امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل دوازدهم: بحث احتمال خطای ولی فقیه
1. راههای عمومی جلب هدایت الهی
در سورة مبارکة سجده، خدای متعال ضمن بیان حالات ملتها و اقوام و انسانهای مبارز و پر تلاشِ مؤمن، این تعبیر را میفرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون»؛[1] کسانیکه دو خصوصیت و دو امتیاز را در خود بهوجود آوردند، به این موهبت بزرگ سرافراز شدند که خدای متعال زمام هدایت مجموعههای انسانی را به آنها سپرد. آن دو خصوصیت، یکی صبر است و دیگری یقین؛ «لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون»[2]
یقین، همان ایمان آگاهانه و روشنبینانه است که وسوسهها نمیتواند آن را در دل انسان، سستبنیاد کند. صبر، خصوصیتی است که به یک انسان بزرگ این امکان را میدهد که در راه آرمانهایی که آگاهانه و روشنبینانه انتخاب کردهاست، به هنگام مواجهه با مشکلات، خود و راه خود را گم نکند؛ هدف را فراموش نکند و منصرف نشود.[3]
همة پیغمبران، همة هدایتگران و همة کسانیکه توانستهاند در مسیر تاریخِ بشر یک اثر ماندگار و تحسین برانگیز از خود به جا بگذارند، باید از این دو خصوصیت برخوردار میبودند. امام راحل ما، این تجدید کنندة حیات اسلام در میان ملت ما و امت اسلامی، از این دو خصوصیت برخوردار بود.[4]
اینکه در قرآن مىفرماید: «یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ»،[5] کسانى که به خدا ایمان پیدا کنند، خداوند آنها را هدایت مىکند و به راههاى سلم و همزیستى سوق مىدهد، به خاطر مبناى توحیدى جامعة اسلامى است. ولایت، یعنى پیوند و ارتباط تنگاتنگ و مستحکم و غیرقابل انفصال و انفکاک. جامعة اسلامى که داراى ولایت است، یعنى همة اجزاى آن به یکدیگر و به آن محور و مرکز این جامعه ـ یعنى ولىّ ـ متصل است.[6]
v تفسیر جوامع الجامع ذیل آیه 16 سوره مائده می نویسد:
«جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»؛[7] و کتابى را که به موسى نازل کردیم، براى قومش (بنى اسرائیل) راهنما قرار دادیم.
«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» و ما برخى از بنى اسرائیل را پیشوا و امام قرار دادیم، تا دیگران گفتار و رفتار آنها را سرمشق قرار میدهند و آنها مردم را به دین و شریعت خدا که در تورات است راهنمایى کنند؛ «لَمَّا صَبَرُوا»؛ به سبب این که صبر و شکیبایى کردند. و همچنین این کتابى را که بر تو فرستادیم، نور و هدایتکننده قرار مىدهیم، و مسلّماً بعد از تو در امّت تو پیشوایانى قرار مىدهیم تا مانند راهنمایان بنى اسرائیل، مردم را ارشاد کنند. و این به خاطر این است که آنها بر دین و یارى آن شکیبا بودند و با دلیلهاى حق و یقینى، آن را ثابت و پایدار کردند.
عبارت «لَمَّا صَبَرُوا»، لَمَا صَبَرُوا نیز خوانده شده است و معنا این است: به علّت این که صبر کردند، ما آنها را امام قرار دادیم. حسن [بصرى] گفته است که آنها بر بلاها و سختیهاى دنیا صبر کردهاند.»[8]
v علامه طبرسی در جای دیگری از تفسیر جوامع الجامع مینویسد:
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً؛ و آنها را امامان و پیشوایانى قرار دادیم که در شریعت الهى مورد اقتداى مردم باشند و به دستور ما مردم را به راه راستین و دین استوار هدایت کنند.
