سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

فصل7:نظریه ولایت فقیه/2.ادله اثبات/دلیل نقلی4

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 7: نظریه ولایت فقیه

 

2. ادلة اثبات ولایت فقیه

       2-2. دلایل نقلی

               دلیل نقلی چهارم


2-2-4. روایت «الْفُقَهاءَ حصون الاسلام»

v   «محمد بن یحیى، عن احمد بن محمد، عن ابنِ محبوبٍ، عن علىِّ بن أبی حمزةَ، قال سمعت أبا الْحسن موسى بن جعفر، علیهما السلام، یقول: إذا ماتَ الْمؤمِنُ، بَکَتْ عَلَیْهِ الْملَائِکةُ وَ بِقاعُ الأرْضِ الَّتی کانَ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَیْها، و أبْوابُ السَّماء الَّتى کانَ یُصْعَدُ فیها بِأعْمالِهِ؛ وَ ثُلِمَ فی الْاسلامِ ثُلْمَة لایَسدُها شَیْ‏ءٌ، لأَنَّ الْمُؤمِنینَ الْفُقَهاءَ حُصُونُ الْاسْلامِ کَحِصْنِ سُورِ الْمَدِینَةِ لَها.»[1]


*      ... از امام موسى بن جعفر الصادق (علیه السلام) شنیدم که مى‏فرمود: «هر گاه مؤمن (یا فقیه مؤمن) بمیرد، فرشتگان بر او مى‏گریند و قطعات زمینى که بر آن به پرستش خدا برمى‏خاسته و درهاى آسمان که با اعمالش بدان فرا مى‏رفته است. و در (دژ) اسلام شکافى پدیدار خواهد شد که هیچ چیز آن را ترمیم نمى‏کند، زیرا فقهاى مؤمن دژهاى اسلام‏اند، و براى اسلام نقش حصار مدینه را براى مدینه دارند.»

دربارة متن این روایت،‏ در همین باب از کتاب کافى روایت دیگرى هست که به جاى «اذا مات المؤمن» جمله «اذا مات المؤمن الفقیه» دارد. در حالى که صدر روایتى که نقل کردیم، کلمة الفقیه را ندارد، لکن از ذیل آن که تعلیل مى‏فرماید به «لأنَّ المؤمنین الفقهاء» معلوم مى‏شود کلمه «فقیه» از بالاى روایت افتاده باشد. مخصوصاً با مناسبتى که از «ثلم فى الاسلام»، حصن و مانند آن استفاده مى‏شود که تمام مناسب با «فقها»ست.

در مفهوم روایت‏ این که مى‏فرماید: «مؤمنان فقیه دژهاى اسلام‏اند» در حقیقت فقها را موظف و مأمور مى‏کند که نگهبان باشند، و از عقاید و احکام و نظامات اسلام نگهبانى کنند. بدیهى است این فرمایش امام به هیچ‏وجه جنبة تشریفات ندارد؛ مثل تعارفاتى نیست که به هم مى‏کنیم. من به شما «شریعتمدار» مى‏گویم، و شما به من «شریعتمدار» مى‏گویید! یا مثل این که پشت پاکت به هم مى‏نویسیم: حضرت مستطاب حجة الاسلام. اگر فقیه کنج منزل بنشیند و در هیچ امرى از امور دخالت نکند، نه قوانین اسلام را حفظ کند، نه احکام اسلام را نشر دهد، نه دخالت در امور اجتماعى مسلمانان کند، و نه اهتمام به امور مسلمین داشته باشد، به او «حصن الاسلام» گفته مى‏شود؟! او حافظ اسلام است؟! اگر رئیس حکومتى به صاحب منصب یا سردارى بگوید: برو فلان ناحیه را حفظ کن و حافظ آن ناحیه باش! وظیفه نگهبانى او اجازه مى‏دهد که برود خانه بخوابد تا دشمن بیاید آن ناحیه را از بین ببرد؟ یا به هر نحوى که مى‏تواند باید در حفظ آن ناحیه جدیت کند؟ اگر بگویید که ما بعضى احکام اسلام را حفظ مى‏کنیم، من از شما سؤال مى‏کنم: آیا حدود را جارى و قانون جزاى اسلام را اجرا مى‏کنید؟ نه! شکافى در اینجا ایجاد گردید. و در هنگامى که شما وظیفه نگهبانى داشتید، قسمتى از دیوار خراب شد. مرزهاى مسلمین و تمامیت ارضى وطن اسلامى را حفظ مى‏کنید؟ نه، کار ما دعاگویى است! قسمت دیگر دیوار هم فرو ریخت. شما از ثروتمندان، حقوق فقرا را مى‏گیرید و به آنان مى‏رسانید؟ چون وظیفه اسلامى شما این است که بگیرید و به دیگران بدهید. نه؛ اینها مربوط به ما نیست. ان شاء اللَّه دیگران مى‏آیند انجام مى‏دهند! دیوار دیگر هم خراب شد. شما ماندید مثل شاه سلطان حسین و اصفهان! این چه «حصنى» است که هر گوشه‏اى را به آقاى «حصن الاسلام» عرضه بداریم، عذرخواهى مى‏کند! آیا معنى «حصن» همین است؟

