سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

فصل دوازدهم: بحث احتمال خطای ولی فقیه/شماره 1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل دوازدهم: بحث احتمال خطای ولی فقیه

                   شماره 1


*   اساس حکومت اسلامى یک حرف نو در دنیا بود. واقعاً در این قضیه، انقلاب نوآورى‌اى کرد که حریف‏ها مات شدند. این به‌هیچ‌وجه شبیه بعضى چیزهایى که بعدا تشبیه مى‌کردند، نبود؛ اصلاً شباهتى با نظایر خودش نداشت. چیزى که در قانون اساسى و در کلمات امام و در عرف انقلاب به عنوان حکومت ولایت فقیه مطرح است، یک حرف کاملاً نو در دنیاست. البته ممکن است گفته شود «ولایت فقیه» یک تعبیر عربى و آخوندى و طلبگى و کتابى است؛ در حالى‌که این مفهوم، بسیار نو و جدید است و معناى آن این است که ما در رأس حکومت کسى را قرار دهیم که مى‌دانیم تخلف نخواهد کرد. این چیز خیلى مهمى است. شما الان مى‌بینید گرفتاریهاى دنیا از کجاست. ما مى‌خواهیم کسى را در رأس حکومت بگذاریم که مى‌دانیم تخلف نمى‌کند. ممکن است ما اشتباه کرده باشیم و او تخلف کند. از هر وقت فهمیدیم تخلف کرده، مى‌فهمیم حضور او در این منصب بجا نیست؛ خودش و مردم هم این را قبول دارند. این نکتة خیلى بدیعى در مبناى حکومت در دنیاست.[1]


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی/2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم/ وظیفه 3

بسم الله الرحمن الرحیم

2-3. تلاش برای تحقّق اهداف دین در تشکیل حکومت اسلامی


هدف نهایى از این‌ همه جنجال‏هایى که از اول تاریخ بوده است ـ یعنى آمدن پیامبران، مبارزات فراوان، دو صف شدن حق و باطل، جنگ‏ها، نبردها، درگیری‏ها، صبرها بر مشکلات، تلاش عظیم اهل حق، حتى تشکیل حکومت اسلامى و استقرار عدل اسلامى ـ تکامل و کمال انسان و نزدیک شدن او به خداست. همه چیز، مقدمة این است.[1]


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی/2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم/ وظیفه 2

 بسم الله الرحمن الرحیم

2-2. خدمت‏گزاری به مردم؛ نه استیلا و حاکمیت

سَر دیگر قضیة مردم‏سالارى این است که حالا بعد از آن‌که من و شما را انتخاب کردند، ما در قبال آنها وظایف جدى و حقیقى داریم. بعضى دوستان این روایات را از نهج‌البلاغه و غیر نهج‌البلاغه جمع کردند که البته مجال نیست که من همة آنها را بخوانم؛ دو سه نمونه‌اش را مى‌خوانم. «إِیَّاکَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِیَّتِکَ بِإِحْسَانِکَ أَوِ التَّزَیُّدَ فِیمَا کَانَ مِنْ فِعْلِکَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ فَإِنَّ الْمَنَّ یُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ التَّزَیُّدَ یَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَ الْخُلْفَ یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاس‏».[1] مى‌فرماید: نه سر مردم منت بگذارید که ما این کارها را براى شما کردیم یا مى‌خواهیم بکنیم؛ نه آنچه را که براى مردم انجام دادید، درباره‌اش مبالغه کنید؛ ـ مثلاً کار کوچکى انجام دادید، آن را بزرگ کنید ـ و نه اینکه وعده بدهید و عمل نکنید. بعد فرمود: اگر منت بگذارید، احسانتان باطل خواهد شد. مبالغه، نور حق را خواهد برد؛ یعنى همان مقدار راستى هم که وجود دارد، آن را در چشم مردم بى‌فروغ خواهد کرد. اگر خلف وعده کنید، «یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاس‏»؛[2] در نظر مردم و در نظر خدا این مقت و گناه است. «قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‏[3]».[4] هرچند اینها کلام امیرالمؤمنین (علیه‌الصلاه‏والسلام) خطاب به مالک اشتر است، اما خطاب به ما هم هست.[5]


