سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

فصل هجدهم: شبهات رایج/ شبهة پنجم: چرا بحث حکومت و ولایت‏ فقیه را به بندگی خدا گره میزنند؟

 بسم الله الرحمن الرحیم

§ هدف تمام پیامبران، کشاندن مردم به صراط مستقیم است و صراط مستقیم هم یعنى عبودیت؛ «وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»؛[1] باید مردم را به عبودیت الهى که همان صراط مستقیم است، سوق دهید.[i]

§ معنا و روح توحید عبارت است از این‌که انسان از غیرخدا عبودیت نکند و در مقابل غیرخدا، جبهه‏ ى بندگى به زمین نساید؛ این معناى عبودیت کامل و خالص است.[ii]


§ توحید عبارتست از حاکمیت اللّه بر زندگى انسانها، نه فقط اینکه انسان معتقد باشد که یک خدایى هم هست. خب خود کفار قریش مگر معتقد به خدا نبودند؟! البته آنها شریک قائل بودند براى خدا، آن شرکا را هم شفعاى خودشان مى‏دانستند پیش پروردگار. توحید به آن حاقّ معناى توحید عبارت از این است که در جامعه حاکمیت خدا باشد، خب حاکمیت خدا به چیست؟ حاکمیت خدا به این است که قوانین الهى در جامعه جارى بشود، آن چیزى که قانون الهى است او در جامعه اجرا بشود نه قوانین خاصّ آمریکا یا قوانین خاصّ شوروى یا قوانین غربى و قوانین بشرى؛ قوانین منطبق باشد با کتاب‏اللَّه.[iii]

§ حاکم حقیقى بر بشر خداست؛ منتهى حکومت خدا بر مردم، باید به شکل حکومت یک انسان بر مردم که بر طبق معیارهاى الهى باشد تجسّم پیدا کند؛ بدون آن حکومت خدا بر مردم معنا ندارد. این انسان، پیغمبران الهى هستند که براى حاکمیّت بین مردم آمدند و در غیبت پیغمبران، جانشینان، اوصیاء، فقها امت، دین شناسان، آگاهان، آن کسانى که منصب ولایت را و امامت را از پیغمبر و از ائمه به ارث بردند.[iv]


مگر انسان‏ها بدون داشتن حکومت الهی، نمی‏تونند به کمال برسند؟!


§ مهمترین و حسّاس‏ترین مسأله‏ى هر ملتى، همین مسأله‏ى حکومت و ولایت و مدیریت و حاکمیتِ والاى بر آن جامعه است، این تعیین‌کننده‌ترین مسأله براى آن ملت است. ملتها هرکدام به نحوى، این قضیه را حل کرده‌اند؛ ولى غالباً نارسا و ناتمام و حتّى زیانبخش.[v]

· بدون تشکیل حکومت و بدون دستگاه اجرا و اداره، که همه جریانات و فعالیت‏هاى افراد را از طریق اجراى احکام، تحت نظام عادلانه درآورد، هرج و مرج به وجود مى‏آید، و فساد اجتماعى و اعتقادى و اخلاقى پدید مى‏آید. پس براى اینکه هرج و مرج و عنان گسیختگى پیش نیاید و جامعه دچار فساد نشود، چاره‏اى نیست جز تشکیل حکومت و انتظام بخشیدن به همه امورى که در کشور جریان مى‏یابد.[vi]

§ آنها [خوارج] می‏گفتند: «لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ»؛ حکومت مال خداست. ولی امیر المؤمنین در جواب این می‏گوید: «کلمة حق یراد بها الباطل»؛[2]سخن، سخن درستی است و حاکم واقعی خداست؛ آن کسی که مقررات را می‏گوید و سررشته زندگی را به دست می‏گیرد، واقعاً خداست، اما آیا شما می‏گوئید: «لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ»[3] یا می‏گوئید: «لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ»؟![4] قانون و حکومت مال خداست؛ اما مجری قانون کیست؟ آیا شما این را هم می‏گوئید که غیر خدا کسی نباید مجری قانون باشد؟! لذا در جواب این سخن می‏گوید: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ»؛ بالأخره انسانیت و جامعه بشری، امیر لازم دارد. حاکم و فرمانروا لازم دارد؛ این طبع انسانی است که باید زندگی‏اش با یک مجری قانون همراه باشد. بودن قانون کفایت نمی‏کند؛ باید کسی باشد تا [در جایگاه] مجری، قانون را اجرا کند و بر اجرای دقیق و صحیح این قانون نظارت کند.[vii]

§ «قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛[5] آیا من غیر از خدا کسى را به عنوان ولى انتخاب بکنم در حالى که آفریننده‏ى آسمان و زمین خداست؟! اگر انسان زیر بار حکومت کسى قرار است برود، باید زیر بار حکومت آن کسى برود که قدرت در سراسر آفرینش در قبضه‏ى اوست... خب این حکومت الهى[است].[viii]

§ در جامعة بی‏ولایت، چراغ‏ها شعله نمی‏کشند و روشنی‎شان بیشتر نمی‏شود؛ همان یک ذره روغنی هم که دارند، تمام می‏شود تا به کلی خشک می‏شود.  چراغ‏هائی که پیغمبر روغن ریخته بود، رو به خاموشی گذاشت و دیدید که چطور خشک شد؛ دیدید که روزهای بعد از وفات پیامبر، شعله می‏کشید، روشن می‏کرد، منور می‏کرد، چون روغنش را پیامبر ریخته بود؛ اما چون دست ولایت بالای سر این مشعل‏ها و چراغ‏ها نبود، چطور روغنش ته کشید؛ خشک شد؛ بدبو شد؛ پردود شد؛ کم نور شد... جامعة دارای ولایت، جامعهای می‏شود که تمام استعدادهای انسانی را رشد می‏دهد؛ همه چیزهایی که برای کمال و تعالی انسان خدا به او داده اینها را بارور می‏کند؛ نهال انسانی را بالنده می‏سازد؛ انسانها را به تکامل می‏رساند؛ انسانیت‏ها را تقویت می‏کند.[ix]



[1]. یس: 61 ؛ مرا بپرستید که راه مستقیم این است.

[2]. نهج البلاغه، خطبه 40

[3]. قانون‏گذاری و حق حاکمیت از آنِ خداست.

[4]. زمامدارى جز براى خدا نیست. (نهج البلاغه، خطبه 40)

[5]. انعام: 14



[i]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با علما و روحانیون در آستانه‏ى ماه مبارک رمضان 3/10/1376

[ii]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام به مناسبت عید مبعث 10/10/1373

[iii]. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع علماى شیعه و سنى ایرانشهر 9/2/1365

[iv]. بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران 2/11/1366

[v]. سخنرانى رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران، به مناسبت عید سعید غدیر 20/4/1369

[vi]. امام خمینی، کتاب ولایت فقیه، ص 27

[vii]. سید علی خامنه ای (رهبر معظم انقلاب)، کتاب ولایت، ص 94-92

[viii]. خطبه‏هاى نماز جمعه 16/11/1366

[ix]. سید علی خامنه ای (رهبر معظم انقلاب)، کتاب ولایت، ص 71-68

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی