سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

۳۲ مطلب با موضوع «اثبات ولایت فقیه :: اسلام و حکومت» ثبت شده است

فصل5:مفهوم ولایت/3:حوزه های سه گانه ولایت از نگاه قرآن/ش3

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 5: مفهوم "ولایت"

3. حوزه‎های سه‏ گانة ولایت از نگاه قرآن

(شماره 1: حوزه سوم)


3-3. ولایت در تعیین دشمنان جامعة ولایی و تعیین مرزبندی با آنها


*   آنچه از تدبر در آیات قرآن و با استمداد و استنتاج از مبارزه اهل‏بیت در زمینة ولایت به دست آمد این بود که ولایت دارای چند بعد و چند جلوه است؛ یکی اینکه جامعه مسلمان، وابسته و پیوسته به عناصر خارج از وجود خود نباشد، و پیوستگی به غیر مسلم نداشته باشد و توضیح دادیم که پیوسته نبودن و وابسته نبودن یک حرف است و به کلی رابطه نداشتن یک حرف دیگر، و هرگز نمی‏گوییم که عالم اسلام در انزوای سیاسی و اقتصادی به سر ببرد و با هیچ‏یک از ملت‏ها و کشورها و قدرت‏های غیر مسلمان رابطهای نداشته باشد؛ بلکه مسئله، مسئلة وابسته نبودن و پیوسته و دنباله رو نبودن است، در قدرت‏های دیگر هضم و حل نشدن و استقلال و روی پای خود ایستادن را حفظ کردن است.


فصل5:مفهوم ولایت/3:حوزه های سه گانه ولایت از نگاه قران/ش2

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل5: مفهوم ولایت

3. حوزه های سه گانه ولایت از نگاه قرآن 


(شماره 2: حوزه دوم)



3-2. ولایت و اتصال جدایی‎ناپذیر اعضای جامعة اسلامی ‏با محور نظام ولایی (ولی)

*   مسئلة ولایت به آن صورتی که از قرآن استنباط می‏کنیم، غالباً کمتر مطرح می‏شود... می‏خواهم درباره مفهوم «ولایت» از ریشه حرف بزنم. می‏خواهیم معنی ولایت را از آیات کریمه قرآن بیرون بکشیم و استنباط و استخراج کنیم تا ببینید که اصل ولایت چه اصل مدرن مترقی جالبی است و چگونه یک ملت، یک جمعیت، پیروان یک فکر و عقیده اگر دارای ولایت نباشند سرگردان هستند. در سایة این بحث، این مسئله را درک و احساس خواهید کرد و به خوبی خواهید فهمید، چرا کسی که ولایت ندارد، نمازش نماز، و روزهاش روزه، و عبادتش عبادت نیست. به خوبی می‏شود با این بحث فهمید که چرا اگر جامعهای و امتی ولایت ندارد، اگر همه عمر را [هم] به نماز و روزه و تصدّقِ تمام اموال بگذارند، باز لایق لطف خدا نیست و خلاصه در سایة این بحث معنای احادیث ولایت را می‏شود فهمید، از جمله این حدیث معروف که... «أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ الله فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَى الله جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ»؛[1] اگر مردی شب‏ها تا به صبح بیدار بماند وتمام عمر را روزه بگیرد ـ نه فقط ماه رمضان را ـ وتمام اموالش را در راه خدا صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، در حالی‏که ولایت ولی خدا را نشناخته باشد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد، این چنین آدم هر آنچه که انجام دادهاست بیهوده و بی ثمر و خنثی است.»

v  در قرآن سخن از «ولاء» و «موالات» و «تولّى» زیاد رفته است. در این کتاب بزرگ آسمانى، مسائلى تحت این عناوین مطرح است. آنچه مجموعاً از تدبّر در این کتاب مقدّس به دست مى‏آید این است که از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد: منفى و مثبت؛ یعنى از طرفى مسلمانان، مأموریّت دارند که نوعى ولاء را نپذیرند و ترک کنند، و از طرف دیگر دعوت شده‏اند که ولاء دیگرى را دارا باشند و بدان اهتمام ورزند.


فصل5:مفهوم ولایت/3:حوزه های سه گانه ولایت از نگاه قرآن/ش1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 5: مفهوم "ولایت"


3. حوزه‎های سه‏ گانة ولایت از نگاه قرآن

(شماره 1: حوزه اول)


ولایت قرآنی دو رویه دارد، یک رویة آن این است که در داخل جامعه اسلامی‏، همه عناصر بایستی به سوی یک هدف و یک جهت و یک راه گام بردارند و رویة دیگرش این است که در خارج از جامعة اسلامی‏، امت اسلامی ‏بایستی با همه بلوک‏ها و جناح‏های ضدّ اسلامی ‏پیوندهای خودش را بگسلد، اینجا یک نکته دقیقی وجود دارد که می‏رساند ولایت به معنای قرآنی آن، همان ولایتی است که شیعه به آن قائل است.

