر امور مسلمین؛ شرط دیگر یعنى داراى کفایت و کارایى لازم براى اداره؛ این هم یک شرط قهرى و عقلى است. کسى که کفایت اداره ندارد، این را نمى‏شود زمامدار امور هیچ کارى کرد ـ حتى کار کوچک ـ مگر آنکه کفایت آن کار را داشته باشد؛ چه برسد به ادارة امور مسلمین؛ این هم یک شرط قهرى است.[1]

*   ... آفت دیگرِ سیاست این است که انسان‏هاى کوته‌بین، کودک‌منش و ضعیف، سیاست را در دست گیرند و زمام سیاست از دست‏هاى پُرقدرت خارج شود و به دست انسان‏هاى بى‌کفایت بیفتد.


فصل6:ویژگی های ولی وحاکم اسلامی/ شرایط ولی فقیه/شرط 2


2-2. عدالت و تقوی

*     ضابطه‌هاى رهبرى و ولایت‌فقیه... در مکتب سیاسى اسلام، ضابطة معنوى است. ضابطه عبارت است از علم، تقوا و درایت.

علم، آگاهى مى‌آورد؛ تقوا، شجاعت مى‌آورد؛[1] درایت، مصالح کشور و ملت را تأمین مى‌کند؛ اینها ضابطه‌هاى اصلى است برطبق مکتب سیاسى اسلام.[2]

فصل6:ویژگی های ولی وحاکم اسلامی/ شرایط ولی فقیه/شرط 1

2. شرایط ولی منصوب به شرایط (ولی فقیه)

شرط اول


*   حکومت و ولایت بنا به نظر اسلام مخصوص خداى متعال است و خداى متعال حاکمیت الهى را در بندگان برگزیده و پیامبران خود منسجم فرموده و انبیاء الهى هم به حاکمیت الهى ادامه دادند تا دوران ختم نبوت. بعد از وجود مقدس پیغمبر، ائمة معصومین و اولیاء خدا ولى الهى بودند و همان ولایت الهى در ولایت ائمه (علیهم‏السلام) مجسم شد و در دوران غیبت کبرى هم به حسب حکم قطعى و صریح عقل و هم بر حسب ادلة اسلامى و شرعى این ولایت و این حاکمیت مخصوص است به انسان دین شناس، عادل، بصیر به اوضاع و احوال زمان؛ یعنى فقیه، و عرض کردیم که این سلسله مراتب حکومت الهى و ولایت الهى است و در این که امروز شایسته‏ترین افراد براى حکومت، فقیه جامع الشرایط است على الاصول بین فِرَق اسلامى هیچ گونه اختلافى نیست و همه قبول دارند که در هر شرایطى وقتى که ولى منصوب از قبل خدا نیست، وجود ندارد ـ یعنى منصوب به شخص ـ آن کسى از همه شایسته‏تر است که به معیارهاى اسلامى نزدیک‏تر باشد یعنى فقیه، جامع الشرایط، عادل، عالم و مخالف با هواى نفس و بصیر به اوضاع زمان و داراى قدرت تدبیر یعنى همان چیزى که ما در قانون اساسى جمهورى اسلامى و در نظام این جمهورى به عنوان ولایت فقیه شناختیم.[1]


فصل6:ویژگی های ولی وحاکم اسلامی/ شرایط ولی منصوب به نص

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل ششم:

ویژگیهای ولی و حاکم اسلامی


1. شرایط ولی منصوب به نصّ
   (پیامبران و ائمة اطهار
علیهم‏السلام


زمامدار بایستى از کمال اعتقادى و اخلاقى برخوردار و عادل باشد؛ و دامنش به معاصى آلوده نباشد. کسى که مى‏خواهد «حدود» جارى کند، یعنى قانون جزاى اسلام را به مورد اجرا گذارد، متصدى بیت‏المال و خرج و دخل مملکت شود، و خداوند اختیار اداره بندگانش را به او بدهد، باید معصیت‏کار نباشد: «قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ».[1] خداوند تبارک و تعالى به جائر چنین اختیارى نمى‏دهد. زمامدار اگر عادل نباشد در دادن حقوق مسلمین، اخذ مالیات‏ها و صرف صحیح آن، و اجراى قانون جزا، عادلانه رفتار نخواهد کرد؛ و ممکن است اعوان و انصار و نزدیکان خود را بر جامعه تحمیل نماید، و بیت‏المال مسلمین را صرف اغراض شخصى و هوسرانى خویش کند.

