امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
بسم الله الرحمن الرحیم
در بحث گذشته دانستیم که طبق آیه قرآن مراجعه به طاغوت, منافی ایمان است.
طاغوت یعنی چه؟
در قرآن کریم هر ولایتی غیر از ولایت خدا به عنوان ولایت طاغوت معرفی شده است. طاغوت از ماده طغیان است. طغیان یعنی سرکشی کردن, از آن محدوده و دایره طبیعی و فطری زندگی انسان فراتر رفتن.
مثلا فرض کنید انسانیت برای کامل شدن پدید امده است. آن کسی که انسانیت را از کامل شدن بیندازد و دور کند, طاغوت است. فرض کنید انسان ها باید با آیین خدا زندگی کنند, این یک امر فطری طبیعی و مطاق با سرشت انسان هاست, اگر کسی با انسان ها کاری کند و تصرفی در روح آن ها داتشه باشد که انان با آیین غیر الهی زندگی نمایند, این انسان طاغوت است. انسان باید داوما در تلاش باشد بریا به ثمر رساندن وجود خود؛ و هر عاملی که انسان را به عدم تلاش و تنبلی و راحت طلبی تشویق کند, او طاغوت است. انسان ها باید به فرمان خدا باشند, هرچیزی که انسان را از فرمان خدا کنار ببرد و خارج کند, و موجب عصیان انسان در مقابل خدا شود, طاغوت است.
پس طاغوت اسم خاص نیست که مثلا برای یک بُت باشد. البته بله! آن بت است, اما بت معینی نیست. گاهی آن بت, خود ما هستیم. گاهی پول, گاهی زندگی راحت طلبانه, گاهی مراد و گاهی طلا و نقره, نظام اجتماعی, قانون و ... است. البته قبلا از میا آیات قرآنی بحث شد که طاغوت ملأ و مترفین و احبار و رهبان (بزرگان هرقوم و ملت) از همه بالاترند.
بنابراین هرکس که از تحت ولایت خدایی خارج شد, ناگزیر در ولایت طاغوتی و شیطانی وارد شده است.
شیطان و طاغوت چه نسبتی با هم دارند؟
شیطان, همان طاغوت است و طاغوت همان شیطان. آیه 76 سوره مبارکه نساء می فرماید:
«الَّذینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً»
آن کسانی که ایمان آورده و مومن شده اند, در راه خدا می جنگند, و آن کسانی که به دین کافر شده اند, جنگ شان در راه طاغوت است. سپس می فرماید که با اولیا و هم جبهگان و وابستگان شیطان ستیزه و جنگ کنید, که مکر یطان و حیله اش ضعیف است.
دراین آیه بلاحظه می کنید که طاغوت به جای شیطان و شیطان به جای طاغوت نام برده شده است.
شیطان هر عنصری است که از خارجِ وجود آدمی, او را به کارهای شرارت آمیز و فساد و ظلم و کجی وا دارد. این شیطان گاهی از انسان است و گاهی از جنیان. شیطانی از زنان, بزرگان, افراد بیگانه, از احساسات و... . یکی از مصادیق شیطان, ابلیس است که در مقابل آدم صفیّ الله مخالفت کرد و سجده ننمود.
هر ولایت غیر خدایی, ولایت شیطانی و طاغوتی است. آن کسی که در تحت فرمان ولیّ حقیقی زندگی نمی کند, باید بداند که تحت فرمان طاغوت و شیطان زندگی می گذراند.
خب, مگر تحت ولایت شیطان و طاغوت زندگی کردن چه مفسده و ضرری دارد؟
اگر تن به ولایت شیطان دادیم, شیطان بر تمام انرژی های سازنده ی خلّاقِ ثمربخش وجود آدمی مسلط خواهد شد. اگر چنانچه گردن را بردیم و ریسمان ولایت شیطان بر آن انداخته شد, دیگر از دست او خلاصی پیدا نخواهیم کرد. هرچه در وجود ما از نیرو و ابتکار و فعلایت سازنده است, تحت قبضه ی شیطان در خواهد آمد. آن وقت است که او به آسانی می تواند تو را در همان راهی که خودش می خواهد و با همان وسیله ای که خودش می پسندد بکشاند و ببرد. و مسلّم است که شیطان, انسان را به سوی نور و معرفت و معنویت و آسایش هدایت نمی کند, بلکه انسان را به سمت منافع شخصی خودش می کشاند.
این سلسله را با واقعیت های تاریخی تطبیق دهیم. اینکه اگر تن به ولایت طاغوت دادی, تمام انرژی ها و استعدادها تحت قبضه ی او واقع شده و او آن ها را به سود تو به کار نمی برد! بلکه به سود خود ش به کار می اندازد, حتی به قیمت گمراه شدن و قربانی شدن تو.
آیه 115 سوره مبارکه نساء می فرماید:
« وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدی وَ یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبیلِ الْمُؤْمِنینَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّی وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیراً»
هرکس که با پیامبر به ستیزه برخیزد, پس از اینکه مسیر هدایت برای او روشن گردید, از پیغمبر جدا شود و راهش را از راه نبوت جدا سازد, و به غیر از راه مومنان و جامعه اسلامی و هدف های ایمانی را پیروی کند, همان چیزی را که خودِ او بر گردن افکنده است, بر گردنش استوار می کنیم.همان ولایتی را که خود او به دست خود پذیرفته است, رنگِ ثابت زندگیِ بیچاره اش قرار می دهیم. خود تو رفتی زمام امورت را به دست شیطان دادی, پس بگذار این زمام و اختیار دست او بماند, این سنت ماست, این قانون آفرینش است. این برای دنیا بود. آخرت چه؟ از اینجا هم که چشم بستی یک سره به جهنم خواهی رفت.
مصداق تاریخی اش چه بود؟در پست بعد....