امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 5: مفهوم "ولایت"
3. حوزههای سه گانة ولایت از نگاه قرآن
(شماره 1: حوزه سوم)
3-3. ولایت در تعیین دشمنان جامعة ولایی و تعیین مرزبندی با آنها
آنچه از تدبر در آیات قرآن و با استمداد و استنتاج از مبارزه اهلبیت در زمینة ولایت به دست آمد این بود که ولایت دارای چند بعد و چند جلوه است؛ یکی اینکه جامعه مسلمان، وابسته و پیوسته به عناصر خارج از وجود خود نباشد، و پیوستگی به غیر مسلم نداشته باشد و توضیح دادیم که پیوسته نبودن و وابسته نبودن یک حرف است و به کلی رابطه نداشتن یک حرف دیگر، و هرگز نمیگوییم که عالم اسلام در انزوای سیاسی و اقتصادی به سر ببرد و با هیچیک از ملتها و کشورها و قدرتهای غیر مسلمان رابطهای نداشته باشد؛ بلکه مسئله، مسئلة وابسته نبودن و پیوسته و دنباله رو نبودن است، در قدرتهای دیگر هضم و حل نشدن و استقلال و روی پای خود ایستادن را حفظ کردن است.
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل5: مفهوم ولایت
3. حوزه های سه گانه ولایت از نگاه قرآن
(شماره 2: حوزه دوم)
3-2. ولایت و اتصال جداییناپذیر اعضای جامعة اسلامی با محور نظام ولایی (ولی)
مسئلة ولایت به آن صورتی که از قرآن استنباط میکنیم، غالباً کمتر مطرح میشود... میخواهم درباره مفهوم «ولایت» از ریشه حرف بزنم. میخواهیم معنی ولایت را از آیات کریمه قرآن بیرون بکشیم و استنباط و استخراج کنیم تا ببینید که اصل ولایت چه اصل مدرن مترقی جالبی است و چگونه یک ملت، یک جمعیت، پیروان یک فکر و عقیده اگر دارای ولایت نباشند سرگردان هستند. در سایة این بحث، این مسئله را درک و احساس خواهید کرد و به خوبی خواهید فهمید، چرا کسی که ولایت ندارد، نمازش نماز، و روزهاش روزه، و عبادتش عبادت نیست. به خوبی میشود با این بحث فهمید که چرا اگر جامعهای و امتی ولایت ندارد، اگر همه عمر را [هم] به نماز و روزه و تصدّقِ تمام اموال بگذارند، باز لایق لطف خدا نیست و خلاصه در سایة این بحث معنای احادیث ولایت را میشود فهمید، از جمله این حدیث معروف که... «أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ الله فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَى الله جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ»؛[1] اگر مردی شبها تا به صبح بیدار بماند وتمام عمر را روزه بگیرد ـ نه فقط ماه رمضان را ـ وتمام اموالش را در راه خدا صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، در حالیکه ولایت ولی خدا را نشناخته باشد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد، این چنین آدم هر آنچه که انجام دادهاست بیهوده و بی ثمر و خنثی است.»
v در قرآن سخن از «ولاء» و «موالات» و «تولّى» زیاد رفته است. در این کتاب بزرگ آسمانى، مسائلى تحت این عناوین مطرح است. آنچه مجموعاً از تدبّر در این کتاب مقدّس به دست مىآید این است که از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد: منفى و مثبت؛ یعنى از طرفى مسلمانان، مأموریّت دارند که نوعى ولاء را نپذیرند و ترک کنند، و از طرف دیگر دعوت شدهاند که ولاء دیگرى را دارا باشند و بدان اهتمام ورزند.
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 5: مفهوم "ولایت"
3. حوزههای سه گانة ولایت از نگاه قرآن
(شماره 1: حوزه اول)
ولایت قرآنی دو رویه دارد، یک رویة آن این است که در داخل جامعه اسلامی، همه عناصر بایستی به سوی یک هدف و یک جهت و یک راه گام بردارند و رویة دیگرش این است که در خارج از جامعة اسلامی، امت اسلامی بایستی با همه بلوکها و جناحهای ضدّ اسلامی پیوندهای خودش را بگسلد، اینجا یک نکته دقیقی وجود دارد که میرساند ولایت به معنای قرآنی آن، همان ولایتی است که شیعه به آن قائل است.
