امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
دلیل عقلى دوم:
v حضرت آیت الله مصباح یزدی، برهان دوم را اینگونه تقریر میفرمایند:
«این دلیل بهطور خلاصه از مقدمات ذیل تشکیل مىشود:
الف) براى تأمین مصالح فردى و اجتماعى بشر و جلوگیرى از هرج و مرج و فساد و اختلال نظام، وجود حکومت در جامعه ضرورى و لازم است.
ب) حکومت ایدهآل و عالىترین و مطلوبترین شکل آن، حکومتى است که امام معصوم(علیه السلام) در رأس آن باشد و جامعه را اداره کند.
ج) بر این اساس که «هنگامى که تأمین و تحصیل یک مصلحت لازم و ضرورى در حدّ مطلوب و ایدهآل آن میسّر نباشد، باید نزدیکترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد»، لذا در بحث ما، هم هنگامى که مردم از مصالح حکومت معصوم(علیه السلام) محروم بودند، باید بهدنبال نزدیکترین مرتبه به حکومت معصوم باشیم.
د) اقربیّت و نزدیکى یک حکومت به حکومت معصوم(علیه السلام) در سه امر اصلى متبلور مىشود: یکى علم به احکام کلّى اسلام (فقاهت)، دوّم شایستگى روحى و اخلاقى بهگونهاى که تحت تأثیر هواهاى نفسانى و تهدید و تطمیع ها قرار نگیرد (تقوى)، و سوّم کارآیى در مقام مدیریت جامعه که خود به خصلتها و صفاتى از قبیل درک سیاسى و اجتماعى، آگاهى از مسائل بینالمللى، شجاعت در برخورد با دشمنان و تبهکاران، حدس صائب در تشخیص اولویتها و... قابل تحلیل است.
بر اساس این مقدمات، نتیجه مىگیریم: پس در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام)کسى که بیش از سایر مردم واجد این شرایط باشد، باید زعامت و پیشوایى جامعه را عهدهدار شود و با قرار گرفتن در رأس حکومت، ارکان آن را هماهنگ نموده و به سوى کمال مطلوب سوق دهد. و چنین کسى جز فقیه جامع الشرایط شخص دیگرى نخواهد بود.
اکنون به توضیح این دلیل و هر یک از مقدّمات آن مىپردازیم:
مقدّمة اوّل این دلیل، همان بحث معروف ضرورت وجود حکومت است... یکى از پیشفرضهای نظریة ولایت فقیه، پذیرش اصل «ضرورت حکومت براى جامعه» است و پیش از این گفتیم که اکثریت قاطع اندیشمندان علوم سیاسى و غیر آنها، این اصل را قبول دارند و کسى در مورد آن تردیدى ندارد و تنها آنارشیستها و مارکسیستها در این مسئله مناقشه کردهاند. به هر حال، دلایل محکم متعدّدى در مورد ضرورت وجود حکومت در جامعه وجود دارد که این مسئله را قطعى و یقینى مىسازد. امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در این رابطه مىفرمایند:
«لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر»؛[1] وجود حاکمى براى مردم، چه نیکوکار و عادل یا ستمگر و زشتکار، لازم است.
که این عبارت به روشنى گویاى ضرورت وجود حکومت در جامعه است.
مقدّمة دوّم این دلیل هم بدیهى است و نیاز به توضیح چندانى ندارد؛ مراد از معصوم در این جا، همان پیامبر و دوازده امام(علیهم السلام) هستند که به اعتقاد ما شیعیان از ویژگى عصمت برخوردارند؛ یعنى نه عمداً و نه سهواً گناه و یا اشتباه نمىکنند و هیچگونه نقص و اشکالى در رفتار و اعمال و گفتار و کردار و تصمیمهاى آنان وجود ندارد. این ویژگى باعث مىشود که آنان واجد بالاترین صلاحیت براى بهعهدهگرفتن امر حکومت باشند. زیرا حاکمان و فرمانروایان یا بهخاطر منافع شخصى و شهوانى خود ممکن است از مسیر حقّ و عدالت منحرف شوند و حکومتشان به فساد جامعه بینجامد و یا این که در اثر عملکرد سوء و اشتباه و تصمیمات نادرست و غیرواقعبینانه، موجبات فساد و تفویت مصالح جامعه را فراهم کنند. اما فردى که معصوم است، همانطور که گفتیم، به علّت برخوردارى از ویژگى عصمت، نه مرتکب گناه مىگردد و نه دچار اشتباه در فکر و عمل مىشود. از طرف دیگر در جاى خود و در علم کلام بحث مىشود که ویژگى عصمت نیز ریشه در علم و بصیرت کامل و وافرى دارد که معصوم(علیه السلام) از آن برخوردار است. بنابراین به تعبیرى مىتوان معصوم را انسان کاملى دانست که با برخوردارى از عقل و علمى که در سر حدّ کمال است؛ عمداً و سهواً در دام هیچ گناه و اشتباهى گرفتار نمىشود. با چنین وضعى، عقل هر عاقلى تصدیق خواهد کرد که حکومت چنین فردى، داراى تمامى مزایاى یک حکومت ایدهآل و مطلوب خواهد بود و بالاترین مصلحت ممکن را براى جامعه تأمین و تحصیل مىنماید.