اینکه ما ارتباط با امام را اینقدر مهم دانستهایم، اینکه ما فرمان امام را در همه شئون زندگی جامعه نافذ می‏دانیم برای چیست؟ و از کجا در می‏آید؟ اینجا است که قرآن با ما حرف می‏زند که اگر یک جامعهای و یک امتی بخواهد ولایت قرآنی را به این معنا داشته باشد؛ یعنی بخواهد تمام نیروهای داخلی‏اش در یک جهت، به سوی یک هدف، در یک خط به راه بیفتد و بخواهد تمام نیروهای داخلی‏اش علیه قدرت‏های ضد اسلامی‏ در خارج بسیج بشود، احتیاج به یک نقطه قدرت متمرکز در متن جامعه اسلامی‏دارد. به یک نقطهای احتیاج دارد که تمام نیروهای داخلی به آن نقطه بپیوندند، همه از آنجا الهام بگیرند و همه از او حرف بشنوند و حرف بپذیرند و او تمام جوانب مصالح ومفاسد را بداند تا بتواند مثل یک دیده‏بان نیرومندِ قوی‏دستی و قوی‏چشمی، ‏هرکسی را در جبهة جنگ به کار مخصوص خودش بگمارد.[1]


فصل5:مفهوم ولایت/2.انواع تقسیمات دربحث ولایت

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 5: مفهوم "ولایت"

2. انواع تقسیمات در بحث ولایت



2-1. ولایت تکوینی و تشریعی

*   براى امام مقامات معنوى هم هست که جدا از وظیفة حکومت است؛ و آن مقام خلافت کلى الهى است که گاهى در لسان ائمه (علیهم‏السلام) از آن یاد شده است. خلافتى است تکوینى که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولىّ امر» خاضعند. از ضروریات مذهب ماست که کسى به مقامات معنوى ائمه(علیهم‏السلام) نمى‏رسد، حتى ملک مقرب و نبى مرسل.

اصولاً رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم‏السلام) ـ طبق روایاتى که داریم ـ قبل از این عالم، انوارى بوده‏اند در ظلّ عرش و در انعقاد نطفه و «طینت» از بقیة مردم امتیاز داشته‏اند و مقاماتى دارند؛ الى ما شاء اللَّه. چنان‏که در روایات «معراج» جبرئیل عرض مى‏کند: «لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً، لَاحْتَرَقْتُ»؛[1] اگر کمى نزدیک‏تر مى‏شدم، سوخته بودم. یا این فرمایش که «انَّ لَنا مَعَ الله حالات لا یَسَعُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ»؛[2] ما با خدا حالاتى داریم که نه فرشته مقرب آن را مى‏تواند داشته باشد و نه پیامبر مرسل. این جزء اصول مذهب ماست که ائمه(علیهم‏السلام) چنین مقاماتى دارند، قبل از آنکه موضوع حکومت در میان باشد. چنان‏که به حسب روایات این مقامات‏ معنوى براى حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم هست با اینکه آن حضرت نه حاکم است و نه قاضى و نه خلیفه. این مقامات سواى وظیفه حکومت است. لذا وقتى مى‏گوییم حضرت زهرا (علیهاسلام) قاضى و خلیفه نیست، لازمه‏اش این نیست که مثل من و شماست؛ یا بر ما برترى معنوى ندارد.[3]


فصل5: مفهوم ولایت/1.تعریف ولایت

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 5: مفهوم "ولایت"

              1. تعریف ولایت


تعریف ولایت

اساسی‌ترین مسأله‌ى دین، مسأله‌ى ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه‌ى توحید است. ولایت، یعنى حکومت؛ چیزى است که در جامعه‌ى اسلامى متعلق به خداست و از خداى متعال به پیامبر و از او به ولى مؤمنین مى‌رسد.[1]


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام 4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام (شماره2)

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام (شماره2)



به جاست در این بخش از بحث، «متن قوانین اسلامی را از نظر بگذارنیم و با توجه و تأمل در ماهیت مقررات اسلامی و پیوندهایی که در آن نهاده شده است... ویژگی هر گروه و پیوند آن را با دولت (یا حکومت) اسلامی بررسی ‏کنیم:[1]

گروه اول

v    احکام و قوانینی که:

 الف) مربوط به «زندگی اجتماعی» است، و هر یک از شهروندان در زندگی فردی و شخصی خود، نمی‏توانند آن را عملی سازند.

 ب) همة افراد نمی‏توانند در اجرای آن، دخالت کنند و «متولّی» می‏طلبند.

