سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

فصل7:نظریه ولایت فقیه/2.ادله اثبات/دلیل عقلی 2

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 7: نظریه ولایت فقیه

 

2. ادلة اثبات ولایت فقیه

دلایل عقلی 


دلیل عقلى دوم:

v    حضرت آیت الله مصباح یزدی، برهان دوم را این‏گونه تقریر میفرمایند:

«این دلیل به‏طور خلاصه از مقدمات ذیل تشکیل مى‏شود:

الف) براى تأمین مصالح فردى و اجتماعى بشر و جلوگیرى از هرج و مرج و فساد و اختلال نظام، وجود حکومت در جامعه ضرورى و لازم است.

ب) حکومت ایده‎آل و عالى‏ترین و مطلوب‏ترین شکل آن، حکومتى است که امام معصوم(علیه السلام) در رأس آن باشد و جامعه را اداره کند.

ج) بر این اساس که «هنگامى که تأمین و تحصیل یک مصلحت لازم و ضرورى در حدّ مطلوب و ایده‏آل آن میسّر نباشد، باید نزدیک‏ترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد»، لذا در بحث ما، هم هنگامى که مردم از مصالح حکومت معصوم(علیه السلام) محروم بودند، باید به‏دنبال نزدیک‏ترین مرتبه به حکومت معصوم باشیم.


د) اقربیّت و نزدیکى یک حکومت به حکومت معصوم(علیه السلام) در سه امر اصلى متبلور مى‏شود: یکى علم به احکام کلّى اسلام (فقاهت)، دوّم شایستگى روحى و اخلاقى به‏گونه‏اى که تحت تأثیر هواهاى نفسانى و تهدید و تطمیع ها قرار نگیرد (تقوى)، و سوّم کارآیى در مقام مدیریت جامعه که خود به خصلت‏ها و صفاتى از قبیل درک سیاسى و اجتماعى، آگاهى از مسائل بین‏المللى، شجاعت در برخورد با دشمنان و تبهکاران، حدس صائب در تشخیص اولویت‏ها و... قابل تحلیل است.

بر اساس این مقدمات، نتیجه مى‏گیریم: پس در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام)کسى که بیش از سایر مردم واجد این شرایط باشد، باید زعامت و پیشوایى جامعه را عهده‏دار شود و با قرار گرفتن در رأس حکومت، ارکان آن را هماهنگ نموده و به سوى کمال مطلوب سوق دهد. و چنین کسى جز فقیه جامع الشرایط شخص دیگرى نخواهد بود.

اکنون به توضیح این دلیل و هر یک از مقدّمات آن مى‏پردازیم:

مقدّمة اوّل این دلیل، همان بحث معروف ضرورت وجود حکومت است... یکى از پیش‏فرض‏های نظریة ولایت فقیه، پذیرش اصل «ضرورت حکومت براى جامعه» است و پیش از این گفتیم که اکثریت قاطع اندیشمندان علوم سیاسى و غیر آنها، این اصل را قبول دارند و کسى در مورد آن تردیدى ندارد و تنها آنارشیست‏ها و مارکسیست‏ها در این مسئله مناقشه کرده‏اند. به هر حال، دلایل محکم متعدّدى در مورد ضرورت وجود حکومت در جامعه وجود دارد که این مسئله را قطعى و یقینى مى‏سازد. امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در این رابطه مى‏فرمایند:

«لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر»؛[1] وجود حاکمى براى مردم، چه نیکوکار و عادل یا ستم‏گر و زشت‏کار، لازم است.

که این عبارت به روشنى گویاى ضرورت وجود حکومت در جامعه است.

مقدّمة دوّم این دلیل هم بدیهى است و نیاز به توضیح چندانى ندارد؛ مراد از معصوم در این جا، همان پیامبر و دوازده امام(علیهم السلام) هستند که به اعتقاد ما شیعیان از ویژگى عصمت برخوردارند؛ یعنى نه عمداً و نه سهواً گناه و یا اشتباه نمى‏کنند و هیچ‏گونه نقص و اشکالى در رفتار و اعمال و گفتار و کردار و تصمیم‏هاى آنان وجود ندارد. این ویژگى باعث مى‏شود که آنان واجد بالاترین صلاحیت براى به‏عهده‏گرفتن امر حکومت باشند. زیرا حاکمان و فرمان‏روایان یا به‏خاطر منافع شخصى و شهوانى خود ممکن است از مسیر حقّ و عدالت منحرف شوند و حکومتشان به فساد جامعه بینجامد و یا این که در اثر عملکرد سوء و اشتباه و تصمیمات نادرست و غیرواقع‏بینانه، موجبات فساد و تفویت مصالح جامعه را فراهم کنند. اما فردى که معصوم است، همان‏طور که گفتیم، به علّت برخوردارى از ویژگى عصمت، نه مرتکب گناه مى‏گردد و نه دچار اشتباه در فکر و عمل مى‏شود. از طرف دیگر در جاى خود و در علم کلام بحث مى‎شود که ویژگى عصمت نیز ریشه در علم و بصیرت کامل و وافرى دارد که معصوم(علیه السلام) از آن برخوردار است. بنابراین به تعبیرى مى‏توان معصوم را انسان کاملى دانست که با برخوردارى از عقل و علمى که در سر حدّ کمال است؛ عمداً و سهواً در دام هیچ گناه و اشتباهى گرفتار نمى‏شود. با چنین وضعى، عقل هر عاقلى تصدیق خواهد کرد که حکومت چنین فردى، داراى تمامى مزایاى یک حکومت ایده‏آل و مطلوب خواهد بود و بالاترین مصلحت ممکن را براى جامعه تأمین و تحصیل مى‏نماید.

