امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
بسم الله الرحمن الرحیم
پیرامون ولایت:
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیراً *یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً * أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیداً (سوره نساء ایات 58تا60)
همانا خدا شما را فرمان می دهد که امانت ها را به اهلش برگردانید, و چو میان مردم داوری و حکومت و قضاوت می کنید, بر طبق عدل و داد حکومت و قضاوت کنید. همانا پروردگار چه نیکو چیزی است که شما را به آن پند می دهد و موعظه میکند. همانا پروردگار شنوا و بیناست. آنچه به شما فرمان می دهد از روی شنوایی و آگاهی و دانش کامل است. چون شنوای نیازهای درونی شماست, و بینای سرنوشت شما؛ لذا آنچه را که احتیاج دارید به شما می بخشاید.
این آیه درباره ی امانت است. و درحقیقت زمینه چینی می کند برای آیه بعد. امانت تنها این نیست که پولی را از کسی گرفتیم به او برگردانیم. بلکه مهم ترین نشانه و نمونه امانت, این است که آنچه خدا به عنوان امانت میان مردم نهاده, انسان آن را به جایش و اهلش برساند. اطاعت انسان که میثاق و پیمان خدا با آدمی ست, آن را در جایش خرج کند, اطاعت از خدا کرده و از آن که خدا فرموده اطاعت نماید. این مهم ترین مصداق امانت است.
سپس می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید, اطاعت کنید از خدا و پیامبر او, اطاعت کنید از صاحبان فرمان از میان خودتان, آن کسانی که در میان شما صاحبان فرمانند. این جا تمایز تزِ اسلامی با بعضی ایده ها و تِزهای دیگر مشخص می شود. تز اسلامی نمی گوید که روزی خواهد آمد که انسان دیگر نیازی به حکومت نداشته باشد. در حالی که بعضی مکتب ها چنین پیش بینی کردند و گفتند جامعه ی ایده آل جامعه ای است که دولت و حکومت در آن نیست. نه, اسلام این را پیش بینی نمی کند.
خوارج زیر بهانه ی حکومت الهی بود که می گفتند نباید علی بن ابی طالب باشد. می گفتند «لاحکم الّا لله» حکومت برای خداست. امیرالمونین علی علیه السلام در جوابشان فرمود «کلمه حق یراد بها الباطل» (نهج البلاغه صبحی صالح,خطبه 40) سخن, سخن درستی است. حاکم واقعا خداست, آن کسی که مقررات را می دهد واقعا خداست. اما اینها با این کلام می خواهند بگویند غیر خدا کسی نباید مجری قانون باشد. اما مگر می شود؟ حضرت در جواب می فرمایند: «لابدّ لناس من امیر» بالاخره انسانیت و جامعه بشری نیاز به امیر و حاکم و فرمانروا دارد. این طبع انسانی است که باید زندگی اش با یک مجری قانون همراه باشد؛ زیرا وجود قانون کفایت نمی کند. باید کسی باشد که قانون را اجرا و بر اجرای آن نظارت کند. خب. قرآن همین را می فرماید «اولی الامر منکم» منتها اولی الامر, آیا مطلق اولی الامر را منظور است؟ هر که فرمان دهد او درست است؟ گاهی در یک جا دو نفر کاملا ضد یکدیگر فرمان می دهند, آیا هر دو اولی الامر اند؟ اینجاست که بین تفکر شیعی و سنی یک اختلاف اساسی پیدا میشود. ما می گوییم اولی الامر و صاحب فرمان (که خدا دستور او را مُطاع قرار داده) آن صاحب فرمانی است که با معیار های الهی تطبیق کند. در حالی که آنان عملا این شرط را لحاظ نمی کنند. می گویند هرکه به مقام فرمانروایی رسید, معتبر است.
سپس آیه قرآن می فرماید پس اگر در چیزی منازعه و اختلافی داشتید, آن را به خدا و پیامبر برگردانید, اگر مومن به خدا و روز واپسین هستید, این نیکوتر است و دارای عاقبت بهتری ست. مردم را متوجه می کند به عواقب نیک فرمانروایی نیکان و عواقب سوء فرمانروایی بدان.
آیه بعد طعن است به کسانی که از این فرمان سرپیچی کند: آیا نمی نگری به آن کسانی که می پندارند که ایمان آورده اند به آنچه بر تو نازل شده است و به آیین تو؛ می پندارند که بر آیین تو –یعنی ادیان آسمانی- هستند؛ پیش خودشان, خود را مومن فرض می کنند, اما با این حال کاری از آن ها سر می زند که منافی با ایمان به خداست, آن چیست؟ می خواهند تحاکم به طاغوت کنند. یعنی برای حل و فصل کار خود به طاغوت مراجعه کنند, از او نظر بخواهند, فرمان بگیرند و برطبق نظر او زندگی خود را پیش ببرند؛ این منافی ایمان است. آنان می کوشند تحاکم نزد طاغوت کنند, در حالی که به آنان فرمان داده شده است که به طاغوت کافر شوند؛ شیطان می خواهد آنان را گمراه کند, گراهی و سرگشتگی بسیار دور.
یعنی اینان می خواهند سراغ طاغوت بروند غافل از اینکه این شیطانِ طاغوت, این شیطانی که با عنوان طاغوت در قرآن شناخته می شود, آن ها را از راه راست دور می کند تا وادی گمراهی. طاغوت آنان را از جاده هدایت دور کرده و خیلی به دشواری می توانند بازگردند.
طاغوت چیست؟ در پست بعد....