امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
ولایت و حکومت/ش3/
نمی شود در هیچ صفی نبود؟!
تعهد رسالت، ساختن یک دنیایی به شکلی است که اسلام گفته است. این تعهد رسالت است. رسول می آید تا جهانی را با قواره و شکل و نظامی بسازد که اسلام پیشنهاد کرده و خدا گفته است. اما اگر دیدیم که در زمان خودمان، بشریت به آن شکل که خدا فرموده زندگی نمی کند، و انسانیت از داشتن یک جامعه الهی محروم است، و مکتب های گوناگون بشریت را به این سو و آن سو می کشند، وظیفه ما و تعهد ما آن است که بکوشیم تا دنیا را به شکل اسلامی در بیاوریم. این مسئولیت و تعهد نبوت است.
اسلام یک فکر نویی می آورد، بر اساس این فکر نو، یک جبهه بندی نو به وجود می آید، یک صف بندی جدید به وجود می آید. ما با مطالعه در آیات قرآن، به این نتیجه می رسیم که اساسا دین به معنای ایجاد یک جبهه بندی و صف بندی جدید است. وقتی پیغمبر در یک جامعه جاهلی می آید، انسان های مطیع را، به دو دسته و دو جهت می کند. یک دسته را از گمراهی نجات می دهد، یک دسته هم به راه خود می روند. پس می شوند دو دسته.
اینکه می گویند پیغمبرها عامل اختلافند، به این معناست. به این معنا که همه دارند مثل واگن های یک قطاری می روند طرف سراشیب سقوط، پیغمبر از عقب واگن ها می آید و آن ها را می گیرد. بعضی از واگن ها نجات می یابند، اما برخی دیگر خودشان را از دست پیغمبر جدا می کنند و می روند ته دره. پس بین واگن ها و حرکتشان اختلاف افتاد.
این قافله انسان ها، می روند به طرف مرگ گاه، به طرف دزدها، به طرف منطقه زلزله خیز، پیغمبر می آید و می گوید نروید، یک عده به حرف او گوش می دهند و نمی روند، یک عده هم گوش نمی کنند و می روند و نابود می شوند. پس می شوند دو جبهه.
این میشود دو دسته در یک جامعه. اما در جامعه ای که یکپارچه گمراه بود. پیغمبر آمد و گفت برگردید به طرف خدا. بین آن ها اختلاف می افتد و بعضی می آیند، بعضی نه.
پس همیشه در مقابل پیغمبری که می آید، یک صف بندی، و موضع گیری رخ می دهد. پیغمبر یک طرف در یک صف، دشمنان و معارضان و معاندان پیغمبر هم در یک صف دیگر. پیغمبر اول تک و تنها بوده، همه در آن صف مقابل بودند، اما او کوشش و تلاش کرده، تا بالاخره توانسته یک صفی را مقابل آن صف گمراه و دوزخی تشکیل دهد.
حالا. پیغمبر می خواست چه کند؟ می خواست مردم را به بهشت ببرد. بهشت این جهان و آن جهان پس از مرگ. به سر منزل سعادت برساند، برخی با او می آیند و به بهشت می رسند، برخی هم نه.
حالا بین این دو صف، یک نفری است. به پیغمبر که نگاه می کند و حرفهایش را می شنود، هرچه گوش می دهد می بیند حرف پیغمبر حرف خوبی است، از طرفی می بیند اگر بیاید در صف پیغمبر، مجبور است با آن صف رو برو، معارضه کند. بودن در صف پیغمبر بودن دردسر دارد. همچنین دلش نمی آید برود در صف روبرو. چون می بیند که می روند طرف جهنم. دلش نمی آید. چه کار می کند؟
می آید بین این دو صف، یک نقطه امنِ امانِ آرامی انتخاب می کند، می نشیند. این چه کاره است؟
این به بهشت می رسد یا نه؟ پیداست که نه. چون هرکه با پیغمبر بوده به بهشت می رود. او که نرفته!
کسانی که بین دو صف اند، با پیغمبر نیستند. هر کس به پیغمبر نپیوسته، علیه اوست. هرکه با حق نباشد، علیه حق است.
این را قرآن به ما می گوید، اما زبان گویای روشن امام علی علیه السلام خیلی برای فهم ما نزدیک تر است:
« الساکت اخو الراضی و من لم یکن معنا کان علینا» آن کسی که در مقابل وضع باطل ساکت است، برادر آن کسی است که به آن وضع راضی است. دیگر نمی گوید آن کسی که راضی است او چه کاره است. او معلوم است. « من رضی بعمل قوم فهو منهم» هر کسی که به کار یک جمعی، به زندگی یک مردمی راضی باشد، از خود آن هاست. او را هم می برند به همان آخوری می بندند، که آن هارا بسته اند.
اینی که ساکت است، ولو در دل ناراضی است، اما این نارضایی را اعلام نمی کند، او هم برادر آن کسی است که راضی است. بعد می فرماید هرکه با مانیست، بر علیه ماست. بین این دو صف، اسلام جایی را فرض نکرده است.
ادامه دارد...
منبع: کتاب ولایت و حکومت، بیانات مقام معظم رهبری، مرکز صهبا، چاپ سوم (با اندک تصرف)