مقدّمة سوّم این استدلال، شاید به تعبیرى، مهم‏ترین مقدمة آن باشد. براى توضیح این مقدّمه، بهتر است از یکى، دو مثال استفاده کنیم:

فرض کنید ده نفر انسان ـ آن هم انسان‏هاى ممتاز و برجسته که وجود هر یک براى جامعه بسیار مفید و مؤثّر است ـ در حال غرق شدن هستند و ما اگر با همة امکانات و تجهیزات و افراد نجات غریقى که در اختیار داریم، وارد عمل شویم، فقط مى‏توانیم جان هفت نفر از آنها را نجات دهیم و سه نفر دیگر غرق خواهند شد. در چنین وضعیتى، عقل سلیم چه حکمى مى‏کند؟ آیا مى‏گوید چون نجات جان همة این ده نفر ممکن نیست و سه نفر آنان قطعاً غرق خواهند شد، دیگر لزومى ندارد شما دست به هیچ اقدامى بزنید! ... و یا این که قضاوت و حکم قطعىِ عقل، این است که اگر نجات جان همة ده نفر (مصلحت تامّ و کامل) ممکن نیست، باید براى نجات جان همة هفت نفر باقى‏مانده (نزدیک‏ترین مرتبه به مصلحت تامّ و کامل) اقدام کنیم و مجاز نیستیم، حتّى یک نفر را کنار بگذاریم... مسلّم است که قضاوت و حکم قطعى عقل همین گزینه خواهد بود و هیچ گزینة دیگرى از نظر عقل قابل قبول نیست.

و یا فرض کنید انسانى در دریا مورد حملة کوسه واقع شده و ما اگر براى نجات جان او هم اقدام کنیم، قطعاً کوسه یک یا دو پاى او را قطع خواهد کرد و خلاصه اگر هم موّفق شویم او را نجات دهیم، حتماً دچار نقص عضو خواهد شد.

سؤال این است که در این صحنه، عقل ما چه حکمى مى‏کند؟ آیا مى‏گوید چون بالاخره نمى‏توانیم او را کاملاً صحیح و سالم بیرون بیاوریم، بنابراین دیگر لازم نیست کارى انجام دهیم؛ بلکه کافى است بنشینیم و تماشا کنیم چه پیش مى‏آید؟! یا عقل هر انسان عاقل و باوجدانى قطعاً حکم مى‏کند که گر چه یقیناً یک یا دو پاى او قطع مى‏شود و دچار نقص عضو خواهد شد، امّا به هر حال باید براى نجات جانش اقدام کرد و عدم امکان نجات او به‏طور کاملاً صحیح و سالم (مصلحت صد در صد)، مجوّز عدم اقدام براى نجات یک انسانِ یک پا (مصلحت ناقص) و تماشاى خورده شدن او توسّط کوسه نخواهد بود؟ به نظر مى‏رسد پاسخ روشن است.

قضاوت و حکم عقل در این دو مثال در واقع بر مبناى یک قاعدة کلّى است که مورد قبول و اذعان عقل است؛ همان قاعده‏اى که مقدّمة سوّم استدلال ما را تشکیل مى‏دهد:

«هنگامى که تأمین و تحصیل یک مصلحت لازم و ضرورى، در حدّ مطلوب و ایده‏آل آن میسّر نباشد، باید نزدیک‏ترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد.»