این که فرموده‏اند «فقها حصون اسلامند» یعنى مکلفند اسلام را حفظ کنند و زمینه‏اى را فراهم آورند که بتوانند حافظ اسلام باشند. و این از اهم واجبات است. و از واجبات مطلق مى‏باشد نه مشروط. و از جاهایى است که فقهاى اسلام باید دنبالش بروند، حوزه‏هاى دینى باید به فکر باشند و خود را مجهز به تشکیلات و لوازم و قدرتى کنند که بتوانند اسلام را به تمام معنا نگهبانى کنند، همان‏گونه که خود رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیه السلام) حافظ اسلام بودند و عقاید و احکام و نظامات اسلام را به تمام معنا حفظ مى‏کردند.

ما تمام جهات را کنار گذاشته‏ایم، و مقدارى از احکام را گرفته، خلفاً عن سلف،[2] مباحثه مى‏کنیم. بسیارى از احکام اسلام، جزء علوم غریبه شده است! اصلاً اسلام غریب است. از آن فقط اسمى مانده است. تمام جزاییات اسلام، که بهترین قانون جزایى است که براى بشر آمده، الآن بکلى فراموش شده، و لم یبق إلّا اسمه.[3] تمام آیات شریفه که براى جزاییات و حدود آمده است، لم یبق الّا قرائته؛ ما قرائت مى‏کنیم؛ «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ»،[4] اما تکلیف نداریم! فقط باید قرائت کنیم تا قرائت ما خوب شود و از مخرج ادا کنیم! اما این که واقعیت‏هاى اجتماعى چگونه است، و جامعه اسلامى در چه حالى است، و فحشا و فساد چگونه رواج پیدا کرده، و حکومت‏ها مؤید و پشتیبان زناکاران هستند؛ به ما مربوط نیست! ما فقط بفهمیم که براى زن و مرد زنا کار این مقدار حد تعیین شده است، ولى جریان حد و اجراى قانون مبارزه با زنا به عهده چه کسى مى‏باشد، به ما ربطى ندارد! مى‏پرسم آیا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) این طور بودند؟ قرآن را مى‏خواندند و کنار مى‏گذاشتند و به حدود و اجراى قانون کارى نداشتند؟ خلفاى بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بنایشان بر این بود که مسائل را دست مردم بدهند و بگویند با شما کارى نداریم؟ یا بعکس، حدود معین کرده بودند و شلاق مى‏زدند و رجم مى‏کردند، حبس ابد مى‏کردند، نفى بلد مى‏کردند؟ به فصل «حدود» و «دیات» اسلام رجوع کنید، مى‏بینید همه اینها از اسلام است، و اسلام براى این امور آمده است. اسلام آمده تا به جامعه نظم بدهد، امامتْ اعتبارى و حکومت براى تنظیم امور جامعه است.

