سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

۴۲ مطلب با موضوع «شبهات رایج» ثبت شده است

فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه سی و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله فاضل لنکرانی(ره):

v در مورد مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (دامت برکاته) اشعار می‏دارد که مقام شامخ علمی و اجتهاد و فقاهت معظم له جای هیچ‏گونه تردید نیست؛ اینجانب با توجه به سابقه آشنایی دیرین با ایشان و اطلاع از مراتب تحصیلی اذعان به اجتهاد به نحو اطلاق وی دارم؛ علاوه اشاره و بلکه تصریح امام عظیم الشان (قدس سره) در موارد متعدّد به صلاحیت و شایستگی رهبری ایشان، دلیل عمده بر مقام اجتهاد معظم له می باشد.[1]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه سی ام

بسم الله الرحمن الرحیم

§ رهبر امت اسلامى شخص امام خمینى است و هیچ فرقى بین ملت ایران و ملت عراق در ولاء امام و در تقلید از امام و در لزوم تبعیّت از خط امام نیست. هر کس جز این بگوید، معناى فقاهت، معناى ولایت فقیه، معناى ولایت امام را درک نکرده. آنى که مال یک مرز جغرافیایى است، یک رئیس جمهور است، یک نخست‏وزیر است، آنى که عرف بین‏المللى یا فرض کنید که قراردادهاى سنتى و غیره وادار مى‏کند که بایستى دخالت نکند، آن رئیس جمهور است؛ آن نخست وزیر است؛ آن دولت است؛ نه امام. امام یعنى مرجع تقلید؛ امام یعنى آن کسى که از اسلام سخن مى‏گوید؛ او مرز جغرافیایى نمى‏شناسد. آنچه که تبعیت از او را ایجاب مى‏کند، او اسلام است. اسلام که مال یک مرز جغرافیایى نیست. مگر اسلامِ ایران، غیر از اسلام عراق و غیر از اسلام افغانستان و غیر از اسلام پاکستان و غیر از اسلام سوریه و غیر از اسلام جاهاى دیگر است. اگر «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» با فهمى که ما از این آیه داریم، با فهمى که اجتهاد و فقاهت ما از این آیه دارد، مال همه‏ى مسلمانها است، پس ولایت امام امت هم مال همه‏ى امت است. امت اسلامى که فقط ملت ایران نیستند. ملت ایران، سى‏چهل میلیون آدم هستند، توى این محدوده‏ى جغرافیایى زندگى مى‏کنند. معنى ندارد توى یک جامعه‏ى اسلامى بزرگ، دو امام؛ دو واجب‏الاطاعة. بنابراین، همان نسبتى که امام با ملت ایران دارد، همان نسبت را عیناً امام با ملت عراق دارد؛ این خط را فراموش نکنید. این «مُفتَرِقُ الطَریق»[1] بین راه خط امام، راه صحیح و راه غیر صحیح. سیاست‏بازان، مدعیان، بلندپروازان، سلطه‏طلبان در این‏جاى قضیه خدشه مى‏کنند تا بتوانند خط لیبرالیسم و خطوط قومى و شیوعى و غیره ذلک را در عراق بیاورند سر کار. اگر مى‏خواهید دچار آن بلیه‏ها نشوید، خط مستقیم این است؛ خط رهبرىِ امام امت و لاغیر. [i]



فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه بیست و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم

§ انتقاد معنایش چیست؟ انتقاد اگر معنایش عیبجویى است، این نه چیز خوبى است، نه خیلى هنر زیادى مى‌خواهد، نه خیلى اطّلاعات مى‌خواهد؛ بلکه انسان با بى‌اطّلاعى، بهتر هم مى‌تواند انتقاد کند... انتقاد به معناى عیب‏جویى، اصلاً هیچ لطفى ندارد. شما بنشین از بنده عیب‏جویى کن، من هم از شما عیب‏جویى کنم؛ چه فایده‌اى دارد؟ نقد، یعنى عیارسنجى؛ یعنى یک چیز خوب را آدم ببیند که خوب است، یک چیز بد را ببیند که بد است. اگر این شد، آن وقت نقاط خوب را که دید، با نقاط بد جمع‏بندى مى‌کند، آن‌گاه از جمع‏بندى باید دید چه حاصل مى‌شود.[i]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه بیست و هشتم

بسم الله الرحمن الرحیم

 اولاً: تحقق اهداف حکومت اسلامی، نیازمند زمانی طولانی

§ ممکن است تحقق آرمانها سالهایى طول بکشد؛ موانع و مشکلاتى بر سر راه وجود داشته باشد؛ اما جهت حکومت ـ جهت و سمتگیرى این قدرتى که تشکیل شدهاست ـ حتما باید به سمت آن هدفها و آرمانها و آرزوهایى باشد که شعار آن داده شدهاست و داده مى‌شود و در متن قرآن و احکام اسلامى وجود دارد. اگر در آن جهت نبود، بلاشک حکومت منحرف است. معیار، این است که عدالت اجتماعى و نظم متکى بر قانون به وجود آید و مقررات الهى همه جا مستقر شود.