و بحث فعلى ما هم در واقع یکى از مصادیق و نمونه‏هاى همین قاعدة کلّى است؛ مصلحت وجود حکومت، یک مصلحت ضرورى و غیرقابل چشم‏پوشى است. حدّ مطلوب و ایده‏آل این مصلحت، در حکومت معصوم(علیه السلام) تأمین مى‏شود. امّا در زمانى که عملاً دسترسى به معصوم و حکومت او نداریم و تأمین این مصلحت در حدّ مطلوب اوّلى و ایده‏آل میّسر نیست، آیا باید دست روى دست گذاشت و هیچ اقدامى نکرد؟ و یا این که على‏رغم امکان تحصیل مصلحت نزدیک‏تر به مصلحت ایده‏آل، مجازیم که از آن چشم‏پوشى کرده و به مصالحِ مراتب پایین‏تر رضایت دهیم؟ حکم عقل این است که «به بهانة عدم دسترسى به مصلحت ایده‏آل و مطلوب حکومت، نه مى‏توان از اصل مصلحت وجود حکومت به‏طور کلّى صرف‏نظر کرد، و نه مى‏توان همة حکومت‏ها را على‏رغم مراتب مختلف آنها یکسان دانست و رأى به جواز حاکمیت هر یک از آنها به‏طور مساوى داد؛ بلکه حتماً باید به‏دنبال نزدیک‏ترین حکومت به حکومت معصوم و نزدیک‏ترین مصلحت به مصلحت ایده‏آل باشیم.»

و امّا در توضیح مقدّمة چهارم و در واقع آخرین مقدّمة این استدلال، باید بگوییم: آن‏چه که موجب تأمین بالاترین مرتبة مصلحت حکومت، در حکومت معصوم مى‏شود، همة ویژگى‏هاى وى اعمّ از رفتارى، اخلاقى، علمى، جسمى و ظاهرى، روحى و روانى، خانوادگى و... نیست، بلکه آن چه در این زمینه دخالت اساسى دارد، یکى آگاهى کامل و همه‏جانبة او به اسلام و احکام اسلامى است ـ که بر اساس آن مى‏تواند جامعه را در مسیر صحیح اسلام و ارزش‏هاى اسلامى هدایت کند ـ و دوّم، مصونیت صد در صد او از هرگونه فساد و لغزش و گناه و منفعت‏طلبى و... است و بالاخره بصیرت و درک جامع و کامل، و مهارتى است که در مورد شرایط اجتماعى و تدبیر امور مربوط به جامعه دارد. بنابراین، وقتى در مقدّمة سوّم مى‏گوییم باید به دنبال نزدیک‏ترین حکومت به حکومت معصوم(علیه السلام) باشیم، این حکومت، حکومتى است که در رأس آن شخصى قرار داشته باشد که از نظر این سه ویژگى، در مجموع بهترین و بالاترین فرد در جامعه باشد. و چون در میان این سه ویژگى، یکى از آنها «آگاهى و شناخت نسبت به احکام اسلامى» است، قطعاً این فرد باید «فقیه» باشد؛ زیرا کسى که بتواند از روى تحقیق بگوید احکام اسلام چیست و کدام است، همان فقیه است. البتّه فقاهت به تنهایى کافى نیست و برخوردارى از دو ویژگى دیگر، یعنى تقوا و کارآیى در مقام مدیریت جامعه نیز لازم است.

بنابراین، بر اساس این مقدّمات ـ که صحّت هر یک از آنها را جداگانه بررسى کردیم ـ نتیجة منطقى و قطعى، این است که در زمانى که دسترسى به معصوم(علیه السلام) و حکومت او نداریم، حتماً باید به سراغ فقیهِ جامع‏الشرایط برویم و اوست که حقّ حاکمیت دارد و با وجود چنین کسى در میان جامعه، حکومت و حاکمیت دیگران مجاز و مشروع نیست.»[2]

 



[1]. نهج البلاغة، خطبه 40

[2]. آیت الله مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ص 90

بیشتر بدانید :
آیا می خواهید جدیدترین قالب ها را در ظاهر وبلاگ خود داشته باشید؟
آیا می خواهید وبلاگ خود را جذابتر از همیشه در معرض دید بازدید کننده ها بگذارید؟
آیا می خواهید وبلاگتان را به عموم کاربران تبلیغ کنیم؟
آیا می خواهید قالبی با قیمت بسیار پائین و مناسب بدست آورید؟
آیا می خواهید ظاهر وبلاگتان هیچ تفاوتی با ظاهر وبسایت نداشته باشد؟
آیا میدانستید علاوه بر پربار تر بودن وبلاگتان ، ظاهر وبلاگ هم تاثیر زیادی در جذب بازدید کننده و آرامش بیشتر برای خواننده مطالب دارد؟
همه و بیشتر تنها در سایت ارائه دهنده الگو TemplateMonster

شما می توانید با صرف کمترین زمان و کمترین هزینه ، قالبی مختص علایق خود تهیه و به نمایش بگذارید

امکانات ویژه برای خریداران محترم :
1: بزرگترین بانک اطالاعات قالب های وبلاگ
2: اطلاعات طبقه بندی شده قالب ها در جست و جوی پیشرفته سایت
3: گوش به زنگ از طریق پیامک و ایمیل
4: امکان معاوضه قالب ها
5: تخفیف جشنواره ها
6: پی بردن به اطلاعات فنی قالب ها
7: آخرین مقالات و اخبار قالب ها در سایتها و وبلاگهای معتبر
8: رابط کاربری پیشرفته و درعین حال ساده
و ...

TemplateMonster.Blog

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی