سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

فصل هجدهم:شبهات رایج/شبهه سی و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الف) اتصال و هماهنگی در افکار، عمل ، روحیات و روش‎ها

§ ولی خدا را بشناس، آن کسی که او ولی حقیقی جامعه اسلامی‏است، او را مشخص کن بعد از آنکه مشخص کردی شخصاً از لحاض فکر، از لحاظ عمل، از لحاظ روحیات، از لحاظ راه و رسم و روش، خودت را باو متصل کن، مرتبط کن، بدنبالش حرکت بکن بطوریکه تلاش تو، تلاش او و جهاد تو، جهاد او، دوستی تو، دوستی او،دشمنی او، دشمنی تو،  جبهه‏بندی‏های تو، جبهه‏بندی‏های او باشد این است که آدمی‏که دارای ولایت است. کسی که ولی را بشناسد. فکر ولی را بشناسد و با ولی همفکر بشود، عمل ولی را بشناسد و باولی هم عمل بشود، دنبال او راه بیفتد، خودش را فکراً و عملاً پیوسته با ولی بخواند چنین کسی دارای ولایت است.[1]


§ امام صادق (علیه السلام) ولایت را باعمل می‏داند و می‏گوید : آن کسی که دارای عمل است ولی ما اوست و آن کسی که دارای عمل نیست، عدوّ ما اوست، امام صادق  (علیه السلام) ولایت را اینطور معنی می‏کند. چون ولایت در فرهنگ اما صادق  (علیه السلام) با ولایت در فرهنگ آن جاهل یا مغرضی که دارد به نام امام صادق (علیه السلام) زندگی می‏کند، فرق دارد ما باید عمیقاً معنی ولایت را بفهمیم در غیر اینصورت عمری را بامید بهشت سپری می‏کنیم در حالیکه در موقع جان دادن از بهشت خبری نیست. ولایت یک انسان پیوستگی و وابستگی مطلق او است به ولی.[2]

§ اولین شرط براى یک ملت مؤمن این است که اولیاى امور خود را در حوزه‌ى کارشان صاحب اختیار بداند. وقتى مصلحت مى‌دانند که مأمور و مسؤولى را جا به جا کنند، وقتى مردم آن مسؤول بالا را مى‌شناسند، باید تسلیم باشند. این، یک دستور همیشگى است.[3]

ب) تبیین علمی و تشریح زیبایی‎های ولایت برای مردم

§ اگر کسى مى‏خواهد واقعاً نقش مردم نقش عینى، عملى، حسّاس باشد و مسأله‏ى ولایت فقیه یک مسأله‏ى حقیقتاً مردمى و حکومت الهى توأم بشود با جنبه‏ى مردمى باشد، باید... براى مردم تبیین کند، براى مردم بیان کند جاذبه‏ها را، چیزهایى که مردم را به شوق مى‏آورد. همچنانى که ما براى حج، مردم را تشویق مى‏کنیم، ترغیب مى‏کنیم، تبیین مى‏کنیم، احکام حج را مى‏گوییم، فلسفه‏ى حج را مى‏گوییم. خیلى از غیر معتقدین به حج را وادار به حج رفتن مى‏کنیم؛ معتقد به حج مى‏کنیم، در مسأله‏ى نماز، در مسأله‏ى زکات، در مسأله‏ى خمس، در جهاد، در همه‏ی موضوعات، برای مردم تشریح مى‏کنیم؛ تبیین مى‏کنیم؛ مردم وادار مى‏شوند، مى‏روند جهاد مى‏کنند؛ بذل نفس نفیس مى‏کنند در راه خدا،  خب در این قضیه‏ى «ولایت فقیه» هم مى‏خواهید مردم نقش داشته باشند، بسم‏اللَّه؛ این‏جا جاى نقش مردم است! وارد بشوند در این میدان، زیبائی‏هاى این مسأله را از نظر عقل بشر و منطق بشرى تبیین کنند براى مردم، مردم را در صحنه حاضر کنند تا این‏که حقیقتاً متکى باشد به مردم؛ همان «حضور الحاضر» و «وجود الناصر»[1] تحقق پیدا بکند.[4]

ج) دفاع از جایگاه ولایت فقیه و شخص ولی

§ مسأله، مسأله‏ى رهبرى است، مسأله‏ى شخصى نیست. بنده ممکن است خودم دست هر کسى از کسانى را که لایق و شایسته هستند و هر انسان مؤمنى را ببوسم، اما مسأله‏ى رهبرى مسأله‏یى است که مربوط به شخص من نیست، مربوط به دنیاى اسلام است، مربوط به ملت اسلامى است. از حقوق رهبرى باید دفاع بشود. رهبرى در این‏جا باید بتواند هم آن خط باریک صراط مستقیمِ از مو باریکتر را در داخل کشور حفظ کند، یعنى رعایت حیثیت انسانى، رعایت آزادى انسان، رعایت تقوى، سوق انسان ها من‏الظلمات الى النور، اینها را باید انجام بدهد و هم باید در مقابل آن همه ایادى تبلیغ کننده بایستد. ... باید سخنش جورى باشد که اگر گفت این کار بشود، بشود؛ با میل، با ایمان، با شوق، با محبت؛ ‏نه ‏با زور. اگر این نبود، امام بزرگوار، در این پانزده ‏سال، در این ده ‏سال حیات مبارک خودش نمى‏توانست آن جنگ را به ‏آن‏جا برساند. ما هم نمى‏توانستیم در این پنج سال گذشته در مقابل این مشکلات‏ ایستادگى کنیم. این را آقایان بدانند و البته مى‏دانید. این لازم است. [5]

