سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

۲۶ مطلب با موضوع «اثبات ولایت فقیه :: مباحث تکمیلی» ثبت شده است

فصل سیزدهم: انتقاد و نظارت بر رهبری/4. اصول حاکم بر نظارت بر رهبری

4. اصول حاکم بر نظارت بر رهبری


v  «نظارت، هم‏چون هر امر اجتماعی دیگری، باید ضابطه‏مند باشد و تحت انضباط خاصی به مرحلة اجرا درآید، تا موجب بر هم خوردن نظم و ایجاد تنش در جامعه نشود. برای این منظور مردم باید نظارت عمومی خود را از راه‏های ویژه‏ای، هم‏چون نمایندگانشان در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و راه‏های مشابه اعمال نمایند؛ چراکه نظارت، کاری بسیار حساس، تخصصی و پیچیده است، بنابراین عمومی بودن نظارت به هیچ‏وجه به این معنا نیست که تک‏تک افراد مردم هر گاه بر اساس تشخیص خود کاری از کارهای رهبر را ناصواب دانستند، فوراً از طریق رسانه‏های عمومی و امثال آن درصدد انتقاد برآیند؛ زیرا واضح است که اولاً، تشخیص یک نفر، که چه‏بسا در زمینة مورد انتقاد نیز تخصص کافی نداشته باشد، حتی نباید ملاک انتقاد در امور خصوصی قرار گیرد، تا چه رسد به امور عمومی؛ هم‏چنین باید توجه داشت که رهبر بر اساس لزوم رعایت مصلحت مسلمین، موظف است در تصمیم‏گیری‏های خود با صاحب‏نظران مشورت کند، تا بتواند مصلحت عمومی را بهتر و دقیق‏تر تشخیص دهد و آن را به درستی مراعات نماید؛ بنابراین اگر یکی از آحاد مردم نسبت به یکی از تصمیمات رهبری انتقاد و اعتراض دارد، در واقع رأی او در مقابل رأی گروهی از زبده‏ترین متخصصان و کارشناسان و هم‏چنین در مقابل رأی رهبر به عنوان یک اسلام‏شناس آگاه به زمان و مسائل روز قرار می‏گیرد.


فصل سیزدهم: انتقاد و نظارت بر رهبری/.3. جایگاه انتقاد از حاکمان در مبانی دینی

3. جایگاه انتقاد از حاکمان در مبانی دینی


v    «انسان موجودی است که در نهاد نخستین او، عشق به کمال و خوشبختی پی‏ریزی شده است. و برای دستیابی به کمال از عوامل، انگیزاننده‏ها و وادارنده‏های گوناگون کمک می‏گیرد و بازدارنده‏ها را به کنار می‏نهد، تا زمینة رشد و بالندگی فردی و اجتماعی خویش را فراهم سازد. از جمله انگیزه‏هایی که در سیر تکامل انسانی و پیدایش حیات طیبه اجتماعی او، نقشی مهم و بنیادی دارد، مسئله «نقد و انتقاد» است.


فصل سیزدهم: انتقاد و نظارت بر رهبری/1. تفاوت «عیب‏جویی» و «سؤال»

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل سیزدهم: انتقاد و نظارت بر رهبری


1. تفاوت «عیب‏جویی» و «سؤال»

*   من البته هیچ‌وقت جلو انتقاد را نگرفته‌ام و کسى را منع نکرده‌ام. انتقاد صحیح و دلسوزانه ضررى ندارد؛ اما این انتقاد بایستى به تخریب نینجامد. بعضی‏ها طورى انتقاد مى‌کنند که تخریب است؛ این مصلحت نیست.[1]


