امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
بسم الله الرحمن الرحیم
2-2. دلایل نقلی
دلیل نقلی اول
2-2-1. روایت «الحوادثُ الْواقِعَه»
v اسحاق بن یعقوب نامهاى براى حضرت ولى عصر (عج) مىنویسد، و از مشکلاتى که برایش رخ داده سؤال مىکند. محمد بن عثمان عمرى، نمایندة آن حضرت، نامه را مىرساند. جواب نامه به خط مبارک صادر مىشود که «... در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند، و من حجّت خدایم...» [1]
منظور از «حوادث واقعه» که در این روایت آمده، مسائل و احکام شرعیه نیست. نویسنده نمىخواهد بپرسد درباره مسائل تازهاى که براى ما رخ مىدهد چه کنیم. چون این موضوع جزو واضحات مذهب شیعه بوده است و روایات متواتره دارد که در مسائل باید به فقها رجوع کنند. در زمان ائمه (علیهم السلام) هم به فقها رجوع مىکردند و از آنان مىپرسیدند. کسى که در زمان حضرت صاحب (سلام اللَّه علیه) باشد و با نوّاب اربعه روابط داشته باشد و به حضرت نامه بنویسد و جواب دریافت کند، به این موضوع توجه دارد که در فراگرفتن مسائل به چه اشخاص باید رجوع کرد.
برهان چهارم:
v بیان شیوا و مستحکم حضرت آیت الله مصباح، زیبایی چهارمین برهان را دو چندان میسازد:
«این دلیل نیز از مقدمات ذیل تشکیل مىشود:
الف) ولایت بر اموال و اعراض[1] و نفوس[2] مردم، از شئون ربوبیت الهى است و تنها با نصب و اذن خداى متعال مشروعیّت مىیابد.
ب) این قدرت قانونى و حق تصرّف در اعراض و نفوس مردم، از جانب خداى متعال به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) وامامان معصوم(علیهم السلام) داده شده است.
دلیل عقلى سوم:
v حضرت آیت الله جوادی آملی در تبیین این دلیل عقلی میفرمایند:
«گفته شد که حیات اجتماعى انسان و نیز کمال فردى و معنوى او، از سویى نیازمند «قانون الهى» در ابعاد فردى و اجتماعى است که مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و نسیان باشد و از سوى دیگر، نیازمند «حکومتى دینى» و حاکمى عالم و عادل است؛ براى تحقّق و اجراى آن قانون کامل. حیات انسانى در بُعد فردى و اجتماعىاش، بدون این دو و یا با یکى از این دو، متحقّق نمىشود و فقدان آن دو، در بُعد اجتماعى، سبب هرج و مرج و فساد و تباهى جامعه مىشود که هیچ انسان خردمندى به آن رضا نمىدهد.
دلیل عقلى دوم:
v حضرت آیت الله مصباح یزدی، برهان دوم را اینگونه تقریر میفرمایند:
«این دلیل بهطور خلاصه از مقدمات ذیل تشکیل مىشود:
الف) براى تأمین مصالح فردى و اجتماعى بشر و جلوگیرى از هرج و مرج و فساد و اختلال نظام، وجود حکومت در جامعه ضرورى و لازم است.
ب) حکومت ایدهآل و عالىترین و مطلوبترین شکل آن، حکومتى است که امام معصوم(علیه السلام) در رأس آن باشد و جامعه را اداره کند.
ج) بر این اساس که «هنگامى که تأمین و تحصیل یک مصلحت لازم و ضرورى در حدّ مطلوب و ایدهآل آن میسّر نباشد، باید نزدیکترین مرتبه به حدّ مطلوب را تأمین کرد»، لذا در بحث ما، هم هنگامى که مردم از مصالح حکومت معصوم(علیه السلام) محروم بودند، باید بهدنبال نزدیکترین مرتبه به حکومت معصوم باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 7: نظریه ولایت فقیه
2. ادلة اثبات ولایت فقیه
دلایل عقلی
دلیل عقلی 1
حکومت اسلامى به این ترتیبى که ما اظهار مىکنیم و مبناى جمهورى اسلامى است، این از نظر کلى مورد اتفاق میان تمام مسلمانهاست و بهطور ویژه برجستهترین و مترقىترین شیوهاى است که در میان مسلمانها براى مسئلة حکومت مطرح مىشود و مورد بحث قرار مىگیرد... اعتقاد به ولایت فقیه، آن جورى که ما امروز داریم تبیین مىکنیم و در نظام جمهورى اسلامى قاعدة همة امور هست، این یک اعتقادى است منطبق با متن قرآن، منطبق با لبّ اسلام و حقِ اصولِ اسلامى و منطبق با عقل سلیم.[1]
ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است.[1]
وقتى نظامى بر پایة یک اندیشه و یک ایدئولوژى تشکیل مىشود، دانایان به آن ایدئولوژى، نقش اول را در آن نظام دارند و ولایت فقیه یعنى این. یعنى ولایت و حاکمیت آن کسى که از همه اعرف است، به خط سیرى که براى زندگى انسان دین معین مىکند.[2]
ضمیمه فصل6:
سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه
شماره 5
32. آیت الله بروجردی 1292-1380 هـ. ق