ج) اجرای آن به «قدرت» نیازمند است و بدون چنین پشتوانه‏ای، زمینة تحقّق آن پیدا نمی‏شود.


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام 4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام/ش1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


4. ماهیت حکومتی قوانین اسلام (شماره1)



اسلام را شما مطالعه دارید در آن، اسلام یک دینی است که احکام عبادیش هم سیاسی است. این جمعه، این خطبه‏های جمعه، آن عید، آن خطبه‏های عید، این جماعت، اجتماع، این مکه، این مشعر، این منی، این عرفات، همه اش یک مسائل سیاسی است، با اینکه عبادتند، در عبادتش هم سیاست است، سیاستش هم عبادت است، اینها جدا می‏کردند اسلام را و دین را از سیاست می‏گفتند که امپراطور سرجای امپراطوری است، آخوند هم برود در مسجد.[1]


فصل 4:ضرورت تشکیل حکومت در اسلام 3.سنّت پرچمداران درتحقّق حکومت /ش8 امام هادی, عسگری ومهدی ع

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


3.   سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت

     شماره 8

امام هادی, امام عسگری و امام مهدی علیهماالسلام



9. امام هادی (علیه السلام):

v  زیارت جامعة امام علی بن محمد الهادی(علیه السلام) را باید به حق، «منشور امام‏شناسی» نامیده‎اند؛ زیارتی که فارغ از فضائل بی‎شمار قرائتش، پس از نگارش ده‎ها شرح روایی، حِکمی و عرفانی بر آن، هنوز هم معارف بازگونشدة بسیار در سینه دارد.


فصل 4/ضرورت تشکیل حکومت در اسلام/3.سنّت پرچمداران درتحقّق حکومت/ش7/ امام کاظم,رضا,جوادع

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


3.   سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت

     شماره 7

امام موسی بن جعفر وامام رضا و امام جواد علیهماالسلام



موسى بن جعفر(علیه السلام)

v    ابن شهر آشوب در کتاب خود (مناقب) نقل می‏نویسد:

هارون الرشید به حضرت موسى بن جعفر (علیه السّلام) پیشنهاد کرد که فدک را پس بگیرد. امام (علیه السّلام) امتناع می‏ورزید تا آن‎که اصرار زیاد کرد. حضرت فرمود: «من فدک را نمى‏گیرم مگر تمام آن را با مرزى که معین می‏کنم بدهى.» گفت: حدود فدک کجا است. فرمود: «اگر حدود آن را معین کنم نخواهى داد!» گفت: تو را قسم می‏دهم به حق جدّت که حدود آن را معین کنى! فرمود: «حد اول آن عَدَن(در جنوب یمن) است. چهره هارون درهم کشیده شد، اما گفت: بگو! حضرت فرمود: «حد دوم سمرقند(در ازبکستان فعلی) است.» رنگ صورت رشید برگشت. فرمود: «حد سوم افریقا است.» چهره رشید سیاه شد، باز گفت: حد دیگر را بگو! فرمود: «حد چهارم سیف البحر است. که هم مرز با جزائر و ارمنیه است.» هارون گفت: دیگر براى ما چیزى باقى نماند؛ پس بیا جاى من بنشین! حضرت موسى بن جعفر فرمود: «من گفتم اگر مرز آن را تعیین کنم نخواهى داد.» از آن موقع هارون تصمیم به کشتن موسى بن جعفر (علیه السّلام) گرفت.‏[1]


فصل4/ضرورت تشکیل حکومت در اسلام/3/سنت پرچمداران الهی در تحقق حکومت/ش6/امام سجاد,باقروصادق ع

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


3.   سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت

     شماره 6

     امام سجاد, امام باقر و امام صادق علیهماالسلام

 


3. امام سجاد (علیه السلام)

v  دوران امام چهارم، از سخت‎ترین دوران‎ها از لحاظ اختناق دستگاه‎های حاکم بود و شیعیان در شرایط سخت تقیه به سر می‎بردند؛ با این‎حال، امام سجاد (علیه السلام)، علاوه بر دعاهای بسیاری که با مضامین سیاسی بیان فرموده‎اند، از معدود فرصت‎های پیش آمده برای تبیین حق غصب شدة ائمه(علیهم السلام) استفاده می‏نمودند. مثل روایتی که در قالب تشریح حقوقی که به عهدة انسانِ مسلمان است (رسالة حقوق) بیان داشته‏اند:

«فَحُقُوقُ أَئِمَّتِکَ ثَلَاثَةٌ أَوْجَبُهَا عَلَیْکَ حَقُّ سَائِسِکَ بِالسُّلْطَانِ»؛[1] ... و حقوق امامان بر شما سه چیز است؛ واجب‎ترین آنها بر شما، حق سیاست اوست برشما، به حکم سلطنتی که دارد...»