مقدّمة سوّم این استدلال، شاید به تعبیرى، مهمترین مقدمة آن باشد. براى توضیح این مقدّمه، بهتر است از یکى، دو مثال استفاده کنیم:
فرض کنید ده نفر انسان ـ آن هم انسانهاى ممتاز و برجسته که وجود هر یک براى جامعه بسیار مفید و مؤثّر است ـ در حال غرق شدن هستند و ما اگر با همة امکانات و تجهیزات و افراد نجات غریقى که در اختیار داریم، وارد عمل شویم، فقط مىتوانیم جان هفت نفر از آنها را نجات دهیم و سه نفر دیگر غرق خواهند شد. در چنین وضعیتى، عقل سلیم چه حکمى مىکند؟ آیا مىگوید چون نجات جان همة این ده نفر ممکن نیست و سه نفر آنان قطعاً غرق خواهند شد، دیگر لزومى ندارد شما دست به هیچ اقدامى بزنید! ... و یا این که قضاوت و حکم قطعىِ عقل، این است که اگر نجات جان همة ده نفر (مصلحت تامّ و کامل) ممکن نیست، باید براى نجات جان همة هفت نفر باقىمانده (نزدیکترین مرتبه به مصلحت تامّ و کامل) اقدام کنیم و مجاز نیستیم، حتّى یک نفر را کنار بگذاریم... مسلّم است که قضاوت و حکم قطعى عقل همین گزینه خواهد بود و هیچ گزینة دیگرى از نظر عقل قابل قبول نیست.
و یا فرض کنید انسانى در دریا مورد حملة کوسه واقع شده و ما اگر براى نجات جان او هم اقدام کنیم، قطعاً کوسه یک یا دو پاى او را قطع خواهد کرد و خلاصه اگر هم موّفق شویم او را نجات دهیم، حتماً دچار نقص عضو خواهد شد.
سؤال این است که در این صحنه، عقل ما چه حکمى مىکند؟ آیا مىگوید چون بالاخره نمىتوانیم او را کاملاً صحیح و سالم بیرون بیاوریم، بنابراین دیگر لازم نیست کارى انجام دهیم؛ بلکه کافى است بنشینیم و تماشا کنیم چه پیش مىآید؟! یا عقل هر انسان عاقل و باوجدانى قطعاً حکم مىکند که گر چه یقیناً یک یا دو پاى او قطع مىشود و دچار نقص عضو خواهد شد، امّا به هر حال باید براى نجات جانش اقدام کرد و عدم امکان نجات او بهطور کاملاً صحیح و سالم (مصلحت صد در صد)، مجوّز عدم اقدام براى نجات یک انسانِ یک پا (مصلحت ناقص) و تماشاى خورده شدن او توسّط کوسه نخواهد بود؟ به نظر مىرسد پاسخ روشن است.
قضاوت و حکم عقل در این دو مثال در واقع بر مبناى یک قاعدة کلّى است که مورد قبول و اذعان عقل است؛ همان قاعدهاى که مقدّمة سوّم استدلال ما را تشکیل مىدهد:
«هنگامى که تأمین و تحصیل یک مصلحت لازم و ضرورى، در حدّ مطلوب و ایدهآل آن میسّر نباشد، باید نزدیکترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد.»
و بحث فعلى ما هم در واقع یکى از مصادیق و نمونههاى همین قاعدة کلّى است؛ مصلحت وجود حکومت، یک مصلحت ضرورى و غیرقابل چشمپوشى است. حدّ مطلوب و ایدهآل این مصلحت، در حکومت معصوم(علیه السلام) تأمین مىشود. امّا در زمانى که عملاً دسترسى به معصوم و حکومت او نداریم و تأمین این مصلحت در حدّ مطلوب اوّلى و ایدهآل میّسر نیست، آیا باید دست روى دست گذاشت و هیچ اقدامى نکرد؟ و یا این که علىرغم امکان تحصیل مصلحت نزدیکتر به مصلحت ایدهآل، مجازیم که از آن چشمپوشى کرده و به مصالحِ مراتب پایینتر رضایت دهیم؟ حکم عقل این است که «به بهانة عدم دسترسى به مصلحت ایدهآل و مطلوب حکومت، نه مىتوان از اصل مصلحت وجود حکومت بهطور کلّى صرفنظر کرد، و نه مىتوان همة حکومتها را علىرغم مراتب مختلف آنها یکسان دانست و رأى به جواز حاکمیت هر یک از آنها بهطور مساوى داد؛ بلکه حتماً باید بهدنبال نزدیکترین حکومت به حکومت معصوم و نزدیکترین مصلحت به مصلحت ایدهآل باشیم.»