فصل دوازدهم: بحث احتمال خطای ولی فقیه/شماره 4

بسم الله الرحمن الرحیم

2. هدایت ویژة الهی درمصونیت ‏بخشی به ولی فقیه از خطا

*   هیچ مسأله‏اى نیست که از دید رهبرىِ الهىِ جامعة اسلامى خالى بماند و دور بماند و این فرق بین جامعة الهى و جامعة غیرالهى است... قرآن کریم وقتى از انبیاء حرف مى‏زند، آنان را به عنوان رهبران برجسته یاد مى‏کند «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا»؛[1] یعنى ما پیغمبران را رهبرانى قرار دادیم که مردم را در سایة فرمان ما هدایت مى‏کنند. رهبر نقشه را از خدا مى‏گیرد، راه را از خدا مى‏آموزد، روش‏ها را هم از خدا مى‏آموزد؛ این رهبرى، رهبرى درست است. «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرات»؛[2] وقتى رهبرى، رهبرى خدایى شد، کار خوب را هم از خدا یاد مى‏گیرد. خدا آن رهبرى را که از سوى اوست، دست مى‏گیرد و هدایت مى‏کند، از مشکلات او را عبور مى‏دهد... رهبرى در انقلاب ما از رهبرىِ دنیایى به رهبرىِ الهى تبدیل شد.[3]


فصل دوازدهم: بحث احتمال خطای ولی فقیه/شماره 3

 بسم الله الرحمن الرحیم

1-2. استقامت

*   قرآن مى‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ».[1] «ربنا الله» یعنى اعتراف به عبودیت در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او. این چیز خیلى بزرگى است؛ اما کافى نیست. وقتى مى‌گوییم «ربنا الله»، براى همین لحظه‌اى که مى‌گوییم، خیلى خوب است؛ اما اگر «ربنا الله» را فراموش کردیم، «ربنا الله» امروز ما دیگر براى فرداى ما کارى صورت نخواهد داد. لذا مى‌فرماید: «ثم استقاموا»؛ پایدارى و استقامت کنند و در این راه باقى بمانند. این است که موجب مى‌شود «تتنزّل علیهم الملائکة»، و اِلاّ با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمى‌شوند، نور هدایت و دست کمک الهى به سوى انسان دراز نمى‌شود و انسان به مرتبة عباد صالحین نمى‌رسد.[2]


فصل دوازدهم: بحث احتمال خطای ولی فقیه/شماره 2

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل دوازدهم: بحث احتمال خطای ولی فقیه

                   شماره 2

   

1. راه‏های عمومی جلب هدایت الهی

1-1. صبر و یقین

*   در سورة مبارکة سجده، خدای متعال ضمن بیان حالات ملت‏ها و اقوام و انسان‏های مبارز و پر تلاشِ مؤمن، این تعبیر را می‌فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون‏»؛[1] کسانی‌که دو خصوصیت و دو امتیاز را در خود به‌وجود آوردند، به این موهبت بزرگ سرافراز شدند که خدای متعال زمام هدایت مجموعه‌های انسانی را به آنها سپرد. آن دو خصوصیت، یکی صبر است و دیگری یقین؛ «لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون‏»[2]  


فصل دوازدهم: بحث احتمال خطای ولی فقیه/شماره 1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل دوازدهم: بحث احتمال خطای ولی فقیه

                   شماره 1


*   اساس حکومت اسلامى یک حرف نو در دنیا بود. واقعاً در این قضیه، انقلاب نوآورى‌اى کرد که حریف‏ها مات شدند. این به‌هیچ‌وجه شبیه بعضى چیزهایى که بعدا تشبیه مى‌کردند، نبود؛ اصلاً شباهتى با نظایر خودش نداشت. چیزى که در قانون اساسى و در کلمات امام و در عرف انقلاب به عنوان حکومت ولایت فقیه مطرح است، یک حرف کاملاً نو در دنیاست. البته ممکن است گفته شود «ولایت فقیه» یک تعبیر عربى و آخوندى و طلبگى و کتابى است؛ در حالى‌که این مفهوم، بسیار نو و جدید است و معناى آن این است که ما در رأس حکومت کسى را قرار دهیم که مى‌دانیم تخلف نخواهد کرد. این چیز خیلى مهمى است. شما الان مى‌بینید گرفتاریهاى دنیا از کجاست. ما مى‌خواهیم کسى را در رأس حکومت بگذاریم که مى‌دانیم تخلف نمى‌کند. ممکن است ما اشتباه کرده باشیم و او تخلف کند. از هر وقت فهمیدیم تخلف کرده، مى‌فهمیم حضور او در این منصب بجا نیست؛ خودش و مردم هم این را قبول دارند. این نکتة خیلى بدیعى در مبناى حکومت در دنیاست.[1]


