امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام
3. سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت
شماره 6
امام سجاد, امام باقر و امام صادق علیهماالسلام
3. امام سجاد (علیه السلام)
v دوران امام چهارم، از سختترین دورانها از لحاظ اختناق دستگاههای حاکم بود و شیعیان در شرایط سخت تقیه به سر میبردند؛ با اینحال، امام سجاد (علیه السلام)، علاوه بر دعاهای بسیاری که با مضامین سیاسی بیان فرمودهاند، از معدود فرصتهای پیش آمده برای تبیین حق غصب شدة ائمه(علیهم السلام) استفاده مینمودند. مثل روایتی که در قالب تشریح حقوقی که به عهدة انسانِ مسلمان است (رسالة حقوق) بیان داشتهاند:
«فَحُقُوقُ أَئِمَّتِکَ ثَلَاثَةٌ أَوْجَبُهَا عَلَیْکَ حَقُّ سَائِسِکَ بِالسُّلْطَانِ»؛[1] ... و حقوق امامان بر شما سه چیز است؛ واجبترین آنها بر شما، حق سیاست اوست برشما، به حکم سلطنتی که دارد...»
یا روایتی که در آن به تعلیل وقایع و رویدادهای گذشته بر مسلمانان پرداخته، میفرمایند:
«به جان خودم سوگند، شما امور گذشته را در روزهاى پیشین ـ که از آشوبها انباشته بوده و شیفته فتنهها بودند ـ پشت سر گذاشتهاید و میتوانید از آن وقایع، بر دورى گزیدن از گمراهان و بدعتگزاران و ستمپیشهگان و فسادکنندگانِ بناحق در زمین هدایت شوید، پس از خدا کمک جوئید و بازگردید به سوى طاعت خدا و پیروى آن کس که به پیروى سزاوارتر است که پیروى شوند و مورد اطاعت قرار گیرند از اینان. پس الحذر! الحذر! پیش از آنکه به پشیمانی و حسرت مبتلا شوید و در پیشگاه پروردگار خود حاضر شوید!» [2]
4. امام باقر (علیه السلام)
v از میان روایات بسیاری که امام پنجم (علیه السلام) به ما رسیده، بخش قابل توجهی به شرایط پذیرش اعمال، ویژگیهای دین مرضیّ خداوند و شیوة صحیحِ دینداری اختصاص دارد؛ با کمی دقت در میان این دست از روایات، میتوان دریافت که تبعیّت از ولیّ الهی و تلاش برای تحقّق ولایت در جامعه، شرط بندگی و مهمترین وظیفة دینی هر مسلمان است. به سه روایت زیر به عنوان نمونه بنگرید:
1. «اَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ اللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ وَ لَا کَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَان»؛[3] اگر مردی شبها تا به صبح بیدار بماند و تمام عمر را روزه بگیرد ــ نه فقط ماه رمضان را ــ وتمام اموالش را در راه خدا صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، در حالی که «ولایت ولی خدا» را نشناخته باشد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمائی او باشد، این چنین آدم هر آنچه که انجام داده است بیهوده، بیثمر و خنثی است.
2. امام باقر (علیه السلام) با استناد به حدیثی قدسی میفرمایند: «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَة»؛[4] خداى متعال گفته است: «هر دسته از مسلمین، که از امام (حاکم) جائرى که از جانب خدا نیست اطاعت کرده است، هر چند در اعمالش نیکوکار و پرهیزگار باشد، عذاب خواهم کرد؛ و هر دسته از مسلمین، که از امام عادلِ برگزیده از جانب خدا اطاعت کرده است، خواهم بخشید، هر چند آن دسته، در حق خود، ستمکار و گناهکار باشد».[5]
3. «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْ سُوءَ مَا أُوتِیَ إِلَیْنَا مِنْ ظُلْمِنَا وَ ذَهَابِ حَقِّنَا وَ مَا نُکِبْنَا بِهِ فَهُوَ شَرِیکُ مَنْ أَبَى إِلَیْنَا فِیمَا وَلَّیْنَاه»؛[6] امام باقر (علیه السّلام) فرمود: هر که بدیهایی که به ما شده را نشناسد ـ از ستمهایی که بر ما شده و آنچه که از حق ما به یغما رفته و مصیبتهایى که بر ما وارد شده ـ با آن کسان که بر ما ستم راندهاند، در باز داشتن ما از حق ولایتمان، شریک است.