و امّا در توضیح مقدّمة چهارم و در واقع آخرین مقدّمة این استدلال، باید بگوییم: آنچه که موجب تأمین بالاترین مرتبة مصلحت حکومت، در حکومت معصوم مىشود، همة ویژگىهاى وى اعمّ از رفتارى، اخلاقى، علمى، جسمى و ظاهرى، روحى و روانى، خانوادگى و... نیست، بلکه آن چه در این زمینه دخالت اساسى دارد، یکى آگاهى کامل و همهجانبة او به اسلام و احکام اسلامى است ـ که بر اساس آن مىتواند جامعه را در مسیر صحیح اسلام و ارزشهاى اسلامى هدایت کند ـ و دوّم، مصونیت صد در صد او از هرگونه فساد و لغزش و گناه و منفعتطلبى و... است و بالاخره بصیرت و درک جامع و کامل، و مهارتى است که در مورد شرایط اجتماعى و تدبیر امور مربوط به جامعه دارد. بنابراین، وقتى در مقدّمة سوّم مىگوییم باید به دنبال نزدیکترین حکومت به حکومت معصوم(علیه السلام) باشیم، این حکومت، حکومتى است که در رأس آن شخصى قرار داشته باشد که از نظر این سه ویژگى، در مجموع بهترین و بالاترین فرد در جامعه باشد. و چون در میان این سه ویژگى، یکى از آنها «آگاهى و شناخت نسبت به احکام اسلامى» است، قطعاً این فرد باید «فقیه» باشد؛ زیرا کسى که بتواند از روى تحقیق بگوید احکام اسلام چیست و کدام است، همان فقیه است. البتّه فقاهت به تنهایى کافى نیست و برخوردارى از دو ویژگى دیگر، یعنى تقوا و کارآیى در مقام مدیریت جامعه نیز لازم است.
بنابراین، بر اساس این مقدّمات ـ که صحّت هر یک از آنها را جداگانه بررسى کردیم ـ نتیجة منطقى و قطعى، این است که در زمانى که دسترسى به معصوم(علیه السلام) و حکومت او نداریم، حتماً باید به سراغ فقیهِ جامعالشرایط برویم و اوست که حقّ حاکمیت دارد و با وجود چنین کسى در میان جامعه، حکومت و حاکمیت دیگران مجاز و مشروع نیست.»[2]
بیشتر بدانید :
آیا می خواهید جدیدترین قالب ها را در ظاهر وبلاگ خود داشته باشید؟
آیا می خواهید وبلاگ خود را جذابتر از همیشه در معرض دید بازدید کننده ها بگذارید؟
آیا می خواهید وبلاگتان را به عموم کاربران تبلیغ کنیم؟
آیا می خواهید قالبی با قیمت بسیار پائین و مناسب بدست آورید؟
آیا می خواهید ظاهر وبلاگتان هیچ تفاوتی با ظاهر وبسایت نداشته باشد؟
آیا میدانستید علاوه بر پربار تر بودن وبلاگتان ، ظاهر وبلاگ هم تاثیر زیادی در جذب بازدید کننده و آرامش بیشتر برای خواننده مطالب دارد؟
همه و بیشتر تنها در سایت ارائه دهنده الگو TemplateMonster
شما می توانید با صرف کمترین زمان و کمترین هزینه ، قالبی مختص علایق خود تهیه و به نمایش بگذارید
امکانات ویژه برای خریداران محترم :
1: بزرگترین بانک اطالاعات قالب های وبلاگ
2: اطلاعات طبقه بندی شده قالب ها در جست و جوی پیشرفته سایت
3: گوش به زنگ از طریق پیامک و ایمیل
4: امکان معاوضه قالب ها
5: تخفیف جشنواره ها
6: پی بردن به اطلاعات فنی قالب ها
7: آخرین مقالات و اخبار قالب ها در سایتها و وبلاگهای معتبر
8: رابط کاربری پیشرفته و درعین حال ساده
و ...
TemplateMonster.Blog