سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

پرسمان/2/ حق حاکمیت غیرمعصوم

پرسمان 2


سوال: همه قبول دارند که سیاست و حکومت شایسته‎ی معصومین (علیهم السلام) است؛ اما این درست است که ما برای غیرمعصوم هم حق حاکمیت قائل باشیم؟!


در روزهای پیش در همین بخش توضیح دادیم که قرآن کریم، هر حاکمیتی غیر از «ولایت خدا» را رد کرده، آن را مصداق «طاغوت» می‎داند. از سویی این را هم می‎دانیم که ولایت الهی از طریق جانشینان و نمایندگان پروردگار از میان انسانها اعمال می‎شود. پس طبیعی است که باید دلیل محکمی برای این جانشینی و نمایندگی داشته باشیم و بدون داشتن چنین دلیلی، مجوزی برای حکومت دیگران نخواهیم داشت.

پیامبران، به حکم «رسالت الهی»، «معجزات آشکار» و «واسطه بودن بین خدا و خلق»، برای تصدی جایگاه حکومت از سوی خدا مامور بودند و در قرآن نیز آیات بسیاری را به معرفی انبیاء صاحب حکومت و شیوه‏ی حکمرانی پیامبران (مثل حضرت داوود (بقره: 251)، حضرت سلیمان (ص: 35-39)، حضرت ابراهیم (بقره: 124)، حضرت یوسف (یوسف: 101)، و دیگر پیامبران ابراهیمی (مائده: 20)) اختصاص داده است.


پرسمان/1/ حکومت طاغوت

پرسمان 1

اشاره:

برآنیم تا زین پس در این بخش، به سوالات معارفی مخاطبین پرداخته، با مراجعه به اساتید برجسته ‏ی این حوزه، پاسخهایی مستند و البته با بیانی ساده برای شما خوانندگان عزیز روزنامه فراهم آوریم.

منبع: روزنامه قدس  

 

سوال: چرا برای اثبات خودمان دیگران را نفی می‎کنیم و هر حکومت دیگری را طاغوتی می‎نامیم؟ یعنی مردمی که سالها در سایهی حکومت‏های قبلی زندگی می‏کردند با دین بیگانه بودند؟!


«قرآن کریم، هر حاکمیتی غیر از ولایت خدا را «ولایت طاغوت» معرفی می‏کند و می‏گوید: هر کسی که تحت ولایت خدا نباشد، تحت ولایت طاغوت است؛ در آیه 257 سوره بقره می‎خوانیم: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاوهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»؛ خداوند سرپرست کسانى است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکىها بیرون مى بَرد و به سوى روشنایى (شناخت معارف الهی و اطاعت از خدا) هدایت مى کند. و کسانى که کفر ورزیده اند، سرپرستانشان طاغوتهایند که آنان را از نور (فطرت خداشناسى) به در مى برند و به تاریکى هاى شرک و کفر و عصیان مى کشانند. اینان همدم آتشند و در آن جاودانه ‏اند.

ولایت جلسه 19

بسم الله الرحمن الرحیم

در بحث گذشته به عاقبت پذیرش ولایت الهی و طاغوتی پرداخته شد. اکنون مصداق تاریخی :

شهر کوفه از شهرهای عجیب تاریخ اسلام است. کوفه جایی است که امیرالمومنین علی علیه السلام آن جا را برای خلافت خویش انتخاب کرد. جایی است که اهل آن در جنگ های امیرالمومنین علی علیه السلام شرکت کردند, جنگ جمل, نهروان, صفین. باز اینجا همان جایی است که امیرالمومنین علی علیه السلام از اهل آن شکایت می کرد که چرا از فرمان جهاد من سرپیچی می کنید و به جنگ نمی آیید؟ همین جا بود که بزرگانش خدمت امام حسن علیه السلام رفتند که تشریف بیارید ما شهر را در اختیار شما قرار می دهیم. اما حضرت نپذیرفتند. همین جا بود که به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند که امام و پیشوا نداریم, شما تشریف بیاورید. و همین ها بودند که در مقابل امام حسین علیه السلام صف کشیده و آن فاجعه را به بار آوردند. باز همین ها بودند که ماجرای توابین را به راه انداختند و به قصد توبه نرسیدن به واقعه کربلا, جان فشانی کردند. همین ها بودند که غالب انقلاب های زمان بنی امیه و بنی عباس, بذرش درمیانشان کاشته و به ثمر می رسید؛ چقدر فدایی, چقدر کشته, چقدر جلوه و ایثار. و بازهمین ها بودند که سستی می کردند و ضعف و ناتوانی روحی و فکری نشان می دادند.