اینکه ما ارتباط با امام را اینقدر مهم دانستهایم، اینکه ما فرمان امام را در همه شئون زندگی جامعه نافذ میدانیم برای چیست؟ و از کجا در میآید؟ اینجا است که قرآن با ما حرف میزند که اگر یک جامعهای و یک امتی بخواهد ولایت قرآنی را به این معنا داشته باشد؛ یعنی بخواهد تمام نیروهای داخلیاش در یک جهت، به سوی یک هدف، در یک خط به راه بیفتد و بخواهد تمام نیروهای داخلیاش علیه قدرتهای ضد اسلامی در خارج بسیج بشود، احتیاج به یک نقطه قدرت متمرکز در متن جامعه اسلامیدارد. به یک نقطهای احتیاج دارد که تمام نیروهای داخلی به آن نقطه بپیوندند، همه از آنجا الهام بگیرند و همه از او حرف بشنوند و حرف بپذیرند و او تمام جوانب مصالح ومفاسد را بداند تا بتواند مثل یک دیدهبان نیرومندِ قویدستی و قویچشمی، هرکسی را در جبهة جنگ به کار مخصوص خودش بگمارد.[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 5: مفهوم "ولایت"
براى امام مقامات معنوى هم هست که جدا از وظیفة حکومت است؛ و آن مقام خلافت کلى الهى است که گاهى در لسان ائمه (علیهمالسلام) از آن یاد شده است. خلافتى است تکوینى که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولىّ امر» خاضعند. از ضروریات مذهب ماست که کسى به مقامات معنوى ائمه(علیهمالسلام) نمىرسد، حتى ملک مقرب و نبى مرسل.
اصولاً رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهمالسلام) ـ طبق روایاتى که داریم ـ قبل از این عالم، انوارى بودهاند در ظلّ عرش و در انعقاد نطفه و «طینت» از بقیة مردم امتیاز داشتهاند و مقاماتى دارند؛ الى ما شاء اللَّه. چنانکه در روایات «معراج» جبرئیل عرض مىکند: «لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً، لَاحْتَرَقْتُ»؛[1] اگر کمى نزدیکتر مىشدم، سوخته بودم. یا این فرمایش که «انَّ لَنا مَعَ الله حالات لا یَسَعُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ»؛[2] ما با خدا حالاتى داریم که نه فرشته مقرب آن را مىتواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل. این جزء اصول مذهب ماست که ائمه(علیهمالسلام) چنین مقاماتى دارند، قبل از آنکه موضوع حکومت در میان باشد. چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوى براى حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم هست با اینکه آن حضرت نه حاکم است و نه قاضى و نه خلیفه. این مقامات سواى وظیفه حکومت است. لذا وقتى مىگوییم حضرت زهرا (علیهاسلام) قاضى و خلیفه نیست، لازمهاش این نیست که مثل من و شماست؛ یا بر ما برترى معنوى ندارد.[3]
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 5: مفهوم "ولایت"
1. تعریف ولایت
تعریف ولایت
اساسیترین مسألهى دین، مسألهى ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایهى توحید است. ولایت، یعنى حکومت؛ چیزى است که در جامعهى اسلامى متعلق به خداست و از خداى متعال به پیامبر و از او به ولى مؤمنین مىرسد.[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام
4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام (شماره2)
به جاست در این بخش از بحث، «متن قوانین اسلامی را از نظر بگذارنیم و با توجه و تأمل در ماهیت مقررات اسلامی و پیوندهایی که در آن نهاده شده است... ویژگی هر گروه و پیوند آن را با دولت (یا حکومت) اسلامی بررسی کنیم:[1]
گروه اول
v احکام و قوانینی که:
الف) مربوط به «زندگی اجتماعی» است، و هر یک از شهروندان در زندگی فردی و شخصی خود، نمیتوانند آن را عملی سازند.