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی/2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم/ وظیفه 1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی

             2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم

              وظیفه 1


2. وظایف حکومت اسلامی‏ در قبال مردم

جوهر اصلى در مکتب امام بزرگوار ما، رابطة دین و دنیاست؛ یعنى همان چیزى که از آن به مسألة دین و سیاست و دین و زندگى هم تعبیر مى‌کنند. امام در بیان ارتباط دین و دنیا، نظر اسلام و سخن اسلام را به عنوان مبنا و روح و اساس کار خود قرار داده بود. اسلام، دنیا را وسیله‌اى در دست انسان براى رسیدن به کمال مى‌داند. از نظر اسلام، دنیا مزرعة آخرت است. دنیا چیست؟ در این نگاه و با این تعبیر، دنیا عبارت است از انسان و جهان. زندگى انسان‌ها، تلاش انسان‌ها، خرد و دانایى انسان‌ها، حقوق انسان‌ها، وظایف و تکالیف انسان‌ها، صحنة سیاست انسان‌ها، اقتصاد جوامع انسانى، صحنة تربیت، صحنة عدالت؛ اینها همه میدان‌هاى زندگى است. به این معنا، دنیا میدان اساسى وظیفه و مسئولیت و رسالت دین است.


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی/ شماره 2

بسم الله الرحمن الرحیم

1-1. ایجاد حکومت (گزینش بر اساس ضوابط و بیعت)

*   هر کسى، هر جمعیتى، هر اجتماعى حق اولى‏اش این است که خودش انتخاب بکند یک چیزى را که راجع به مقدرات مملکت خودش است‏.[1]

*   امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) مى‏فرماید: «... وَ الَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، لَوْ لا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ وَ ما أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَماءِ أَنْ لا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظْلُومٍ، لأَلْقَیْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها وَ لَسَقَیْتُ آخِرَها بِکَأْسِ أَوَّلِها؛ وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیاکُمْ هذِه ازْهَدَ عِنْدى مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ»؛[2] سوگند به آنکه بذر را بشکافت و جان را بیافرید، اگر حضور یافتن بیعت کنندگان نبود و حجت بر لزوم تصدى من با وجود یافتن نیروى مددکار تمام نمى‏شد... زمام حکومت را رها مى‏ساختم و از پى آن نمى‏گشتم.[3]


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی/ شماره 1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل‏ یازدهم: رابطة مردم و حکومت درنظام مردم‏ سالاری‏ دینی

             1. نقش مردم در حکومت اسلامی

              شماره 1


*   یک عنصر اصلى، ‏مردمند. مردم انتخاب‏کننده‏اند؛ مردم تعیین‏کننده‏اند؛ مردم، مورد مشورت قرار مى‏گیرند و تصمیم گیرنده‏اند؛ اصلاً مردم انتخاب‏کننده‏اند و انتخاب هم یک واقعیتى است که وجود دارد.[1]

*   اگر فرض کنیم در رأس قدرت، کسانى باشند که با مردم ارتباطى نداشته باشند، این ولایت نیست. اگر کسانى باشند که رابطة آنها با مردم، رابطة ترس و رعب و خوف باشد ـ نه رابطة محبت و التیام و پیوستگى ـ این ولایت نیست. اگر کسانى با کودتا بر سر کار بیایند، این ولایت نیست. اگر کسى با وراثت و جانشینى نسبى ـ منهاى فضایل و کیفیات حقیقى که در حکومت شرط است ـ در رأس کار قرار گیرد، این ولایت نیست. ولایت، آن وقتى است که ارتباط والى یا ولى، با مردمى که ولایت بر آنهاست، یک ارتباط نزدیک، صمیمانه، محبت‌آمیز و همان‏طورى که در مورد خود پیامبر وجود دارد ـ یعنى «بعث فیهم رسولا من انفسهم» یا «بعث منهم»: از خود آنها کسى را مبعوث کردهاست ـ باشد؛ یعنى از خود مردم کسى باشد که عهده‌دار مسألة ولایت و حکومت باشد. اساس کار در حاکمیت اسلام این است.[2]


