سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

۴۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

فصل5: مفهوم ولایت/1.تعریف ولایت

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 5: مفهوم "ولایت"

              1. تعریف ولایت


تعریف ولایت

اساسی‌ترین مسأله‌ى دین، مسأله‌ى ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه‌ى توحید است. ولایت، یعنى حکومت؛ چیزى است که در جامعه‌ى اسلامى متعلق به خداست و از خداى متعال به پیامبر و از او به ولى مؤمنین مى‌رسد.[1]


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام 4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام (شماره2)

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام (شماره2)



به جاست در این بخش از بحث، «متن قوانین اسلامی را از نظر بگذارنیم و با توجه و تأمل در ماهیت مقررات اسلامی و پیوندهایی که در آن نهاده شده است... ویژگی هر گروه و پیوند آن را با دولت (یا حکومت) اسلامی بررسی ‏کنیم:[1]

گروه اول

v    احکام و قوانینی که:

 الف) مربوط به «زندگی اجتماعی» است، و هر یک از شهروندان در زندگی فردی و شخصی خود، نمی‏توانند آن را عملی سازند.

 ب) همة افراد نمی‏توانند در اجرای آن، دخالت کنند و «متولّی» می‏طلبند.

ج) اجرای آن به «قدرت» نیازمند است و بدون چنین پشتوانه‏ای، زمینة تحقّق آن پیدا نمی‏شود.


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام 4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام/ش1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام (شماره1)



اسلام را شما مطالعه دارید در آن، اسلام یک دینی است که احکام عبادیش هم سیاسی است. این جمعه، این خطبه‏های جمعه، آن عید، آن خطبه‏های عید، این جماعت، اجتماع، این مکه، این مشعر، این منی، این عرفات، همه اش یک مسائل سیاسی است، با اینکه عبادتند، در عبادتش هم سیاست است، سیاستش هم عبادت است، اینها جدا می‏کردند اسلام را و دین را از سیاست می‏گفتند که امپراطور سرجای امپراطوری است، آخوند هم برود در مسجد.[1]


فصل 4:ضرورت تشکیل حکومت در اسلام 3.سنّت پرچمداران درتحقّق حکومت /ش8 امام هادی, عسگری ومهدی ع

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


3.   سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت

     شماره 8

امام هادی, امام عسگری و امام مهدی علیهماالسلام



9. امام هادی (علیه السلام):

v  زیارت جامعة امام علی بن محمد الهادی(علیه السلام) را باید به حق، «منشور امام‏شناسی» نامیده‎اند؛ زیارتی که فارغ از فضائل بی‎شمار قرائتش، پس از نگارش ده‎ها شرح روایی، حِکمی و عرفانی بر آن، هنوز هم معارف بازگونشدة بسیار در سینه دارد.


فصل 4/ضرورت تشکیل حکومت در اسلام/3.سنّت پرچمداران درتحقّق حکومت/ش7/ امام کاظم,رضا,جوادع

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


3.   سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت

     شماره 7

امام موسی بن جعفر وامام رضا و امام جواد علیهماالسلام



موسى بن جعفر(علیه السلام)

v    ابن شهر آشوب در کتاب خود (مناقب) نقل می‏نویسد:

هارون الرشید به حضرت موسى بن جعفر (علیه السّلام) پیشنهاد کرد که فدک را پس بگیرد. امام (علیه السّلام) امتناع می‏ورزید تا آن‎که اصرار زیاد کرد. حضرت فرمود: «من فدک را نمى‏گیرم مگر تمام آن را با مرزى که معین می‏کنم بدهى.» گفت: حدود فدک کجا است. فرمود: «اگر حدود آن را معین کنم نخواهى داد!» گفت: تو را قسم می‏دهم به حق جدّت که حدود آن را معین کنى! فرمود: «حد اول آن عَدَن(در جنوب یمن) است. چهره هارون درهم کشیده شد، اما گفت: بگو! حضرت فرمود: «حد دوم سمرقند(در ازبکستان فعلی) است.» رنگ صورت رشید برگشت. فرمود: «حد سوم افریقا است.» چهره رشید سیاه شد، باز گفت: حد دیگر را بگو! فرمود: «حد چهارم سیف البحر است. که هم مرز با جزائر و ارمنیه است.» هارون گفت: دیگر براى ما چیزى باقى نماند؛ پس بیا جاى من بنشین! حضرت موسى بن جعفر فرمود: «من گفتم اگر مرز آن را تعیین کنم نخواهى داد.» از آن موقع هارون تصمیم به کشتن موسى بن جعفر (علیه السّلام) گرفت.‏[1]