5. امام صادق (علیه السلام)
v فرصت بینظیر پیش آمده در دوران امام صادق(علیه السلام) برای تعلیم معارف دین، بستر مناسبی بود که هرازچندگاهی در خلال بحثهای علمی، شئون سیاسی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمة هدی(علیهم السلام) نیز تبیین گردد؛ به عنوان مثال، آن حضرت در معرفی پیامبر خاتم، میفرمایند:
«خداوند پیامبرش را ادب آموخت. آنگاه که ادب او را به کمال رساند، فرمود «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»[7]: تو دارای خلق عظیمی! سپس امر دین و امت را به پیامبرش سپرد تا بندگانش را اداره و رهبری کند؛ «لِیَسُوسَ عِبَادَهُ». سپس فرمود: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛[8] ای مردم! آنچه را رسول فرموده، بپذیرید و هر آنچه شما را از آن نهی کرده است، رها کنید!»[9]
یا در فرصت حج که مسلمانان از اقصینقاط جهان اسلام جمع میشوند، حضرت به تبیین جایگاه امامت در معارف اسلامی پرداخته، با صراحت، ریاست جامعه اسلامی را حق خود اعلام میدارند؛
عمرو بن ابیمقدام میگوید: روز عرفه، امام صادق را در موقف عرفات دیدم که با بلندترین صوتشان ندا میدادند: «ای مردم! رسول الله(صلی الله علیه و آله) امام و پیشوای مردم بود؛ پس از او علی بن ابیطالب، امام و رهبر بود؛ پس از او حسن، شایستة این مقام بود؛ پس از او حسین؛ پس از او علی بن الحسین؛ پس از او محمد بن علی و پس از او من!» سپس همین جملات را سه بار تکرار فرمودند، پس از آن رو به سمت راست کردند و این جملات را سه بار تکرار فرمودند؛ پس از آن رو به چپ و سپس به پشت سر؛ طوری که این مطالب را 12 بار تکرار فرمودند.[10]
[1] . خصال، ابواب الخمیس، ج 1
[2] . عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام): فَلَقَدْ لَعَمْرِی اسْتَدْبَرْتُمُ الْأُمُورَ الْمَاضِیَةَ فِی الْأَیَّامِ الْخَالِیَةِ مِنَ الْفِتَنِ الْمُتَرَاکِمَةِ وَ الِانْهِمَاکِ فِیمَا تَسْتَدِلُّونَ بِهِ عَلَى تَجَنُّبِ الْغُوَاةِ وَ أَهْلِ الْبِدَعِ وَ الْبَغْیِ وَ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ فَ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ ارْجِعُوا إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ طَاعَةِ مَنْ هُوَ أَوْلَى بِالطَّاعَةِ مِمَّنِ اتُّبِعَ فَأُطِیعَ-فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ قَبْلِ النَّدَامَةِ وَ الْحَسْرَةِ وَ الْقُدُومِ عَلَى اللَّهِ وَ الْوُقُوفِ بَیْنَ یَدَیْهِ»( الکافی، ج8، ص 14)
[3] . الکافی، ج 2، ص18
[4] . الکافی، ج1، ص 376
[5] . ترجمه از استاد احمد آرام، الحیاة ، ج2، ص 642
[6] . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، ص: 208
[7]. قلم؛ 4
[8] . حشر: 7
[9] . إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِیَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَکْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیْهِ أَمْرَ الدِّینِ وَ الْأُمَّةِ لِیَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»( الکافی، ج 1،ص 266)
[10] . «عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ قَالَ رَأَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَوْمَ عَرَفَةَ بِالْمَوْقِفِ وَ هُوَ یُنَادِی بِأَعْلَى صَوْتِهِ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ الْإِمَامَ ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ع ثُمَّ هَهْ فَیُنَادِی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لِمَنْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ اثْنَیْ عَشَرَ صَوْتاً» (الکافی، ج4 ، ص 466)