§ دشمن از نفوذ امام و شخصیت امام و نفوذ رهبرى در هر زمانى به شدت صدمه خورده است. داغدار است یکى از نقاطى که دشمن مى‏خواهد با آن مقابله کند مسأله‏ى رهبرى و نفوذ رهبرى است.[6]

§ این دفعه [دشمن] به خیال خود یک روش مؤثرترى را خواستند تجربه کنند و آن هدف گرفتن رهبریست. یقیناً بعد از مطالعه‏ى زیاد و با اطلاع از اوضاع و احوال گوناگونى و البته خبرهاى راست و دروغى، توانسته‏اند به این نتیجه برسند که باید رهبرى را هدف قرار داد؛براى خاطر این‏که مى‏دانند، اگر در کشور، یک رهبرى مقتدر وجود داشته باشد، همه توطئه‏هاى آنها نقش برآب خواهد شد. والّا اینها با شخص طرف نیستند؛ شخص براى اینها مهم نیست؛ هر کسى که باشد. کما این‏که همین کسانى که امروز به این زبان خشن حرف مى‏زنند، این‏جور ناجوانمردانه، سیل تهمت و افترا را روانه مى‏کنند، همین‏ها با امام مگر طرف نشدند؟ همین‏ها با امام هم طرف شدند. دل امام را پر کردند از خون که امام در آن نامه[7] به آن اشاره کردند. با رهبرى مخالفند، چون مى‏دانند رهبرى در جامعه‏ى اسلامى و ایران اسلامى گره‏گشاست. رهبرى یعنى آن نقطه‏یى که هر جایى که دولت، هر دولتى، مشکلى داشته باشد، مشکلات لاعلاج دولت، به دست رهبرى حل مى‏شود. هر جایى که تبلیغات دشمن، کارى کند که مردم را به دولت‏ها بخواهد بدبین کند، این‏جا نفس رهبری است که حقیقت را براى مردم روشن مى‏کند، توطئه‏ى دشمن را بر ملا مى‏کند... آن‏جایى که مى‏خواهند مردم را مأیوس کنند، رهبرى است که به مردم امید مى‏دهد. آن‏جایى که یک توطئه‏ى سیاسى بین‏المللى مى‏خواهند براى ملت ایران بوجود بیاورند، رهبری است که قدم جلو مى‏گذارد و تمامیّت انقلاب را در مقابل توطئه قرار مى‏دهد... ، دشمن را وادار به عقب نشینى مى‏کند. آن‏جایى که مى‏خواهند در بین جناح‏هاى گوناگون مردم اختلاف ایجاد کنند، رهبرى است که مى‏آید دست‏ها را در دست هم مى‏گذارد؛ مایه‏ى الفت مى‏شود؛ مانع از تفرقه شود. آن‏جایى که مى‏خواهند صندوق‏هاى انتخابات را خلوت کنند، مردم را از حضور پاى صندوق‏ها و رأى‏دادن مأیوس کنند، رهبری است که به مردم دلگرمى مى‏دهد؛ مى‏گوید: انتخابات وظیفه است؛ مردم اعتماد مى‏کنند، وارد مى‏شوند، حماسه‏ى عظیمى مى‏آفرینند. آن‏جایى که جایگاه ابراز نظر مردم در مسائل انقلاب است، مردم چشمشان به دهان رهبری است... لذا بسیار طبیعى است که با رهبرى بد باشند، کینه‏ى عمیق داشته باشند؛ جاى تعجبى ندارند؛ البته رهبرىِ «مقتدر». چرا؛ یک رهبرىِ بى‏حالِ بى‏جانِ بى‏حضورى که از جایى خبر ندارد، راحت مى‏شود ذهنش را عوض کرد، راحت مى‏شود او را به اشتباه انداخت، یک چنین رهبرى ضعیفى باشد، نه؛ خیلى برایشان اهمیت ندارد. اما اگر قرار شد رهبرىِ مقتدرى که اسلام مى‏گوید، مردم مى‏خواهند، انقلاب طلب مى‏کند، قانون اساسى حکم مى‏کند، اگر این‏جور رهبرى لازم باشد، البته با آن مخالفند؛ حق دارند مخالف باشند. من تعجب نمى‏کنم از این‏که اینها رهبرى را هدف قرار بدهند.[8]

د) تبعیت عملی؛ همچون اطاعت از پیامبر(صلی الله علیه و آله)