البتّه هر کس براى پیشوایى خلق صلاحیت داشته باشد، هدایت آنها نیز بر او حتمى است و از طرف خداوند به این سمت مأمور مىباشد، و در قدم اول به هدایت خود مىپردازد تا عموم جامعه از ارشادات او بهرهمند شود، و دلها با اطمینان خاطر به او اقتدا کنند.»[9]
v در تفسیر نمونه نیز این بحث را می یابیم:
«در اینجا رمز پیروزى و شرط پیشوایى و امامت را دو چیز شمرده: یکى ایمان و یقین به آیات الهى، و دیگر صبر و استقامت و شکیبایى. این امر مخصوص بنى اسرائیل نیست؛ درسى است براى همة امتها و براى مسلمانان دیروز و امروز و فردا که پایههاى یقین خود را محکم کنند و از مشکلاتى که در طریق به ثمر رساندن خط توحید است، نهراسند؛ صبر و مقاومت را پیشة خود کنند تا ائمة خلق و رهبر امتها در تاریخ عالم شوند.
تعبیر به «یهدون» (هدایت مىکنند) به صورت فعل مضارع و همچنین جمله «یوقنون» (یقین دارند) آن هم به صورت فعل مضارع، دلیل بر استمرار این دو وصف در طول زندگى آنها است؛ چرا که مسئلة رهبرى، لحظهاى از مشکلات خالى نیست، و در هر گام، شخص رهبر و پیشواى مردم با مشکل جدیدى روبرو مىشود که باید با نیروى یقین و استقامت مداوم به مبارزه با آن برخیزد، و خط هدایت به امر الهى را تداوم بخشد.
قابل توجه اینکه مسئلة هدایت را مقید به «امر الهى» مىکند، و مىفرماید: «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا»، و مهم در امر هدایت همین است که از فرمان الهى سرچشمه گیرد؛ نه از امر مردم و خواهش و تمناى دل، یا تقلید از این و آن.»[10]
v حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در جای دیگر مینویسند:
«هدایت در آیات و روایات به دو معنى آمده است: ارائة طریق (نشان دادن راه) و ایصال به مطلوب (رساندن به مقصد)... جملة «یهدون بامرنا» در آیة مورد بحث نیز اشاره به همین معنى است؛ یعنى آنها پیشوایانى بودند که به قدرت پروردگار در نفوسِ آماده نفوذ مىکردند و آنها را به هدفهاى عالى تربیتى و انسانى سوق مىدادند.
این معنى، فى حد ذاته[11] معنى قابل ملاحظهاى است و یکى از شئون امامت و شاخههاى هدایت است؛ اما جملة «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» را منحصر به این معنى دانستن، موافق ظاهر آیه نیست؛ مانعى ندارد که ما «امر» را در این جمله، به معنى وسیع کلمه بگیریم که هم «امر تکوینى» و هم «تشریعى» را در بر گیرد و هر دو معنىِ هدایت در آیه جمع باشد؛ این معنى با بعضى از احادیث که در تفسیر آیه به ما رسیده نیز هماهنگ است.
ولى به هر حال رسیدن امام و پیشوا به این مقام، تنها در پرتو یقین و استقامت امکانپذیر است.»[12]
[1]. از میان آن قوم پیشوایانى پدید آوردیم که چون صبورى پیشه کردند و بهایات ما یقین داشتند، به فرمان ما به هدایت مردم پرداختند. (سجده: 24)
[2]. همان
[3]. علی(علیهالسلام): وَ لِأَنَّ الصَّبْرَ عَلَى وُلَاةِ الْأَمْرِ مَفْرُوضٌ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ ص فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ. (احتجاج، ج 1، ص 249)
[4]. بیانات رهبر معظم انقلاب 14/3/1382
[5]. خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند، به راههاى سلامت، هدایت مىکند. (مائده: 16)
[6]. سخنرانى رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمع کثیرى از دانشگاهیان و طلاب حوزههاى علمیه 29/9/1368
[7] . سجده، آیات 23 و 24
[8] . ترجمه جوامع الجامع، ج5، ص: 90
[9] . تفسیر جوامع الجامع، ج3، ص: 22 [سورة الأنبیاء (21): الآیه 73
[10] . تفسیر نمونه، ج17، ص: 166
[11] . در حد خودش
[12] . تفسیر نمونه، ج17، ص: 167