ولایت جلسه 18

بسم الله الرحمن الرحیم


در بحث گذشته دانستیم که طبق آیه قرآن مراجعه به طاغوت, منافی ایمان است.

طاغوت یعنی چه؟

در قرآن کریم هر ولایتی غیر از ولایت خدا به عنوان ولایت طاغوت معرفی شده است. طاغوت از ماده طغیان است. طغیان یعنی سرکشی کردن, از آن محدوده و دایره طبیعی و فطری زندگی انسان فراتر رفتن.

مثلا فرض کنید انسانیت برای کامل شدن پدید امده است. آن کسی که انسانیت را از کامل شدن بیندازد و دور کند, طاغوت است. فرض کنید انسان ها باید با آیین خدا زندگی کنند, این یک امر فطری طبیعی و مطاق با سرشت انسان هاست, اگر کسی با انسان ها کاری کند و تصرفی در روح آن ها داتشه باشد که انان با آیین غیر الهی زندگی نمایند, این انسان طاغوت است. انسان باید داوما در تلاش باشد بریا به ثمر رساندن وجود خود؛ و هر عاملی که انسان را به عدم تلاش و تنبلی و راحت طلبی تشویق کند, او طاغوت است. انسان ها باید به فرمان خدا باشند, هرچیزی که انسان را از فرمان خدا کنار ببرد و خارج کند, و موجب عصیان انسان در مقابل خدا شود, طاغوت است.

ولایت جلسه 17

بسم الله الرحمن الرحیم

پیرامون ولایت:

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‏ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیراً *یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً * أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیداً (سوره نساء ایات 58تا60)

همانا خدا شما را فرمان می دهد که امانت ها را به اهلش برگردانید, و چو میان مردم داوری و حکومت و قضاوت می کنید, بر طبق عدل و داد حکومت و قضاوت کنید. همانا پروردگار چه نیکو چیزی است که شما را به آن پند می دهد و موعظه میکند. همانا پروردگار شنوا و بیناست. آنچه به شما فرمان می دهد از روی شنوایی و آگاهی و دانش کامل است. چون شنوای نیازهای درونی شماست, و بینای سرنوشت شما؛ لذا آنچه را که احتیاج دارید به شما می بخشاید.

ولایت جلسه 16

بسم الله الرحمن الرحیم


در بحث گذشته گفتیم که فرد ولایت مدار چه خصوصیتی دارد.

اما ولایت در جامعه به چیست؟

ولایت یک جامعه به این است که ولیّ در آن اولا مشخص باشد, ثانیا منشأ و الهام بخش نیروها, نشاط ها و فعالیت های آن جامعه باشد. قطبی باشد که همه ی جوی ها و سرچشمه ها از او سرازیر می شود. مرکزی باشد که همه ی فرمان ها را او می دهد و همه ی قانون ها را او اجرا می کند. نقطه ای باشد که همه ی رشته ها و نخ ها به آن جا برگردد, همه به او نگاه کند, همه دنباله رو او باشند. موتور زندگی را او روش کند و راننده و پیش قراول کاروان زندگی او باشد. این جامعه, جامعه ی دارای ولایت است.

ولایت جلسه پانزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم


در ادامه مباحث گذشته می خواهیم معرفی اجمالی از جامعه ی دارای ولایت و فرد دارای ولایت و سپس دورنمای این جامعه را داشته باشیم.

در مبحث قبلی یک رویه ی دیگر از ولایت را بیان کردیم که عبارت بود از انسجام و اتصال و ارتباط شدیدِ داخلی میان عناصر مسلمان. یعنی جامعه اسلامی و دارای ولایت, عبارت است از جامعه ای یکپارچه و یک جهت. همان طور که در احادیث نبوی و غیر نبوی هست که «مثل المومنین فی توادّهم کمثل الجسد»[1] مومنین مانند یک پیکر واحد و یک عمارت به هم پیوسته هستند؛ جوشیده ی به هم, گره خورده به هم و یک دست واحدی در مقابل دست های معارض و دشمن.

همچنین در سوره مائده ایه 54 می خوانیم «اذلّه علی المومنین اعزّه علی الکافرین» و در سوره مبارکه فتح ایه 29 «محّمد رسول الله و الذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم».