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی/2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم/ وظیفه 3

بسم الله الرحمن الرحیم

2-3. تلاش برای تحقّق اهداف دین در تشکیل حکومت اسلامی


هدف نهایى از این‌ همه جنجال‏هایى که از اول تاریخ بوده است ـ یعنى آمدن پیامبران، مبارزات فراوان، دو صف شدن حق و باطل، جنگ‏ها، نبردها، درگیری‏ها، صبرها بر مشکلات، تلاش عظیم اهل حق، حتى تشکیل حکومت اسلامى و استقرار عدل اسلامى ـ تکامل و کمال انسان و نزدیک شدن او به خداست. همه چیز، مقدمة این است.[1]


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی/2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم/ وظیفه 2

 بسم الله الرحمن الرحیم

2-2. خدمت‏گزاری به مردم؛ نه استیلا و حاکمیت

سَر دیگر قضیة مردم‏سالارى این است که حالا بعد از آن‌که من و شما را انتخاب کردند، ما در قبال آنها وظایف جدى و حقیقى داریم. بعضى دوستان این روایات را از نهج‌البلاغه و غیر نهج‌البلاغه جمع کردند که البته مجال نیست که من همة آنها را بخوانم؛ دو سه نمونه‌اش را مى‌خوانم. «إِیَّاکَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِیَّتِکَ بِإِحْسَانِکَ أَوِ التَّزَیُّدَ فِیمَا کَانَ مِنْ فِعْلِکَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ فَإِنَّ الْمَنَّ یُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ التَّزَیُّدَ یَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَ الْخُلْفَ یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاس‏».[1] مى‌فرماید: نه سر مردم منت بگذارید که ما این کارها را براى شما کردیم یا مى‌خواهیم بکنیم؛ نه آنچه را که براى مردم انجام دادید، درباره‌اش مبالغه کنید؛ ـ مثلاً کار کوچکى انجام دادید، آن را بزرگ کنید ـ و نه اینکه وعده بدهید و عمل نکنید. بعد فرمود: اگر منت بگذارید، احسانتان باطل خواهد شد. مبالغه، نور حق را خواهد برد؛ یعنى همان مقدار راستى هم که وجود دارد، آن را در چشم مردم بى‌فروغ خواهد کرد. اگر خلف وعده کنید، «یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاس‏»؛[2] در نظر مردم و در نظر خدا این مقت و گناه است. «قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‏[3]».[4] هرچند اینها کلام امیرالمؤمنین (علیه‌الصلاه‏والسلام) خطاب به مالک اشتر است، اما خطاب به ما هم هست.[5]


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی/2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم/ وظیفه 1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی

             2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم

              وظیفه 1


2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم

جوهر اصلى در مکتب امام بزرگوار ما، رابطة دین و دنیاست؛ یعنى همان چیزى که از آن به مسألة دین و سیاست و دین و زندگى هم تعبیر مى‌کنند. امام در بیان ارتباط دین و دنیا، نظر اسلام و سخن اسلام را به عنوان مبنا و روح و اساس کار خود قرار داده بود. اسلام، دنیا را وسیله‌اى در دست انسان براى رسیدن به کمال مى‌داند. از نظر اسلام، دنیا مزرعة آخرت است. دنیا چیست؟ در این نگاه و با این تعبیر، دنیا عبارت است از انسان و جهان. زندگى انسان‌ها، تلاش انسان‌ها، خرد و دانایى انسان‌ها، حقوق انسان‌ها، وظایف و تکالیف انسان‌ها، صحنة سیاست انسان‌ها، اقتصاد جوامع انسانى، صحنة تربیت، صحنة عدالت؛ اینها همه میدان‌هاى زندگى است. به این معنا، دنیا میدان اساسى وظیفه و مسئولیت و رسالت دین است.