امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
بسم الله الرحمن الرحیم
در بحث گذشته گفتیم که فرد ولایت مدار چه خصوصیتی دارد.
اما ولایت در جامعه به چیست؟
ولایت یک جامعه به این است که ولیّ در آن اولا مشخص باشد, ثانیا منشأ و الهام بخش نیروها, نشاط ها و فعالیت های آن جامعه باشد. قطبی باشد که همه ی جوی ها و سرچشمه ها از او سرازیر می شود. مرکزی باشد که همه ی فرمان ها را او می دهد و همه ی قانون ها را او اجرا می کند. نقطه ای باشد که همه ی رشته ها و نخ ها به آن جا برگردد, همه به او نگاه کند, همه دنباله رو او باشند. موتور زندگی را او روش کند و راننده و پیش قراول کاروان زندگی او باشد. این جامعه, جامعه ی دارای ولایت است.
امیرالمومنین علیه السلام پس از پیغمبر, بیست و پنج سال زمام اجتماع را در دست نداشت. جامعه ی اسامی بعد از پیغمبر, بیست و پنج سال دارای ولایت نبود؛ پس تمام شد. در آن جامعه, سلما شخصا دارای ولایت بود, ابی ذر و مقداد و چندشخصی بودند, اما جامعه اسلامی چطور؟ خیر. بعد, زمان حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام جامعه اسلامی شد دارای ولایت. چقدش؟ همان قدری که علی درآن بخش و قسمت منشأ اثر و الهام بخش و بستر فرمان و مقررات و معرفت و شناخت بود. ولایتِ اجتماع به این است.
هر وقتی که امام در جامعه حکومت کند, آن وقتی که امام منشأ امر و نهی باشد, آن وقتی که همه ی رشته ها از امام ناشی شود, عملا جامعه را اداره کند, پرچم جنگ را ببندد, فرمان حمله دهد یا ان زمان که قرار داد صلح امضا نماید, آن وقت این جامعه جامعه دارای ولایت است. در غیر این صورت, جامعه ولایت ندارد.
حال اگر ولایت شخصی و اجتماعی داریم شکر کنیم, و اگر نداریم دنبالش باشیم تامین کنیم. ائمه هدی علیهم السلام بعد از شهادت امیرالمومنین علیه السلام یک سره در راه ولایت کوشیده اند. تمام تلاش ائمه برای این بوده است که ولایت را زنده کنند. جامعه اسلامی را احیا و نهالی را که به نام انسان در این باغستان غرس شده, با آب گوارایِ جان بخشِ ولایت, زنده و بالنده کنند. این تلاش ائمه بوده است.
بریا ولایت یک جامعه تلاش کردن, معنایش این نیست که بنشینیم مدام حرف بزنیم و به این و آن بد بگوییم. با این کارها ولایت درست نمی شود. راهش این است که برای قدرت دادن به ولیّ اسلام تلاش کنیم. چه آن ولیّ که خدا با نام معرفی کرده است مانند امیرالمومنین علی علیه السلام, چه آن ولیّ که خدا مشخصات آن را داده است. وقتی که انسان بنا داشت که قوانین اسلامی و مقررات الهی را در جامعه, به صورتی که ولایت حکم می کند, زنده و احیا کند, آن وقت می گردد راهش را پیدا می کند.
آن وقت اگر جامعه ای دارای ولایت شد, چه می شود؟ در یک کلام: مرده ای است که دارای جان خواهد شد.
یک مرده را در نظر بگیرید. مغز دارد, اما کار نمی کند. چشم دارد اما نمی بیند. دهان دارد اما غذا نمی خورد. رگ دارد اما خون در آن نمی گردد. چرا؟ چون جان ندارد. اما زمانی که جان دمیده شد, مغز و عصب و دست و دهان و ... هم کار می کند. خون می چرخد و نیرو را به همه ی بدن می رساند, بدن را گرم میکند, او را در تلاش می اندازد, دشمن را می کوبد و دوستی ها را جلب می کند, خود را بیشتر کامل می کند.
این مَثَل است برای فهمیدن اهمیت ولایت در جامعه. پیکر مرده را پیکر جامعه و روح آن را ولایت در نظر بگیرید. جامعه ای که ولایت ندارد, استعدادها در این جامعه هست, اما یا خنثی می شود, یا به هدر می رود یا به ضرر انسان به کار می افتد. مغز دارد, اما اندیشه اش برای فساد آفرینی می شود و عالَم سوزی و ظلم. گوش دارد, اما سخن حق را نمی شنود. مغز فرمانی بر طبق حق به جوارح و اعضا نمی رساند. شرایط عالم اجزاه ی کار بر طبق حق را به انسان نمی دهند. این جامعه ی بدون ولایت است.
در جامعه ی بدون ولایت, چراغ ها نه فقط شعله نمی کشند و روشنی شان بیشتر نمی شود, که همان یه ذره روغنی هم که دارد تمام می شود. روغن هایی که پیغمبر پای چراغ ها و مشعل های هدایت ریخته بود, دیدید چگونه پس از ایشان در دورانی که ولایت در جامعه نبود خشک شد؟ چون دستِ ولایت بالای سر این چراغ ها نبود, روغنشان ته کشید و کم نور شد, تا تحویل داده شد به معاویه. همان چیزهایی که فاطمه زهرا سلام الله علیها به زن های مهاجر و انصار گفتند و آن ها همان روزهای اول گوش نکردند. همان پیش بینی هایی که ایشان کردند اما مردم مسلمانِ غافلِ آن روز نتوانستند بفهمند. همان ها تمام انجام شد. همان شمشیر خون ریز و تیغی که اصالت ها و فضیلت ها را می کشد و انسانیت را خفه می کرد روی کار آمد. این ها را فاطمه زهرا سلام الله علیها پیش از آن روز پیش بینی کردند اما جامعه نفهمید. امروز هم صدای ایشان به گوش می رسد. ای گوش های حساس و هوشیار می شنوید؟
جامعه ی دارای ولایت جامعه ای است که تمام استعدادهای انسانی را رشد می دهد. همه ی چیزهایی که خدا برای کمال به انسان داده است بارور می کند. نهال انسانی را بالنده می سازد. انسان ها را به تکامل و انسانیت را به قوا می رساند. در این جامعه, که سررشته ی امور به ولیّ برمیگردد, از لحاظ مشی عمومی در راه خدا و دارای ذکر خدا می شود. از لحاظ ثروت, تقسیم عادلانه به وجود می آید. سعی می شود نیکی ها اشاعه داده شود و بدی ها ریشه کن گردند.
الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (سوره حج ایه 41)
خداوند در این آیه می فرماید آن کسانی که اگر در زمین متمکّنشان کنیم نماز به پا می دارند ( نماز سنبلی برای ذکر خدا و توجه و جهت گیری خدایی یک جامعه است) به سوی خدا می روند و جهت گیری شان را بر طبق جهت گیری مورد دستور خدا قرار می دهند؛ زکات می دهند (تقسیم عادلانه ثروت) اشاعه ی نیکی و کارهای خوب می کنند و نهی از منکر.
ما خیال می کنیم امر به معروف و نهی از منکر به معنای این است که کسی امر کند فلان کار بد را انجام نده یا فلان کار خوب را انجام دهید. به امیرالمومنین علی علیه السلام می گفتند چرا با معاویه می جنگی؟ فرمود برای امر به معروف و نهی از منکر. امام حسین علیه السلام از مدینه برای چه به سمت کوفه حرکت کردند؟ فرمودند می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم. این وسعت دایره و دامنه امر به معروف و نهی از منکر را نشان می دهد.
به هر حال وقتی ولایت در جامعه ای محقق شود, اینها هم انجام می گیرد, اقامه صلاه, ایتای زکات, امر به معروف و نهی از منکر. و این ها به معنای جان گرفتن پیکر مرده ی اجتماع است.