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه بیست و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

§ خدا آن رهبرى را که از سوى اوست، دست مى‏گیرد و هدایت مى‏کند، از مشکلات او را عبور مى‏دهد...[i]

§ رهبر نقشه را از خدا مى‏گیرد، راه را از خدا مى‏آموزد، روشها را هم از خدا مى‏آموزد؛ این رهبرى، رهبرى درست است. «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرات»؛[1] وقتى رهبرى، رهبرى خدایى شد، کار خوب را هم از خدا یاد مى‏گیرد. [ii]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه بیست و ششم

بسم الله الرحمن الرحیم

§ رهبرى مهمترین کارش عبارت است از تعیین سیاستهاى کلان کشور؛ یعنى آن چیزهایى که جهت‏گیرى کشور را مشخص مى‏کند؛ که همه‏ى قوانین، همه‏ى مقررات، همه‏ى عملکردها باید در این جهت باشد. حضور رهبرى در همه‏ى بخشهاى کشور، به معناى حضور سیاستهاى رهبرى است که باید با دقت اجرا بشود. و من به شما عرض کنم هرجایى که این سیاستها اجرا شده است، کشور سود کرده است؛ هر جاى از این سیاستها ـ در طول سالهاى گذشته؛ از ده سال دوازده سال پیش تا حالا ـ هرجا از این سیاستها تخلف شده است کشور ضرر کرده است؛ گاهى ضررش را فهمیده‏اند، گاهى بعد گذشت مدتى ضررش را فهمیده‏اند.[i]

فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه بیست و پنجم

بسم الله الرحمن الرحیم

§ در مردم‌سالارى دینى و در شریعت الهى این موضوع مطرح است که مردم باید حاکم را بخواهند، تا او مورد قبول باشد و حق داشته باشد که حکومت کند. اى کسى که مسلمانى! چرا رأى مردم معتبر است؟ مى‌گوید: چون مسلمانم؛ چون به اسلام اعتقاد دارم و چون در منطق اسلام، رأى مردم بر اساس کرامت انسان پیش خداى متعال معتبر است.[i]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه بیست و چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

v «منظور از شورا انتخاب یک مجموعه است که یکی مدیریتش قوی باشد، دیگری علمش، دیگری سیاستش و دیگری تدبیرش؛ اگر آن که مدیریتش یا سیاستش بهتر بود، می‏توانست دیگران را بالا بکشد، خوب بود؛ اما این اتفاق نمی‏افتد؛ این مجموعه باید با هم حرکت کند و چون ضعیف نمی‏تواند هم‏پای قوی حرکت کند، قوی مجبور خواهد شد خود را با ضعیف هم‏قدم کند.»[1]

v «هم اکنون، در مسائل بحرانی، قاطعیّت رهبری است که مشکلات را حل می‏کند. شورا، تا جلسه تشکیل دهد و بحث کند، کار از کار خواهد گذشت.» [2]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه بیست و سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

§ به این نکته باید توجه و افتخار کرد که بر خلاف همه‏ى مقررات عالم در باب حکومت ـ که در قوانین آنها حاکمیت‏ها یک حالت غیرقابل خدشه دارند ـ در نظام اسلامى، آن کسى که به‌عنوان ولى‌فقیه مشخص مى‌شود، چون اساساً مسؤولیت او مبتنى بر معیارهاست، چنانچه این معیارها را از دست داد، به خودى خود ساقط مى‏شود. وظیفه‏ى مجلس خبرگان، تشخیص این قضیه است. اگر تشخیص دادند، مى‌فهمند که بله؛ ولى‌فقیه ندارند. تا فهمیدند که این معیارها در این آقا نیست، مى‌فهمند که ولى‌فقیه ندارند؛ باید بروند دنبال یک ولى‌فقیه دیگر. محتاج نیست عزلش کنند؛ خودش منعزل مى‌شود. به نظر ما این نکته‏ى خیلى مهمى است.[i]


فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه بیست و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

محقق کَرَکی:

v کسی نمی‎تواند بگوید که فقیه، فقط در زمینۀ فتاوا برای عبادات منصوب است، زیرا این توهّم در نهایت سستی است؛ بلکه فقیه از ناحیۀ معصومین (علیهم السلام) به عنوان نیابت در همۀ مجاری امور مسلمین نصب شده و بسیاری از ادلّه بر آن دلالت دارد.[1]