§  تبعیت از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) هم به حکم خدا است، که مى‏فرماید: «و اطیعُوا الرَّسول»؛ از پیامبر پیروى کنید. پیروى از متصدیان حکومت یا «اولوا الامر» نیز به حکم الهى است، آنجا که مى‏فرماید: «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسولَ وَ أُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ[2]»[9]. امروز در دنیاى اسلام این مطلب میان مسلمانها پذیرفته شده است که اگر کسى «اولى الامر منکم» بود، یعنى از خود مردم، از میان مردم، داراى قدرت حاکمیت شد، اطاعت او واجب است. یعنى «اطاعت از پیغمبر» را به عنوان «حاکمیت مسلمان‏ها» منتقل کرده‏اند به افراد دیگرى در جامعه‏ى بشرى، به شکلهاى مختلف.[10]

§ ... آن کسى مى‏تواند مطمئن باشد که اطاعت از پیغمبر مى‏کند که از ولى‏امر اطاعت بکند. اگر کسى از ولى‏امرى ـ که شرائط با او منطبق است ـ اطاعت نکرد، از پیغمبر اطاعت نکرده؛ و الاّ نمى‏شود کسى بگوید: بنده مطیع پیغمبرم، اما به نظر من، پیغمبر آن‏جورى مى‏گوید.   
نه؛ ولى‏امر وجود دارد؛ باید ببینید که ولى‏امر چه مى‏گوید؛ هر چه ولى امر گفت، آن حرف پیغمبر است. پیغمبر را آن کسى اطاعت کرده که از ولى‏امر اطاعت کرده باشد.    
لذاست که در زمان جمهورى اسلامى که بحمدللّه نظام ولایت فقیه حاکم است و ولى‏امر ما یک دین‏شناس و یک عالمِ جانشین پیغمبر است،
[3] با شرائطى که ما براى یک چنین جانشینى قائلیم ـ از علم در حد اجتهاد، از عدالت که عدالت خودش خیلى مفهوم والایى است و آگاهی به زمان و تدبیر امر و قدرت اداره‏ى مسایل کشور ـ یک چنین کسى وقتى در رأس امور قرار مى‏گیرد، او مى‏شود ولى امر و اطاعت او، اطاعت پیغمبر است. اگر چنانچه برخلاف امر او ـ و آنچه مقتضاى ولایت امر اوست ـ کسى عمل بکند، از پیغمبر اطاعت نکرده است. این هم از آن آیه «أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» استفاده مى‏شود.[11]

§ از خدا کمک بخواهید، با مسائل سیاسى، به صورت خدایى و صادقانه برخورد کنید. آن مطالبات حقیقى انقلاب را شناسایى کنید. ببینید انقلاب از ما چى مطالبه مى‏کند؛ کما این‏که اشتباه در شناخت مطالبات گوناگون، درخواست‏ها، خواست‏ها و شعارها اشکالات بزرگى به‏وجود مى‏آورد. من حالا به شما این کلمه را عرض کنم. درخواست‏هاى رهبرى ـ که یک خدمت‏گزار، یک طلبه‏ى ضعیف بیش نیستم ـ مطالبات و درخواست‏هایى که به اقتضاى مسؤولیت خودم دارم، این مطالبات باید شناخته بشود؛ با مطالبات دسته‏هاى سیاسى و گروه‏هاى سیاسى و جناح‎هاى سیاسى نباید مخلوط بشود. باید دید چه مى‏خواهیم ما؟ دنبال چه هستیم؟ هدف چیست؟ اینها خیلى مهم است؛ اینها آن چیزهایى است که مى‏تواند شما جوان‏هاى عزیز را ـ ان‏شاءاللَّه ـ در صراط مستقیم الهى پیش ببرد.[12]




[1]. «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا...»؛ اگر این بیعت کنندگان نبودند، و یاران، حجّت بر من تمام نمى‏نمودند، و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یارى گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشته این کار را از دست مى‏گذاشتم. (نهج البلاغه، خطبه 3)

[2]. نساء: 59

[3]. اشاره به امام راحل(قدس سره) است.



[1]. سید علی خامنه ای (رهبر معظم انقلاب)، کتاب ولایت، ص23 و 24

[2]. سید علی خامنه ای (رهبر معظم انقلاب)، کتاب ولایت، ص23 و 24

[3]. سخنرانى رهبر معظم انقلاب در دیدار با گروهى از روحانیون و مردم رفسنجان 21/7/1368

[4]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى مجلس خبرگان 15/11/1376

[5]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 8/10/1372

[6]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مهمانان خارجى دهه فجر و اقشار مختلف مردم روز نیمه شعبان 18/11/1371

[7]. نامة 6/1/1368؛ صحیفه امام، ج‏21، ص330

[8]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در جمع بسیجیان بمناسبت هفته بسیج 5/9/1376

[9]. امام خمینی، کتاب ولایت فقیه، ص 46

[10]. خطبه‏هاى نماز جمعه 16/11/1366

[11]. بیانات رهبر معظم انقلاب در رابطه با پرتوى از قرآن 25/9/1362

[12]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى اتحادیه‏ى دانشجویان سراسر کشور28/2/1379

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی