امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
فصل هجدهم: شبهات رایج
شبهه هفدهم: چه ضرورتی دارد که حاکم
اسلامی فقیه باشد؟ چرا یک متخصص برای این کار برگزیده نمیشود؟
· چون حکومت اسلام حکومت قانون است، قانونشناسان، و از آن بالاتر دینشناسان، یعنى فقها، باید متصدى آن باشند.[i]
§ آن کسى که مىخواهد احکام الهى را جارى بکند در جامعه، یعنى مجرى احکام الهى باشد و والى بر جامعه باشد و حاکم بر امور اجتماع باشد، این علم به چى داشته باشد خوب است؟ علم به هندسه؟ علم به طب؟ علم به آشپزى؟ علم به میکروبشناسى یا علم به کتاب و سنت؟ خواهد گفت: خب پیداست؛ علم به کتاب و سنت. حالا اگر دو نفر عالم به کتاب و سنت داشتیم، یکى «الذى یعلم و لا یعمل»[1] ـ «رُبَّ تَالِی الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَلْعَنُه»[2] ـ یکى هم نه؛ «الذى یعلم و یعمل»،[3] کدام اولى هستند؟ خواهید گفت: «الذى یعلم و یعمل»؛ یعنى همان ولى فقیه؛ ولایت فقیه یعنى این! پس مىبینید یک اصل مورد قبول همه است، که مصداق توحید الهى است؛ یعنى ما اگر بخواهیم موحّد باشیم، باید در جامعهاى زندگى کنیم که احکام خدا در آن جامعه اجرا بشود و در رأس آن جامعه هم یک فقیه، یک دینشناس آن هم عادل، عامل، فقیه، زکى، عارف بالله، یک چنین کسى باشد. آیا این حقیقت را مسلمین جهان مىدانند؟ اگر مىدانند چرا در راهش حرکتى نمىکنند؟ چرا در راهش قیامى نمىکنند؟ پس بنده مىگویم: نمىدانند! این رسالت ماست که باید به مسلمین جهان بگوییم.[ii]
§ ... در دوران غیبت، یعنى در همان دورانى که ما هم معتقدیم که امام معصومى در جامعه وجود ندارد آن حکومت متعلق به کى باشد بهتر است؟ عقیدهى ما و اعتقاد به ولایت فقیه این را مىگوید که همان حکومتى که متعلق به خدا بود و منتقل به پیغمبران و پیغمبر اسلام شد، در این دوران منتقل مىشود به یک انسانى که طهارت و تقوا در حدّ عدالت داشته باشد؛ انسان پاکیزه و با تقوایى باشد؛ گناه نکند؛ ظلم نکند؛ گرایش به دشمنان خدا پیدا نکند؛ مطیع امر خدا باشد؛ با هواى نفس خود مخالفت کند؛ بر نفس خود کنترل داشته باشد؛ این یک شرط. علاوهى بر آن، به احکام اسلامى و به قرآن کاملاً مسلط باشد؛ یعنى قدرت فقاهت داشته باشد؛ بتواند اسلام را بفهمد؛ دین را بشناسد؛ احکام الهى را از مستندات آن کشف کند؛ با قرآن مأنوس باشد؛ با سنّت انس داشته باشد و توانایى استنباط داشته باشد. علاوهى بر آن ـ یعنى از غیر فقاهت و عدالت ـ درایت و کفایت هم لازم است؛ انسانى باشد که داراى درایت لازم باشد؛ هوشمند باشد؛ زمان را بشناسد؛ دشمنان اسلام را بشناسد؛ دنیا را بشناسد.[iii]
§ تعجب است از کسانى که استدلال مىکنند تا ولایت فقیه را رد کنند و نفى کنند. اگر جامعهیى به ارزشهاى الهى و به ارزشهاى دینى اعتنایى نداشته باشد، البته مىپذیرد که در رأس آن جامعه یک انسانى که از هیچ اخلاق انسانى هم برخوردار نیست، حاکم باشد. مىپذیرد که یک هنرپیشه مثلاً در رأس یک جامعه قرار بگیرد. یا یک سرمایهدار بزرگ، ادارهى امور جامعه را به عهده داشته باشد؛ اما آن جامعهیى که پایبند ارزشهاى الهى است، آن جامعهیى که توحید را قبول کرده است، نبوت را قبول کرده است، شریعت الهى را قبول کرده است، هیچ چارهیى ندارد جز اینکه در رأس جامعه، کسى را بپذیرد که او شریعت اسلامى و الهى را مىداند؛ از اخلاق فاضلهى الهى برخوردار است؛ گناه نمىکند؛ اشتباه مرتکب نمىشود؛ ظلم نمىکند؛ براى خود چیزى نمىخواهد؛ براى انسانها دل مىسوزاند؛ ارزشهاى الهى را بر مسائل و جهات شخصى و گروهى ترجیح مىدهد. لذا در جامعهى اسلامى ما و در نظام جمهورى اسلامى این مطلب تأمین شده است.[iv]
[1]. کسی که میداند اما به دانش خود عمل نمیکند.
[2]. چه بسیار تلاوت کنندة قرآن، که قرآن او را لعنت میکند. (جامع الأخبار، ص 48)
[3]. کسی که میداند و به دانش خود عمل میکند.