ب) همة افراد نمیتوانند در اجرای آن، دخالت کنند و «متولّی» میطلبند.
ج) اجرای آن به «قدرت» نیازمند است و بدون چنین پشتوانهای، زمینة تحقّق آن پیدا نمیشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام
4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام (شماره1)
اسلام را شما مطالعه دارید در آن، اسلام یک دینی است که احکام عبادیش هم سیاسی است. این جمعه، این خطبههای جمعه، آن عید، آن خطبههای عید، این جماعت، اجتماع، این مکه، این مشعر، این منی، این عرفات، همه اش یک مسائل سیاسی است، با اینکه عبادتند، در عبادتش هم سیاست است، سیاستش هم عبادت است، اینها جدا میکردند اسلام را و دین را از سیاست میگفتند که امپراطور سرجای امپراطوری است، آخوند هم برود در مسجد.[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام
3. سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت
شماره 8
امام هادی, امام عسگری و امام مهدی علیهماالسلام
9. امام هادی (علیه السلام):
v زیارت جامعة امام علی بن محمد الهادی(علیه السلام) را باید به حق، «منشور امامشناسی» نامیدهاند؛ زیارتی که فارغ از فضائل بیشمار قرائتش، پس از نگارش دهها شرح روایی، حِکمی و عرفانی بر آن، هنوز هم معارف بازگونشدة بسیار در سینه دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام
3. سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت
شماره 7
امام موسی بن جعفر وامام رضا و امام جواد علیهماالسلام
موسى بن جعفر(علیه السلام)
v ابن شهر آشوب در کتاب خود (مناقب) نقل مینویسد:
هارون الرشید به حضرت موسى بن جعفر (علیه السّلام) پیشنهاد کرد که فدک را پس بگیرد. امام (علیه السّلام) امتناع میورزید تا آنکه اصرار زیاد کرد. حضرت فرمود: «من فدک را نمىگیرم مگر تمام آن را با مرزى که معین میکنم بدهى.» گفت: حدود فدک کجا است. فرمود: «اگر حدود آن را معین کنم نخواهى داد!» گفت: تو را قسم میدهم به حق جدّت که حدود آن را معین کنى! فرمود: «حد اول آن عَدَن(در جنوب یمن) است. چهره هارون درهم کشیده شد، اما گفت: بگو! حضرت فرمود: «حد دوم سمرقند(در ازبکستان فعلی) است.» رنگ صورت رشید برگشت. فرمود: «حد سوم افریقا است.» چهره رشید سیاه شد، باز گفت: حد دیگر را بگو! فرمود: «حد چهارم سیف البحر است. که هم مرز با جزائر و ارمنیه است.» هارون گفت: دیگر براى ما چیزى باقى نماند؛ پس بیا جاى من بنشین! حضرت موسى بن جعفر فرمود: «من گفتم اگر مرز آن را تعیین کنم نخواهى داد.» از آن موقع هارون تصمیم به کشتن موسى بن جعفر (علیه السّلام) گرفت.[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام
3. سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت
شماره 6
امام سجاد, امام باقر و امام صادق علیهماالسلام
3. امام سجاد (علیه السلام)
v دوران امام چهارم، از سختترین دورانها از لحاظ اختناق دستگاههای حاکم بود و شیعیان در شرایط سخت تقیه به سر میبردند؛ با اینحال، امام سجاد (علیه السلام)، علاوه بر دعاهای بسیاری که با مضامین سیاسی بیان فرمودهاند، از معدود فرصتهای پیش آمده برای تبیین حق غصب شدة ائمه(علیهم السلام) استفاده مینمودند. مثل روایتی که در قالب تشریح حقوقی که به عهدة انسانِ مسلمان است (رسالة حقوق) بیان داشتهاند:
«فَحُقُوقُ أَئِمَّتِکَ ثَلَاثَةٌ أَوْجَبُهَا عَلَیْکَ حَقُّ سَائِسِکَ بِالسُّلْطَانِ»؛[1] ... و حقوق امامان بر شما سه چیز است؛ واجبترین آنها بر شما، حق سیاست اوست برشما، به حکم سلطنتی که دارد...»