امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
فصل هفدهم: ولایت فقیه و دو دهه کارآمدی -
کارآمدی؛ شاخصة مدیریت کلان رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)
در 21 سال گذشته
شماره 3
3. مدیریت بحران
نظام جمهوری اسلامی ایران، به دلیل ماهیت ضدسلطه و ضد استکباری خود ـ که از مبانی نظری حاکم بر آن نشأت می گیرد ـ طبیعتاً همواره در معرض تهدید جبهة سلطهگر جهانی قرار داشته است. این جبهه وقتی در سالهای اولیة پس از پیروزی انقلاب، به وسیلة سازماندهی شورشها و ترورهای متعدد، به شهادت رساندن بالاترین لایه های سران نظام و در نهایت، تحمیل جنگ 8 ساله به ایران نتوانست به هدف «براندازی مستقیم» نظام دست یابد، سعی کرد با اتخاذ سیاست «بحران سازی» از قدرت نظام کاسته و حتی به خیال خود، تا مرز براندازی پیش آید.
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل هفدهم: ولایت فقیه و دو دهه کارآمدی -
کارآمدی؛ شاخصة مدیریت کلان رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)
در 21 سال گذشته
شماره 2
2. مدیریت راهبردی علم و فنّاوری
«معنای مدرن علم، گرچه مدت مدیدی کوشید خود را گسسته از هنجارها، ارزشها و عقاید بنمایاند، ولکن در خدمت ایدئولوژیهایی است که به صورت کاربستهای درونی یا اهداف برونی قائد و سائق آن هستند.
جمهوری اسلامی ایران اگر بتواند در تولید این معنا از علم کارآمد و توانمند باشد، به یکی از مهمترین کالاهای راهبردی جهانی امروز دست یافته است و البته دستیابی به چنین کالایی، نیازمند سیاستهای راهبردی متناسب با فرداست.
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل هفدهم: ولایت فقیه و دو دهه کارآمدی -
کارآمدی؛ شاخصة مدیریت کلان رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)
در 21 سال گذشته
شماره 1
«21 سال از آغاز زعامت حضرت آیتالله خامنهای میگذرد و به جرأت میتوان گفت، تقریباً همة آنچه امروز از توانمندیها و شایستگیهای ایشان در ذهنها نقش بسته است، محصول برداشت طبیعی از کارآمدی الگوی مدیریتی ولایت فقیه، طی حدود دو دهه گذشته است.
روشن است که هدف این مقال، معرفی و تبلیغ «شخص» نیست ـ که بینیاز از تعریف است ـ بلکه هدف اصلی معرفی و تبیین ویژگیهای « شاخصههای مدیریت کلان رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)» و در لایههای عمیقتر، تشریح کارآمدی این مدل جدید برای اداره جامعه است؛ مدلی مبتنی بر نظریه «ولایت فقیه».
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل شانزدهم: علمای ربانی؛ الگوی ولایتمداری
شهید محراب آیت الله دستغیب:
v کیست که این ناله مرا به گوش عمامه [به] سرهای ایران برساند، هر کسی میخواهی باش! خودت را مجتهد میدانی؛ مقدمات خوان میدانی؛ نمیدانم، هر چه خودتان میدانید؛ بر تو واجب است امروز تبعیت از یک نفر. تو حق نداری درمقابل رهبر حرفی بزنی؛ تماماً باید تبعیّت کنند... هر عمامه [به] سری که از رهبر مکرم فاصله بگیرد، لعنت خدا برش باد. تمام عمامه سرها همه باید مطیع؛ همه باید مطیع یک رهبر. امام یکی، نائب امام هم یکی؛ دیگری هیچ تقدم ندارد. همه باید فرمان ببرند؛ همه باید اطاعت بکنند. طبقات دیگر هم به این قسم؛ دانشجویان عزیز... گرگها شما را از رهبر اللهی جدائی میندازند؛ شما را گروه گروه نکنند؛ وسیله پیشرفت دشمن نشوید. وای به امتی که از رهبر الهی خود فاصله بگیرد، هلاک است؛ هلاک است! طعمه دشمن است. الان میدانید، آمریکا در کمین، انگلیس در کمین، شوروی در کمین، همه منتظرند کِی این ملت بیسرپرست میشود.[1]
v آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(ره):
بنده بعنوان کسی که هم عضو مجلس خبر گان هستم و هماینکه آشنایی با آیت الله خامنه ای دارم عرض می کنم ... کسی که در جهان سیاست استادی چون امام امت داشته است و خودش نیز دارای استعداد سرشار است چنین فردی دارای مقامات بلند از درک سیاسی است. دوران هشت ساله ریاست جمهوری ایشان یک شاهد قوی بر این مطلب است. سفر هایی که ایشان به کشورهای خارج داشته اند به عنوان یک سیاستمدار در صحنه های سیاسی جهان درخشیده است.[1]
من آقای خامنه ای را بزرگش کردم.[1]
ایشان... به حکم قرآن کریم، «اشداء علی الکفار» و «رحماء بینهم» بوده اند.[2]
خداوند متعال بر ما منت نهاد که افکار عمومی را برای انتخاب رئیس جمهوری متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام و عالم به دین و سیاست هدایت فرمود.[3]
در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.[4]
باید اشخاصی که هم گوینده هستند بیایند در دانشگاه، و من پیشنهاد می کنم که آقا سید علی آقا بیایند. خامنه ای . شما ممکن است بروید پیش ایشان، از قول من بگویید [که] ایشان بیایند به جای آقای مطهری، بسیار خوب است. ایشان، فهیم است، می تواند صحبت کند، می تواند حرف بزند.[1]
2. ولایتمداری در قرآن و روایات
v «اولین حقّی که والی (حاکم اسلامی) بر مردم دارد، حقّ فرمانبرداری است؛ این حق را در منابع اسلامی «حق بالسمع و الطّاعة» گویند.
و این هم از روایات پیغمبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گرفته شده است که فرمودند: باید که امّت بالسّمع و الطّاعة از والی و فرمانده اطاعت کند.
عبادة بن ولید در کتاب «موطّا» مالک روایتی دارد که پیغمبر آن را به عنوان حقّ شنوائی و فرمانبرداری در سختی و آسانی، در نشاط و بدحالی تعبیر فرمودند. یعنی امّت از والی باید اطاعت کند؛ و این از آیة قرآن گرفته شده است:
«إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنینَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛[1]
1-1. تبیین زیباییها و جاذبههای ولایت فقیه
اگر کسى مىخواهد واقعاً نقش مردم؛ نقش عینى، عملى، حسّاس باشد و مسألة ولایت فقیه یک مسألة حقیقتاً مردمى و حکومت الهى توأم بشود با جنبة مردمى باشد، باید... براى مردم تبیین کند، براى مردم بیان کند جاذبهها را، چیزهایى که مردم را به شوق مىآورد. همچنانى که ما براى حج، مردم را تشویق مىکنیم، ترغیب مىکنیم، تبیین مىکنیم، احکام حج را مىگوییم، فلسفة حج را مىگوییم. خیلى از غیر معتقدین به حج را وادار به حج رفتن مىکنیم؛ معتقد به حج مىکنیم، در مسألة نماز، در مسألة زکات، در مسألة خمس، در جهاد، در همهی موضوعات، برای مردم تشریح مىکنیم؛ تبیین مىکنیم؛ مردم وادار مىشوند، مىروند جهاد مىکنند؛ بذل نفس نفیس مىکنند در راه خدا، خب! در این قضیة «ولایت فقیه» هم مىخواهید مردم نقش داشته باشند، بسماللَّه! اینجا، جاى نقش مردم است! وارد بشوند در این میدان، زیباییهاى این مسئله را از نظر عقل بشر و منطق بشرى تبیین کنند براى مردم، مردم را در صحنه حاضر کنند تا اینکه حقیقتاً متکى باشد به مردم؛ همان «حضور الحاضر» و «وجود الناصر»[1] تحقق پیدا بکند؛ تا بشود انقلاب اسلامى، که پیروز شد؛ تا بشود جنگ تحمیلى که پیروز شد؛ تا بشود این نوزده سالى که ما گذراندیم که بحمداللَّه در همة مراحل موفق بودیم... خب، «لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ».[2] دیگر حالا هر کس هر چه مىخواهد در این زمینه کار بکند و هر مقدارى که فن و هنر و تلاش و توان دارد، بسم اللَّه! این گوى و این میدان؛ حرکت کند! وظیفة همه هم هست؛ البته خبرگان وظیفة مضاعف دارد.[3]
تمسک به ولایت امیرالمؤمنین چیست؟ یعنی ما همین [الحمد للّه الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة علیهمالسلام][1] این را بخوانیم و رد بشویم، آن هم تمسک به ولایت امیرالمؤمنین در روزی که ولایت به همان معنای واقعی خودش بوده است، نه تمسک به محبت امیرالمؤمنین، تمسک به محبت اصلاً معنا هم ندارد، تمسک به مقام ولایت آن بزرگوار به اینکه گر چه ما و بشر نمیتواند به تمام معنا آن عدالت اجتماعی و عدالت حقیقی را که حضرت امیر قدرت بر پیاده کردنش داشت، نمیتوانیم ماها و هیچ کس قدرت نداریم که پیاده کنیم؛ لکن اگر آن الگو پیدا شده بود و حالا هم ما باید به یک مقدار کمی که قدرت داریم تمسک کنیم. تمسک به مقام ولایت معنایش این است، که یکی از معانی اش این است که ماظل آن مقام ولایت باشیم، مقام ولایت که مقام تولیت امور بر مسلمین و مقام حکومت بر مسلمین است، این است که اگر چنانچه حکومت تشکیل شد، حکومت تمسکش به ولایت امیرالمؤمنین این است که آن عدالتی که امیرالمؤمنین اجرا میکرد، این هم اندازه قدرت خودش اجرا کند. به مجرد اینکه ما بگوییم ما متمسک هستیم به امیرالمؤمنین، این کافی نیست، این تمسک نیست اصلش. وقتی که حکومت الگو قرار داد امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را در اجرای حکومتش، در اجرای چیزهایی که باید اجرا بکند، اگر او را الگو قرار داد، این تمسک کرده است به ولایت امیرالمؤمنین. اگر چنانچه او الگو نباشد یا اینکه تخلفات حاصل بشود از آن الگوی بزرگ، هزار مرتبه هم روزی بگوید خدا ما را از متمسکین قرار داده است، جز یک کذبی چیزی نیست.[2]