وقتی در مقابل جبهه ی خارجی قرار می گیرند, تو از آن ها چیزی استوارتر و خلل ناپذیرتر نمی بینی؛ اما در میان بدنه پیکر عظیم اسلامی هیچ گونه نفوذناپذیری نیست, بلکه همه روی هم اثر می گذارند, همه یکدیگر را به سوی خیر و نیکی جذب می کنند, همه یکدیگر را توصیه به پیروی هرچه بیشتر از حق می کنند, به پافشاری هرچه بیشتر در راه حق و مقاومت هرچه بیشتر در مقابل انگیزه های شر و فساد و انحطاط می کنند, همه همدیگر را نگه می دارند. همان طور که پیش از این مثال زدیم: مثل عده ای کوهنورد که در پیچ و خم کوه اگر یکی از اعضا پایش لغزید و پایین افتد, دیگران او را نگه می دارند, زیرا کمرهایشان را با طناب به هم بسته اند. همدیگر را کمک می کند که : راه را گم نکند, عقب نماند, گرسنه نماند.. اگر بین آن ها کسی هست کهاز لحاظ فکری, مادی یا از لحاظ شناخت حق و حقیقت, ضعیف باشد؟ اگر هست همه بکوشند تا او را هدایت و کمک کنند. خلاصه یک خانواده هستند با اعضایی صددرصد صمیمی. این هم یک جلوه ی دیگر از جلوه های ولایت در جامعه اسلامی.

ولایت جلسه چهاردهم

بسم الله الرحمن الرحیم

اصل قرانی در واجب بودن وجود امام فهمیده شد. اما ارتباط امت با این امام چگونه باید باشد؟

اگر پیکر امت اسلام, بخواهد زنده بماند و موفق و پایدار, چه باید بکند؟ باید ارتباطش با این مرکز و قلب متحرک و پرهیجان, همیشه مستحکم و نیرومند برقرار باشد.

بنابراین, بُعد دیگر ولایت یعنی چه؟ یعنی ارتباط مستحکم و نیرومند هریک از آحاد امت اسلام, در همه حال, با آن قلب امت. ارتباطِ چه؟ ارتباط فکری و عملی. یعنی درست از او سرمشق گرفتن, در افکار و بینش ها دنبال او بودن و در افعال و رفتار و حرکت ها از او پیروی کردن.

پس ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام یعنی چه؟

ولایت جلسه 13

بسم الله الرحمن الرحیم


گفتیم جامعه اسلامی باید در ارتباط گیری داخلی و خارجی از منظر ولایت چه جهت گیری داشته باشد.

حال باید ببینیم که اگر یک جامعه و امتی بخواهد ولایت به این معنای قرآنی داشته باشد (یعنی تمام نیروهای داخلی اش علیه قرت های ضد اسلامی در خارج بسیج بشود) احتیاج به یک نقطه  قدرت متمرکز در متن جامعه دارد. به نقطه ای که تمام نیروهای داخلی به آن نقطه بپیوندند؛ همه از آنجا الهام بگیرند, فرمانش را اجرا کنند. او تمام جوانب مصالح و مفاسد را بداند تا بتواد مثل یک دیده بان نیرومند قوی دست و قوی چشم, هر کس را در جبهه ی جنگ, به کار مخصوص خود بگمارد. لازم است یک رهبر, فرمانده و قدرت متمرکزی در جامعه اسلامی وجود داشته باشد که بداند هرکس چه قدرت هایی دارد و بتواند آنان را به همان کار بگمارد.

ولایت جلسه 12

بسم الله الرحمن الرحیم


یک جامعه اسلامی که با مقررات و طرز فکر الهی و با قانون گذاری و اجرای قانون به وسیله ی قدرت الهی هستند, این امت اسلامی اگر بخواهند ولایت به آن معنای قرآنی که گفته شد- داشته باشند, دو جهت را باید مراعت کنند. یک جهت, جهت ارتباطات داخلی و داخل جامعه اسلامی است, جهت دیگر ارتباطات خارجی و رابطه  با جوامع دیگر.

در زمینه ارتباطات داخلی, امت اسلام آن وقتی دارای ولایت به معنای قرآنی است که کمال همبستگی و اتصال و ارتباطو اتحاد صفوف و فشردگی هرچه بیشتر آحاد و جناح های گوناگون را در خودش تامین کند. هیچ گونه تفرّق و اختلافی در سرتاسر امت عظیم اسلامی نباشد. تا صف های گوناگون در داخل این امت تشکیل نشود.