امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
شبهه بیست و نهم:آیا میشود آزادانه، هر
نوع انتقاد و اشکال به رهبری را در جامعه مطرح کرد؟
§ انتقاد معنایش چیست؟ انتقاد اگر معنایش عیبجویى است، این نه چیز خوبى است، نه خیلى هنر زیادى مىخواهد، نه خیلى اطّلاعات مىخواهد؛ بلکه انسان با بىاطّلاعى، بهتر هم مىتواند انتقاد کند... انتقاد به معناى عیبجویى، اصلاً هیچ لطفى ندارد. شما بنشین از بنده عیبجویى کن، من هم از شما عیبجویى کنم؛ چه فایدهاى دارد؟ نقد، یعنى عیارسنجى؛ یعنى یک چیز خوب را آدم ببیند که خوب است، یک چیز بد را ببیند که بد است. اگر این شد، آن وقت نقاط خوب را که دید، با نقاط بد جمعبندى مىکند، آنگاه از جمعبندى باید دید چه حاصل مىشود.[i]
§ شما مىگویید چرا به رهبرى انتقاد نمىکنند! اوّلاً که عیبجویى از رهبرى مگر چه حُسنى دارد؟ رهبرىاى که در نظام جمهورى اسلامى اشارهى انگشتش باید بتواند در یک لحظهى خطرناک و حسّاس، مردم را به جانفشانى وادار کند، آیا این مصلحت است که یک نفر به میل خودش بیاید بایستد و بدون حق و بدون موجب، نسبت به او بدگویى کند؟! آیا این به نظر شما کار خیلى خوبى است؟! این کار بد است؛ رواج نداشته باشد، بهتر است... من خودم آدمى هستم که سرم براى گفتگو و سؤال شنیدن و انتقاد شنیدن درد مىکند؛ هیچ ناراحت هم نمىشوم. این جلسهاى که شما الان اینجا پیش من دارید، من نظایر این جلسه را ـ البته با غیر جوانان، احیانا هم با جوانان ـ مکرر دارم. افراد مىآیند اینجا حرف مىزنند، سؤال مىکنند، حرف خود را مطرح مىکنند، اشکال مىکنند، نامه مىنویسند، تلفن مىزنند؛ به من هم خبرش داده مىشود؛ اما توجه داشته باشید که انتقاد کردن به معناى عیبجویى کردن، یک ارزش نیست که ما حالا بگوییم این در جامعهى ما نیست. البته این هست و متأسفانه به شکل غیرمنطقىاش هم هست! انتقاد معنایش این است که هر انسانى بنشیند عیارسنجى کند، ببیند نقطهى ضعف کجاست، نقطهى قوت کجاست؛ بعد ببیند این نقطهى ضعف ـ اگر مىتواند علت یابى کند ـ به کجا برمىگردد، سراغ آنجا برود؛ یعنى آن ریشه را پیدا کند، اصل را پیدا کند. اگر این کار انجام شد، درست است؛ این همان چیزى است که انسان از جوان توقع دارد؛ درست همان چیزى که جناحهاى سیاسى به این چیزها عقیدهاى ندارند. جناحهاى سیاسى، یکباره، غالبى، خطکشى شده و بدون تمحیض در مسائل کار مىکنند.[ii]
§ انتقاد از دولت، انتقاد از یک مسؤول، انتقاد از فلان دستگاه یا فلان قوه، این یک چیز است؛ انتقاد از اصلِ نظام و پایههاى نظام یک حرف دیگر است. این دومى است که امروز دنیا به او همت گماشته؛ این دومى است که امروز عقبهى عظیم تبلیغاتى رادیوهاى بیگانه و طرّاحانشان به آن همت گماشتهاند. شما رادیوهاى بیگانه را، تلویزیونهاى گوناگون را حالا اخیراً شبکههاى رایانهیى و اینترنت و غیره، اینها را خب مىدانید که چقدر وسیع است، اما از همهى اینها مهمتر، آن مغزهایى است که پشت سر اینهاست. هر کسى که چهار صفحه روزنامه منتشر کرده باشد مىداند من چه مىگویم. اینى که یک برنامهى تبلیغاتى - چه در رایانه به صورت شبکهى اینترنت، چه در تلویزیون، چه در رادیو، چه در فلان مطبوعه - در دنیا منتشر بشود و پخش بشود، این صورت کار است؛ پشت سر آن یک مغز، یک فکر منسجم، یک تصمیم، یک عزم وجود دارد؛ از او بایستى بیمناک بود؛ حساب او را باید کرد.[iii]
§ وقتى انسان مىخواهد به یک مسؤول ایراد بگیرد که آقا چرا در حوزهى کارتان خطا اتفاق افتاد، بایستى تمام موانعى را که در اجراى صحیح کار بر سر راه یک انسان معمولى وجود دارد، در نظر بگیرد و ببیند که آیا با محاسبهى اینها او کوتاهى کرده یا نه؛ اگر کوتاهى کرده، نبایستى از او صرفنظر کرد و گذشت؛ این اعتقاد من است. در حوزهى اختیارات مستقیم من هم همینطور عمل مىشود. من اگر از کسى کوتاهى ببینم و بفهمم تقصیر داشته، اغماض نمىکنم. در مورد مسؤولان هم همیشه سفارش مىکنم و مىگویم که اغماض نکنید.[iv]
v در قضیه نقد رهبری نباید جوانان فریب ظاهر قضیه را بخورند و به خاکی بروند. نگاه کنید مسأله غیبت و ظهور را؛ امام یازدهم مورد سؤال و نقد واقع میشود که اموالی که از طرف بزرگان شیعه خدمت ایشان ارسال شده کجا مصرف شده است؟ امام در جواب میگوید: «اگر امامت امر مستمری است و شما به آن پایبندید، چرا این سؤال از اجداد من نشد؟!» و از آن پس دستور میدهد پردة سیاهی در اتاق دیدار نصب میشود و شیعیان از پشت پرده با آن حضرت گفتگو میکنند و از آن زمان غیبت آغاز شد.[1]
v آنچه به ذهن شما میرسد ـ و موضوعی شخصی است ـ را نمیتوان به عنوان «سؤالهایی از ولی فقیه» فردا در روزنامهها چاپ کرد... راههای زیادی هست که افراد میتوانند سؤالات خود را از ولی فقیه مطرح کنند؛ ارتباط برقرار کردن با نمایندگان خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی یا طرح سئوالات با دفتر ارتباطات مردمی و یا دفتر بازرسی رهبری در میان بگذارند. مراجع تقلید نیز یکی دیگر از کانالهایی هستند که میتوان مسائل را از طریق آنها با ولی فقیه مطرح کرد چرا که رهبری با مراجع تقلید دیدارهایی دارند. اینها راههای معقولی است که مردم بر اساس حقی که قانون برای آنها در نظر گرفته میتوانند استفاده کنند.[2]
[i]. بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسهى پرسش و پاسخ با مدیران مسؤول و سردبیران نشریات دانشجویى 4/12/1377
[ii]. بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسهى پرسش و پاسخ با مدیران مسؤول و سردبیران نشریات دانشجویى 4/12/1377
[iii]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى7/3/1380
[iv]. بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسهى پرسش و پاسخ با مدیران مسؤول و سردبیران نشریات دانشجویى 4/12/1377