بنابراین، نظریه شیعه در مورد طرز حکومت و اینکه چه کسانى باید عهده‏دار آن شوند در دوره رحلت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا زمان غیبت واضح است. به موجب آن امام باید فاضل و عالم به احکام و قوانین و در اجراى آن عادل باشد.[2]


فصل6:ویژگی های ولی وحاکم اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل ششم:

ویژگیهای ولی و حاکم اسلامی



آن کسى که این ولایت را از طرف خداوند عهده‌دار مى‌شود، باید نمونة ضعیف و پرتو و سایه‌اى از آن ولایت الهى را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهى، قدرت و حکمت و عدالت و رحمت و امثال اینهاست. آن شخص یا آن دستگاهى که ادارة امور مردم را به عهده مى‌گیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهى باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعة اسلامى و همة جوامع دیگرى است که به شکل‏هاى دیگر اداره مى‌شوند. جهالتها، شهوات نفسانى، هوى و هوس و سلایق شخصى متکى به نفع و سود شخصى یا گروهى، این حق را ندارند که زندگى و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامى، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد؛ خودخواهى نباید حاکم بشود، هوى و هوس ـ از هر کس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتى ـ نباید حکومت کند.     


فصل5:مفهوم ولایت/3:حوزه های سه گانه ولایت از نگاه قرآن/ش3

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 5: مفهوم "ولایت"

3. حوزه‎های سه‏ گانة ولایت از نگاه قرآن

(شماره 1: حوزه سوم)


3-3. ولایت در تعیین دشمنان جامعة ولایی و تعیین مرزبندی با آنها


*   آنچه از تدبر در آیات قرآن و با استمداد و استنتاج از مبارزه اهل‏بیت در زمینة ولایت به دست آمد این بود که ولایت دارای چند بعد و چند جلوه است؛ یکی اینکه جامعه مسلمان، وابسته و پیوسته به عناصر خارج از وجود خود نباشد، و پیوستگی به غیر مسلم نداشته باشد و توضیح دادیم که پیوسته نبودن و وابسته نبودن یک حرف است و به کلی رابطه نداشتن یک حرف دیگر، و هرگز نمی‏گوییم که عالم اسلام در انزوای سیاسی و اقتصادی به سر ببرد و با هیچ‏یک از ملت‏ها و کشورها و قدرت‏های غیر مسلمان رابطهای نداشته باشد؛ بلکه مسئله، مسئلة وابسته نبودن و پیوسته و دنباله رو نبودن است، در قدرت‏های دیگر هضم و حل نشدن و استقلال و روی پای خود ایستادن را حفظ کردن است.


فصل5:مفهوم ولایت/3:حوزه های سه گانه ولایت از نگاه قران/ش2

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل5: مفهوم ولایت

3. حوزه های سه گانه ولایت از نگاه قرآن 


(شماره 2: حوزه دوم)



3-2. ولایت و اتصال جدایی‎ناپذیر اعضای جامعة اسلامی ‏با محور نظام ولایی (ولی)

*   مسئلة ولایت به آن صورتی که از قرآن استنباط می‏کنیم، غالباً کمتر مطرح می‏شود... می‏خواهم درباره مفهوم «ولایت» از ریشه حرف بزنم. می‏خواهیم معنی ولایت را از آیات کریمه قرآن بیرون بکشیم و استنباط و استخراج کنیم تا ببینید که اصل ولایت چه اصل مدرن مترقی جالبی است و چگونه یک ملت، یک جمعیت، پیروان یک فکر و عقیده اگر دارای ولایت نباشند سرگردان هستند. در سایة این بحث، این مسئله را درک و احساس خواهید کرد و به خوبی خواهید فهمید، چرا کسی که ولایت ندارد، نمازش نماز، و روزهاش روزه، و عبادتش عبادت نیست. به خوبی می‏شود با این بحث فهمید که چرا اگر جامعهای و امتی ولایت ندارد، اگر همه عمر را [هم] به نماز و روزه و تصدّقِ تمام اموال بگذارند، باز لایق لطف خدا نیست و خلاصه در سایة این بحث معنای احادیث ولایت را می‏شود فهمید، از جمله این حدیث معروف که... «أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ الله فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَى الله جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ»؛[1] اگر مردی شب‏ها تا به صبح بیدار بماند وتمام عمر را روزه بگیرد ـ نه فقط ماه رمضان را ـ وتمام اموالش را در راه خدا صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، در حالی‏که ولایت ولی خدا را نشناخته باشد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد، این چنین آدم هر آنچه که انجام دادهاست بیهوده و بی ثمر و خنثی است.»

v  در قرآن سخن از «ولاء» و «موالات» و «تولّى» زیاد رفته است. در این کتاب بزرگ آسمانى، مسائلى تحت این عناوین مطرح است. آنچه مجموعاً از تدبّر در این کتاب مقدّس به دست مى‏آید این است که از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد: منفى و مثبت؛ یعنى از طرفى مسلمانان، مأموریّت دارند که نوعى ولاء را نپذیرند و ترک کنند، و از طرف دیگر دعوت شده‏اند که ولاء دیگرى را دارا باشند و بدان اهتمام ورزند.


فصل5:مفهوم ولایت/3:حوزه های سه گانه ولایت از نگاه قرآن/ش1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 5: مفهوم "ولایت"


3. حوزه‎های سه‏ گانة ولایت از نگاه قرآن

(شماره 1: حوزه اول)


ولایت قرآنی دو رویه دارد، یک رویة آن این است که در داخل جامعه اسلامی‏، همه عناصر بایستی به سوی یک هدف و یک جهت و یک راه گام بردارند و رویة دیگرش این است که در خارج از جامعة اسلامی‏، امت اسلامی ‏بایستی با همه بلوک‏ها و جناح‏های ضدّ اسلامی ‏پیوندهای خودش را بگسلد، اینجا یک نکته دقیقی وجود دارد که می‏رساند ولایت به معنای قرآنی آن، همان ولایتی است که شیعه به آن قائل است.

اینکه ما ارتباط با امام را اینقدر مهم دانستهایم، اینکه ما فرمان امام را در همه شئون زندگی جامعه نافذ می‏دانیم برای چیست؟ و از کجا در می‏آید؟ اینجا است که قرآن با ما حرف می‏زند که اگر یک جامعهای و یک امتی بخواهد ولایت قرآنی را به این معنا داشته باشد؛ یعنی بخواهد تمام نیروهای داخلی‏اش در یک جهت، به سوی یک هدف، در یک خط به راه بیفتد و بخواهد تمام نیروهای داخلی‏اش علیه قدرت‏های ضد اسلامی‏ در خارج بسیج بشود، احتیاج به یک نقطه قدرت متمرکز در متن جامعه اسلامی‏دارد. به یک نقطهای احتیاج دارد که تمام نیروهای داخلی به آن نقطه بپیوندند، همه از آنجا الهام بگیرند و همه از او حرف بشنوند و حرف بپذیرند و او تمام جوانب مصالح ومفاسد را بداند تا بتواند مثل یک دیده‏بان نیرومندِ قوی‏دستی و قوی‏چشمی، ‏هرکسی را در جبهة جنگ به کار مخصوص خودش بگمارد.[1]


فصل5:مفهوم ولایت/2.انواع تقسیمات دربحث ولایت

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 5: مفهوم "ولایت"

2. انواع تقسیمات در بحث ولایت



2-1. ولایت تکوینی و تشریعی

*   براى امام مقامات معنوى هم هست که جدا از وظیفة حکومت است؛ و آن مقام خلافت کلى الهى است که گاهى در لسان ائمه (علیهم‏السلام) از آن یاد شده است. خلافتى است تکوینى که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولىّ امر» خاضعند. از ضروریات مذهب ماست که کسى به مقامات معنوى ائمه(علیهم‏السلام) نمى‏رسد، حتى ملک مقرب و نبى مرسل.

اصولاً رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم‏السلام) ـ طبق روایاتى که داریم ـ قبل از این عالم، انوارى بوده‏اند در ظلّ عرش و در انعقاد نطفه و «طینت» از بقیة مردم امتیاز داشته‏اند و مقاماتى دارند؛ الى ما شاء اللَّه. چنان‏که در روایات «معراج» جبرئیل عرض مى‏کند: «لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً، لَاحْتَرَقْتُ»؛[1] اگر کمى نزدیک‏تر مى‏شدم، سوخته بودم. یا این فرمایش که «انَّ لَنا مَعَ الله حالات لا یَسَعُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ»؛[2] ما با خدا حالاتى داریم که نه فرشته مقرب آن را مى‏تواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل. این جزء اصول مذهب ماست که ائمه(علیهم‏السلام) چنین مقاماتى دارند، قبل از آنکه موضوع حکومت در میان باشد. چنان‏که به حسب روایات این مقامات‏ معنوى براى حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم هست با اینکه آن حضرت نه حاکم است و نه قاضى و نه خلیفه. این مقامات سواى وظیفه حکومت است. لذا وقتى مى‏گوییم حضرت زهرا (علیهاسلام) قاضى و خلیفه نیست، لازمه‏اش این نیست که مثل من و شماست؛ یا بر ما برترى معنوى ندارد.[3]