حضرت آیت الله العظمی سید حسین بروجردی در ماه صفر سال 1292 ق در بروجرد متولد شد. جامع المقدمات، سیوطی، منطق و گلستان سعدی را در مکتب آموخت. او سپس به مدرسهی نوربخش رفت و به تعلیم به تعلیم و یادگیری صرف، نحو، بدیع، عروض، منطق، فقه و اصول پرداخت. پس از آن رهسپار اصفهان گردید و از محضر بزرگانی چون سید محمد باقر درچه ای، ملا محمد کاشی، ابوالمعالی کلباسی، سید محمد تقی مدرس و حکیم میرزا جهانگیر قشقایی بهره ها برد. وی در سال 1320 ق درحالی که 28 ساله بود، وارد نجف شد و در آنجا از محضر علمای بزرگی همچون آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و سید محمد کاظم یزدی مستفیض شد. وی آنگاه به بروجرد بازگشت و بساط تدریس و ارشاد مردم را گستراند. این عالم وارسته در سال 1364 ق به قم مهاجرت کرد. ایشان در قم علاوه بر سامان دادن به وضعیت درسی حوزه و رسیدگی به مسائل مالی دانش پژوهان، به برقراری ارتباط با «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» و محافل رسمی برادران اهل سنت برای ایجاد وحدت میان گروههای مسلمان اقدام کرد. او همچنین نمایندگانی به اروپا و آمریکا برای شناساندن اسلام واقعی به مردم آن مناطق گسیل داشت. وی دارای جامعیت علمی منحصر به فردی بود و تألیفات و آثاری نیز از خویش بر جای گذاشت.
این مرجع عالیقدر در سیزدهم شوال 1380 ق مطابق با دهم فروردین 1340 ش به دیار باقی شتافت و در مسجد اعظم قم که خود بنیاد نهاده بود، به خاک سپرده شد[1].
ضمیمه فصل6:
سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه
شماره 4
23. عبدالفتاح حسینی مراغی (صاحب عناوین) 1250 هـ. ق
وی از علمای معروف قرن سیزدهم بوده که در فقه و حدیث مهارت داشته و مؤلف کتاب العناوین است. وی فقیهی بزرگ و دانشمندی بزرگوار و صاحب کتاب عناوین الاصول است. کتاب مذکور از تقریرات دو استاد بزرگش شیخ موسی و شیخ علی از فرزندان کاشف الغطاء تألیف شده که در سال 1248 به پایان رسیده است... روشن است که وفات وی بعد از سال 1246 بوده که صاحب کتاب ریحانه الادب نیز با ذکر این مطلب تاریخ وفات وی را سال 1250 ذکر کرده است.
ضمیمه فصل6:
سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه
شماره 3
16. محقق اردبیلی993 هـ . ق
احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی از فقهای والامقام شیعه در قرن دهم هجری است.
وی از فقهای بزرگی است که علاوه بر اینکه در تحقیق و پژوهش سرآمد و نمونه بود و یک محقق بزرگ به شمار میآمد، در امر تهذیب نفس و زهد و تقوا نیز کم نظیر و مقدس بود.
در حوزهی اندیشهی سیاسی و حکومتی، وی یکی از کسانی است که نظرات و دیدگاههای مؤثری دارد و از دو طریق عقل و نقل بر مباحث خویش استدلال میکند.
ضمیمه فصل6:
سیر تاریخی اندیشه «ولایت فقیه» در اقوال فقهای شیعه
شماره 2
7. سلار دیلمی ۴۶۳ هـ. ق
از فقیهان و اندیشمندان نامدار قرن پنجم قمری است. سلار دیلمی بعد از عصر غیبت یکی از مشایخ و از مهم ترین عالمان و پیشوایان امامیه بودهاست.
سلار دیلمی در باب امر به معروف و نهی از منکر و اقامهی حدود و جهاد، پس از ذکر مراتب امر به معروف و نهی از منکر با صراحت اذعان میکند که ائمهی معصومین (علیه السلام) اقامهی احکام در میان مردم را به فقیهان شیعه تفویض نموده اند. وی در باب یکی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر میگوید: «فاما القتل و الجراح فی الانکار، فالی السلطان او من یأمره السلطان، فان تعذر الامر لمانع فقد فوضوا علیهم السلام الی الفقهاء اقامۀ الحدود و الاحکام بین الناس بعد ان لا یتعدوا واجباً و لا یتجاوزوا حداً»[1]. اما کشتن و جراحت ایجاد کردن به عنوان یکی از بالاترین مراحل نهی از منکر به سلطان یا کسی که سلطان به او امر و اذن بدهد، مربوط است. اگر هر یک از این دو به جهت وجود موانعی معذور از انجام کار بود، پس ائمه (علیه السلام) اقامهی حدود و احکام میان مردم را به فقها تفویض کرده اند؛ به شرط اینکه این فقها واجبات و حدود الهی را مراعات نمایند. حتی به نظر سلار، ائمه (علیه السلام) به پیروان و شیعیان خود دستور دادهاند که فقها را در این هدف عظیم و اجرای احکام الهی و اقامهی آنها تازمانی که در صراط مستقیم حرکت میکنند، یاری دهند[2].