فصل دهم:نقش مردم درمشروعیت ولایت فقیه/3.ریشه داشتن مشروعیت دیگر اجزای حکومت در مشروعیت ولی فقیه

                3. ریشه داشتن مشروعیت دیگر اجزای حکومت اسلامی در مشروعیت ولی فقیه


*   در رأس نیروهاى اجرایى کشور، رئیس جمهور قرار دارد که به وسیلة امام، رأى مردم نسبت به او تنفیذ مى‏شود؛ یعنى در حقیقت، از سوى امام منصوب مى‏شود. مردم در میان کسانى که شایستة ریاست جمهورى هستند، یک نفر را انتخاب مى‏کنند و امام، رأى مردم را تنفیذ مى‏کنند؛ یعنى اگر امام تنفیذ نکند، این شخص، رئیس جمهور نیست. امام فقیه عادل و ولى امر مسلمین، دربارة بالاترین مقام اجرایى کشور، سررشته‏دار امور است.

در قوة مقننه، امام شش نفر فقهاى شوراى نگهبان را نصب مى‏کند، و این به معناى حضور امام در قانونگذارى کشور است؛ که اگر امام در قانونگذارى کشور حضور نداشته باشد، قانونگذارى زیر نظر ولى فقیه انجام نگرفته است.


فصل دهم: نقش مردم در مشروعیت ولایت فقیه/2. پایه ‏های مشروعیت حکومت اسلامی/شماره 2


2-2. خواست مردم

*   ... آن کسی که این معیارها را دارد و از تقوا و صیانت نفس و دینداری کامل و آگاهی لازم برخوردار است، آن‏وقت نوبت می‏رسد به قبول ما، اگر همین آدم را با همین معیارها، مردم قبول نکردند، باز مشروعیت ندارد. چیزی به نام حکومت زور در اسلام نداریم. این منشأ حاکمیت است، منشأ الهى. این معیارها را هم خدا معین کرده و حکومت خدا در نظام اسلامى با حکومت مردم آمیخته است، لذا ما مى‏گوییم جمهورى اسلامى.[1]


فصل دهم: نقش مردم در مشروعیت ولایت فقیه/2. پایه ‏های مشروعیت حکومت اسلامی

2. پایه‏ های مشروعیت حکومت اسلامی

    (مردم‏سالاری دینی)

    شماره 1


جمهورى اسلامى دو جزء دارد: جمهورى است، یعنى مردمى است؛ اسلامى است، یعنى بر پایة ارزش‏هاى الهى و شریعت الهى است.

مردمى است، یعنى مردم در تشکیل این نظام، در بر روى کار آوردن مسئولان این نظام نقش دارند، پس مردم احساس مسئولیت می‏کنند؛ مردم برکنار نیستند. مردمى است، یعنى مسئولان نظام از مردم و نزدیک به مردم باشند، خوى اشرافی‏گرى، خوى جدایى از مردم، خوى بى‌اعتنایى و تحقیر مردم در آنها نباشد... دوران جمهورى اسلامى یعنى دوران حاکمیت آن کسانى که از مردمند، با مردمند، منتخب مردمند، در کنار مردمند، رفتارشان شبیه رفتار مردم است. این، معناى مردمى است. مردمى است، یعنى باید به عقاید مردم، به حیثیت مردم، به هویت مردم، به شخصیت مردم، به کرامت مردم اهمیت گذاشته بشود. اینها مردمى است.[1]


فصل دهم: نقش مردم در مشروعیت ولایت فقیه/1. مفهوم مشروعیّت

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل دهم: نقش مردم در مشروعیت ولایت فقیه


1. مفهوم مشروعیت


*   در بینش اسلامى، ولایت متعلق به خداست؛... هیچ‏کس بر کس دیگرى ولایت ندارد. ولایت مال خداست. اگر خداى متعال براى این ولایت مجرایى مشخص کرد و روشن کرد، این مجرا می‌شود همان مجراى الهى و مورد قبول و قابل اتّباع، که این مجرا را خداى متعال مشخص کردهاست؛ در اسلام مشخص شدهاست.[1]