ما مکلف هستیم که اسلام را حفظ کنیم. این تکلیف از واجبات مهم است؛ حتى از نماز و روزه واجب‏تر است. همین تکلیف است که ایجاب مى‏کند خونها در انجام آن ریخته شود. از خون امام حسین (علیه السلام) که بالاتر نبود، براى اسلام ریخته شد.[5]

v  [پس] «با توجه به تناسب حکم و موضوع به روشنى معلوم است که در این‏روایت، مراد از مؤمن هر مؤمنى نیست، بلکه مؤمنى است که رفتن او ضایعه‏اى جبران‏ناپذیر باشد. چنین مؤمنى مطمئنا باید از جایگاه والایى در امور دینى برخوردار باشد که حصن اسلام بوده و با فقدان او ضربه‏اى بر پیکره دین وارد مى‏گردد. بنابراین، عدم تصریح به «مؤمن فقیه» در صدر روایت، موجب نخواهد شد که ورود رخنه و شکاف در دین را به مرگ هر مؤمنى نسبت دهیم. تعبیر ذیل روایت: «لأن المؤمنین الفقهاء» و نیز مرسلة ابن ابى عمیر از امام صادق (علیه السّلام)، همین امر را تأیید مى‏کنند.

از آن‏جا که جامعیت و شمول احکام اسلام، همه بخش‏هاى عبادى، اجتماعى، سیاسى، فرهنگى اقتصادى و جز اینها را فرا مى‏گیرد و دین بر همه این امور حاکمیت دارد، روشن مى‏گردد که مرزبانان چنین دینى که همان عالمان دین و فقیهان مى‏باشند، وظیفه دارند سدّى آهنین در برابر نفوذ و هجوم دشمنان دین باشند و چونان دژهایى استوار به پاسدارى از دین برخاسته، صیانت آن را اولین وظیفه خویش بدانند. تجربة قرن‏ها حاکمیت سلاطین و جبّاران به خوبى نشان داده است که مرزبانان دین به هر میزانى که از اقتدار و نفوذ برخوردار بوده‏اند، در انجام وظیفه پاسدارى از حدود ثغور اسلام، موفق‏تر عمل کرده‏اند و هر گاه این نفوذ تضعیف و کمرنگ گشته است، زمینه براى تاخت و تاز نااهلان و نامحرمان به حریم دین فراهم آمده و چه ضربه‏ها که بر پیکر مقدس دین وارد نشده است.

از آن‏جا که دین همواره از ناحیه دنیاطلبان تهدید مى‏گردد، ایفاى کامل نقش مرزبانى و نهبانى از دین زمانى ممکن خواهد بود که عالمان شایسته (همان‏هایى که فقدانشان رخنه در دین ایجاد مى‏کند) حاکمان امور بوده، تمشیت کارها به دست آنان صورت پذیرد.

به طور خلاصه مى‏توان استدلال فوق را در قالب نکات زیر بیان نمود:

- دین اسلام مکتبى است جامع که همه شئون زندگى انسان را در بر مى‏گیرد.

- حریم دین همواره از سوى نامحرمان و دنیاطلبان تهدید مى‏گردد.

- فقیهان شایسته وارسته، پاسداران حریم دین و دژهاى مستحکم اسلامند.»[6]

 



[1]. الکافی، ج‏1، ص 38

[2]. به تبعیت از گذشتگان

[3]. جز نامی از آن باقی نمانده

[4]. هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید. (نور : 2)

[5]. امام خمینى، ولایت فقیه، ص 68- 66

[6]. حسین جوان آراسته، مبانى حکومت اسلامى، ص 171

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی