سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

فصل هفدهم: ولایت فقیه و دو دهه کارآمدی - کارآمدی؛ شاخصة مدیریت کلان رهبری در 21 سال گذشته/ش3

 بسم الله الرحمن الرحیم


فصل هفدهم:  ولایت فقیه و دو دهه کارآمدی -

کارآمدی؛ شاخصة مدیریت کلان رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)

در 21 سال گذشته


 شماره 3


3. مدیریت بحران

نظام جمهوری اسلامی ایران، به دلیل ماهیت ضدسلطه و ضد استکباری خود ـ که از مبانی نظری حاکم بر آن نشأت می گیرد ـ طبیعتاً همواره در معرض تهدید جبهة سلطه‏گر جهانی قرار داشته است. این جبهه وقتی در سالهای اولیة پس از پیروزی انقلاب، به وسیلة سازماندهی شورشها و ترورهای متعدد، به شهادت رساندن بالاترین لایه های سران نظام و در نهایت، تحمیل جنگ 8 ساله به ایران نتوانست به هدف «براندازی مستقیم» نظام دست یابد، سعی کرد با اتخاذ سیاست «بحران سازی» از قدرت نظام کاسته و حتی به خیال خود، تا مرز براندازی پیش آید.


مدیریت رهبر معظم انقلاب در رویارویی به این بحرانها را می توان در دو بخش تقسیمبندی کرد:

3-1. تشخیص به موقع رویدادها و پیشبینی تهدیدها

«نگرش سنتی به مدیریت بحران، براین باور بود که مدیریت بحران یعنی فرو نشاندن آتش؛ به این معنی که مدیران بحران در انتظار خراب شدن امور می‌نشینند و پس از بروز ویرانی، سعی می‌کنند تا ضرر ناشی از خرابیها را محدود سازند.

ولی به تازگی نگرش به‌این واژه عوض شده است. براساس معنای اخیر، همواره باید مجموعه‌ای از طرحها و برنامه‌های عملی برای مواجهه با تحولات احتمالی آینده در داخل سازمانها تنظیم شود و مدیران باید دربارة اتفاقات احتمالی آینده بیندیشند و آمادگی رویارویی با وقایع پیش‌بینی نشده را کسب کنند.

بنابراین، مدیریت بحران بر ضرورت پیش‌بینی منظم و کسب آمادگی برای رویارویی با آن دسته از مسائل داخلی و خارجی تأکید دارد که به طور جدی سازمان را تهدید می‌کنند.»[1]

در تمام طول دوران رهبری آیت الله العظمی خامنه ای، بارها اتفاق افتاده است که ایشان تهدیدها را به موقع و حتی قبل از وقوع آنها پیش بینی کرده اند. اتفاقاً تذکر ایشان به این تهدیدها، در اکثر موارد با بی توجهی مسؤولان اجرایی مواجه شده؛ تا آنجا که حتی در مقطعی ایشان را به داشتن «توهم توطئه» متهم کردند!

هشدار رهبری در مقاطع مختلف نسبت به بحران‏های پیش روی انقلاب، فصل جدی‎ای از مدیریت معظم له را به خود اختصاص می‎دهد اما از موارد متعدد قابل ذکر در اینجا، تنها به عنوان نمونه، یک مورد را بررسی میکنیم:

3-1-1. تهاجم فرهنگی

امروزه با نمایان شدن انحرافات فرهنگی متأثر از فرهنگ غرب در فضای کشور، شکی برای کسی باقی نمی ماند که این کشور در طول چندین سال، در معرض یک «تهاجم فرهنگی» گسترده و همه جانبة چندین ساله نسبت به فرهنگ کشور قرار داشته است. اما فرهیختگان جامعه در چه زمانی به این واقعیت رسیدند؟!

بسیار جالب است بدانیم، رهبر انقلاب در همان سال 1368 و تنها چند ماه پس انتخاب در این مسؤولیت، نسبت به وجود تهاجم فرهنگی گستردة غرب علیه انقلاب و اسلام تذکر دادند:

وقتى استکبار جهانى به برکت انقلاب اسلامى، با رشد معنوى اسلام مواجه شد و در جبهه‌ى نظامى و سیاسى نتوانستند انقلاب و جمهورى اسلامى را ـ که امروز مظهر و نمودار اسلام عملى است ـ بکوبند و شکست بدهند... خواستند به تهاجم فرهنگى دست بزنند.[2]

عناصر فرهنگى جامعه - هرکه هستند، هرچه هستند، چه وابستگان به دانشگاهها، چه وابستگان به حوزه‌هاى علمیه و چه دیگران - باید بدانند که امروز دشمن، بیشترین همت خود را روى تهاجم فرهنگى گذاشته است. من به‌عنوان یک آدم فرهنگى، این را عرض مى‌کنم، نه به‌عنوان یک آدم سیاسى.[3]

در آن سالها، این تعبیر ایشان با انکار بسیاری از مسؤولان و فعالین عرصة فرهنگ مواجه شد. ایشان چند سال بعد، در این باره فرمودند:

بنده یک وقت، شش، هفت سال قبل از این، بحث «تهاجم فرهنگى» را مطرح کردم که بحث‌برانگیز شد و بعضیها درباره‌اش حرف زدند؛ شاید بعضى از شما یادتان باشد. همان وقت در تلویزیون جمهورى اسلامى میز گردى دراین‌باره تشکیل دادند که سه، چهار نفر آن‌جا بودند. یک نفر با آن نظرى که بنده ابراز کرده بودم، موافق بود و حمایت مى‌کرد؛ چند نفر دیگر هم به‌کلى آن را رد مى‌کردند که «نه آقا! اینها خیالات است، اینها باطل است!»[4]

اما ایشان همچنان سپس نسبت به شکلها و مراحل بعدی این تهاجم، هشدار دادند:

دشمن از راه اشاعه‌ى فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشا - سعى مى‌کند جوانهاى ما را از ما بگیرد. کارى که دشمن از لحاظ فرهنگى مى‌کند، یک "تهاجم فرهنگى" بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگى» یک «غارت فرهنگى» و یک «قتل عام فرهنگى» است. امروز دشمن این کار را با ما مى‌کند. چه کسى مى‌تواند از این فضیلتها دفاع کند؟[5]

همچنین در چند سخنرانی، به طور مفصل منظور از تهاجم فرهنگی را تبیین کرده، نسبت به برداشت‏های سطحی از آن تذکر جدی دادند:

عده‌اى خیال کرده‌اند که وقتى ما به تهاجم فرهنگى غرب حمله مى‌کنیم، فقط مسأله‌مان این‌است که یک نفر در خیابان حجابش را درست رعایت نکرده است. مردم بحمدالله حجابشان را رعایت مى‌کنند؛ الا افرادى قلیل. مسأله‌ى اینها نیست. این، فرعى است. اصل قضیه آن است که داخل خانه‌هاست و از مجامع جوانان سرچشمه مى‌گیرد و دشمنان آن‌جا کار مى‌کنند. آن‌که آشکار نیست، آن‌که پنهان است، خطر آن‌جاست.[6]

هرچند بیش از 10 سال طول کشید تا فضای عمومی جامعه، به تدریج تهاجم فرهنگی را باور کند!

سالها پیش، من یک روز راجع به تهاجم فرهنگى صحبت کردم و گفتم دشمن از روزنه‌هاى فرهنگى به ما حمله مى‌کند؛ اما متأسفانه عده‌اى این را نفهمیدند. بعضى صریح و بعضى هم در پرده گفتند فلانى به چه چیزى حمله مى‌کند؟! کدام تهاجم، چه تهاجمى؟! امروز بعد از گذشت چند سال، آدمهاى دیرفهم کم‌کم مى‌فهمند که تهاجم فرهنگى یعنى چه! موج حملات فرهنگى دشمن که ایمان جوانان را هدف قرار داده، حالا به چشمشان مى‌آید و ابراز نگرانى مى‌کنند! مى‌بینند در همه‌ى محیطهایى که جوانان حضور دارند، دشمن مى‌خواهد جاپایى از خود به جا بگذارد و عقیده‌ى آنها را به انقلاب و دین و امام برگرداند؛ حتى عده‌اى در این‌که این ملت استقلال مى‌خواهد، خدشه مى‌کنند! یعنى درست همان خواست دشمن؛ یعنى تهاجم فرهنگى.[7]

اما رهبری حکیمانة فقیه در جامعة ما، با وجود گذشت بیش از دو دهه، با استفاده از تعابیر گوناگون «شبیخون فرهنگی»، «قتل عام فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی»، «امپراطوری فرهنگی» و اخیرا نیز با تعبیر جدید «جنگ نرم»، مسئولین و فعالان فرهنگی را نسبت به ماهیت این شیوه از ستیز، آگاه کرده‎اند:

در تهاجم نظامى شما طرفتان را میشناسید، دشمنتان را مى‌بینید؛ اما در تهاجم معنوى، تهاجم فرهنگى، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمى‌بینید. هوشیارى لازم است. من از همه‌ى ملت ایران بخصوص از خانواده‌هاى شهیدان و از همه‌ى شما عزیزان، بخصوص از جوانها خواهش میکنم با هوشیارى کامل مرزهاى فکرى و روحى را حراست کنید. نگذارید دشمن مثل موریانه‌اى به جان پایه‌هاى فکرى و اعتقادى و ایمانى مردم بیفتد و آنها را دچار رخنه کند؛ این مهم است. همه وظیفه داریم مرزهاى ایمانى و مرزهاى روحى خودمان را حفظ کنیم.[8]

 

3-2. تصمیمگیریِ به موقع و مهار بحران

«‌باید توجه‌ داشت که تصمیم‌گیریهای‌ مهم‌ و جدی‌، همواره‌ از ضروریات‌ مدیریت بحران در لحظات‌ ابتدایی وقوع‌ است. تصمیماتی‌ که‌ نه ‌تنها در سازماندهی جبهة خودی مهمترین تاثیر را دارد، بلکه در شکل‎دهی آینده‌ و نتیجة‌ بحران، نقشی محوری دارد.

 در مواجهه‌ با بحران، اتخاذ تصمیم‏های‌ صحیح‌ منوط‌ به‌ دسته‌بندی‌ حقایق‌ و واقعیتها باشد. حیاتی‌ترین‌ اقدام‌ در آغاز، این‌ است‌ که‌ باید به‌سرعت‌ فهمید چه‌ چیزی‌ رخ‌ داده‌ است‌ و چه‌ اقدامی‌ در مقابل‌ آن‌ باید انجام‌ داد و پس‌ از آن‌ شرایط‌ چگونه‌ خواهد بود. بیش‌ از 90% تصمیمات‌ حساس‌ در ساعات‌ اولیه‌ بحران صورت‌ می‌گیرد و عوامل‌ متعددی‌ باید در مورد افراد و مسائل‌ مرتبط‌ در آنِ‌ واحد در نظر گرفته‌ شود.

بحران به‌طور اجتناب‌ناپذیر در سه‌ بعد تصمیم‌گیری‌ را تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد:

1. هدفهای‌ عالی‌ و حیاتی‌ واحد تصمیم‌گیرنده‌ را تهدید می‌کند؛

2. زمان‌ واکنش‌ را برای‌ اتخاذ تصمیم‌ محدود می‌سازد؛

3. عناصر و عوامل، تصمیم‌گیرنده‌ را با بروز ناگهانی‌ خود غافلگیر می‌کند.

بنابراین ‌سه‌ عامل‌ مهم‌ که‌ در تعریف‌ و تشخیص‌ بحران از دیدگاه‌ روش‌ تصمیم‌گیری‌ نقش‌ عمده‌ دارند، عبارتند از: «تهدید»، «زمان» و «غافلگیری».[9]

عبور کشور از بحرانهای متعدد و عمدتاً پیچیده در طول دو دهه رهبری آیت الله العظمی خامنه ای، و اقتدار روزافزون نظام جمهوری اسلامی بعد از پشت سر گذاشتن این بحرانها، خود کافی است تا قدرت تصمیم گیری و کنترل بحران رهبری نظام را اثبات کند؛ اما به عنوان نمونه، به بررسی مختصر 3 بحران در این سالها و نحوة مدیریت ایشان در مقابله با این بحرانها میپردازیم:

 

3-2-1. جنگ خلیج فارس

در جریان حملة صدام به کویت و اعمال فشارهای بین المللی بر عراق و شروع حمله نظامی به این کشور عکس العمل بعضی از گروه‌ها و دستجات سیاسی کشور ما در قبال حمله آمریکا، تلاش کزدند نظام را به سمت دخالت در جنگ به نفع صدام سوق دهند.آنها معتقد بودند از فرصت به دست آمده باید استفاده کرد و با رژیم صدام هم‌پیمان شد و با آمریکا جنگید!

 یه عنوان مثال، یکی از نمایندگان سومین دوره مجلس شورای اسلامی در بیاناتی اظهار داشت:

«ما همه‌اش می‌گوییم مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، حالا باید این مساله را عملا نشان دهیم … و الله و بالله فردا اگر آمریکا پیروز شود و در بغل ایران بیایید، به این آسانی منطقه را ترک نمی‌کند. نباید این فرصت را از دست داد، حالا که خودش آمده ما جنگ می‌کنیم، نبرد می‌کنیم و در این نبرد قهرمانانه نمی‌توانیم ملت عراق را تنها بگذاریم. گذشته‌ها یک مساله دیگر است. جنگ با عراق یک مساله دیگر است. تجاوز عراق به ایران یک مساله دیگر است. اما اینجا سرنوشت اسلام مطرح است … این برای ما ننگ است، برای ما عار است، اسلحه داریم، قدرت داریم، جوان داریم، بسیجی داریم، بسیجی داریم، ولی بخواهیم تساهل و تسامح کنیم، هیچ وقت تسامح در این جور مسایل جایز نیست. باید به طرف جنگ و جبهه برویم، نباید بگذاریم عراق یعنی ملت سی میلیونی عراق پایمال شود و این پایمال شدن در واقع پایمال شدن اسلام است.»[10]

و یکی دیگر از نمایندگان در اظهار نظری جالب توجه صدام را با «خالد ابن ولید» مقایسه کرد و گفت:

«حوادث و بحران اخیر یادآور رویارویی و صف ارایی «خالد ابن ولید» در برابر قدرت‌های صدر اسلام است. او عمری در صف کفر، شمشیر به روی پیامبر و مسلمین کشید ولی در نهایت فاتح بزرگی برای مسلمانان شد. امروز دنیای کفر در مقابل ملت عراق و فلسطین به عنوان خاکریز اول قرار گرفته است و به یقین خاکریز بعدی، انقلاب و مسمانان ایران هستند»[11]

موضع‌گیری‌ها و فضاسازی‌های موافقان حضور در جنگ به حمایت از صدام به اظهار نظرهای رسانه‌ای در و یا نطق‌های پیش از دستور محدود نماند. آنها برای اینکه نظام را وادار به پذیرش سخنان‌شان کنند، راه‌پیمایی‌هایی هم در اطراف مجلس ترتیب دادند!

اما درایت رهبر حکیم انقلاب اسلامی، موضع نظام را به گونه‌ای دیگر رقم زد.

ایشان در یکی از این بیانات فرمودند:

«تحلیل قضایاى جارى، کار پیچیده‌یى نیست. هر کسى به این صحنه و منظره نگاه کند، مى‌تواند قضایا را تحلیل کند. ... صدام که ادعا مى‌کند مى‌خواهد از ملت خود یا ملتهاى عرب دفاع کند، حرفش چرند و دروغ و مسخره است؛ از قدرت خودش دفاع مى‌کند. او کسى است که اگر هزاران نفر، بلکه صدها هزار نفر از ملت خودش در مقابلش بایستند و لازم بداند آنها را از بین ببرد، یک ثانیه تأمل نمى‌کند و آنها را از بین مى‌برد! ... آن طرف قضیه هم که به عنوان دفاع از منافع دنیاى آزاد و مقابله‌ى با دیکتاتورى صدام وارد میدان جنگ شده – یعنى امریکا – او هم از دروغگو، دروغگوتر است؛ او هم متجاوز است و براى منافع خود، کار و تلاش مى‌کند. کارى که صدام حسین در کویت کرد، عیناً همان کارى است که امریکا در حدود یک سال قبل از این در پاناما کرد و چند سال قبل از این در گرانادا انجام داد؛ کار صدام نوع عربى آن است! آن، نوع امریکاییش بود که یک مقدار با زرق و برق بیشترى همراه بود و جنایتى در زرورق پیچیده و بسته‌بندى شده، بر مردم آن کشورها فرود آمد؛ ولى کار این شخص، نوع عربى و نوع عراقى و نوع صدامیش است! یعنى حقیقت قضیه همان است؛ هیچ فرقى ندارد. قدرتها مثل کرکسهایى که به جیفه چشم دوخته‌اند و به هم نوک و چنگال مى‌زنند، به جان هم افتاده‌اند. این، تفسیر و تحلیل قضیه است.[12]

در نتیجه، جمهوری اسلامی در جریان حمله عراق به کویت ضمن محکوم کردن این حمله، مرزهای خود را برای پذیرفتن آوارگان کویتی باز کرد و از آنان در خاک ایران پذیرایی نمود.

3-2-2. ماجرای میکونوس و ایستادگی در برابر تمام اروپا!

پنج شنبه ۲۶ شهریورماه ۱۳۷۱، حادثه‌ای در یک رستوران یونانی به نام میکونوس در اطراف برلین رخ داد که تاثیر زیادی بر روابط ایران و اتحادیه اروپا بر جای گذاشت.

بر اثر حمله افراد مسلح به این رستوران، ۴ تن کشته شدند که از معارضین و معاندین نظام جمهوری اسلامی در منطقه کردستان بودند. بعد از این حادثه رسانه های غربی با انتشار اخبار و تحلیل‌های جهت‌دار در پی آن برآمدند تا جمهوری اسلامی را به عنوان مسئول این ترورها معرفی کنند.

در جریان دادگاه که با صحنه گردانی آمریکا و صهیونیست ها همراه بود، کاظم دارابی از اتباع ایرانی مقیم آلمان و ۳ تبعه لبنانی به اتهام همکاری با وی به حبس ابد و یا زندان محکوم شدند. علاوه بر این، در رای صادره توسط دادگاه آلمان تعدادی از مقامات رسمی دولت جمهوری اسلامی بدون ارائه هیچ مدرکی به همکاری در این عملیات تروریستی متهم شدند.

با صدور این رای جمهوری اسلامی سفیر خود را از آلمان فراخواند و متعاقب آن آلمان نیز سفیر خود را از جمهوری اسلامی فراخواند. اتحادیه اروپا هم با انتشار بیانیه ای در ۹ اردیبهشت ۱۳۷۶ ضمن جانبداری کامل از حکم دادگاه آلمان، اعلام کرد اولا: کلیه ملاقات‌های رسمی دوجانبه در سطح وزرا را لغو می‌کند و ثانیا: کلیه سفرای خود را از ایران فرا می‌خواند.[13]

بحران میکونوس نزدیک به هفت ماه طول کشید. رهبر انقلاب در این دوران با انجام سخنرانی های متعدد و روشنگر، مسیر حرکت دستگاه سیاست خارجی کشور را روشن کردند تا از انحراف مسیر آن به سبب تغییر و تحولات مسئولین مصون بماند.

رهبر معظم انقلاب اولا تاکید کردند دستگاه سیاست خارجی کشور باید بر سه پایه عزت، حکمت و مصلحت سیاست‌هایش را اعمال کند و ثانیا اعلام کردند به دستگاه سیاست خارجی دستور داده‌اند تا رفتار دولت‌ها اروپایی را با دقت زیر نظر گرفته و ثبت و ضبط کند تا ملت ایران در آینده با مراجعه به حافظه تاریخی خود، نوع رابطه با آنها را تنظیم کند[14].

ایشان در سخنرانی که یک روز بعد از انتشار بیانیه دولت‌های اروپایی ایراد کردند، در مورد این تصمیم اروپا فرمودند:

«همین جلسه‌اى را که دیروز وزراى خارجه‌ى اروپا داشتند، ملاحظه کنید! حرف‌هاى بیهوده و بى‌ادبانه‌اى زدند؛ مواضع غیر صحیحى اتّخاذ کردند؛ … من هر چه با خودم فکر کردم که روى موضعگیرى اینها چه اسمى مى‌شود گذاشت و معناى کارشان چیست، دیدم غیر از کلمه‌ى «وقاحت»، هیچ چیز دیگرى نمى‌توانم نسبت به کار آنها بگویم.»[15]

رهبر انقلاب در این سخنرانی تاکید کردند:

«مگر کسى اهمیت مى‌دهد که اینها چه گفته‌اند؟ البته دستگاه دولتى ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبى در مقابل حرکت‌هاى زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستى با کمال قدرت عمل کند و در مرحله‌ى اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتى نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم اگر مى‌خواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتى‌جویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفته‌اند، خودشان هم برمى‌گردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتى ندارد. اینها مى‌خواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آنها، هیچ عجله‌اى نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزى مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامى اقتضا مى‌کند – همان‌طور که همیشه گفته‌ایم – همان گونه عمل کنند.»[16]

اتحادیه اروپا در نشست ۹ اردیبهشت ۷۶ که در سطح وزرای خارجه در کشور لوگزامبورگ برگزار شده بود، مقرر کرده بود که سفرایش بعد از بیست روز به ایران برگردند! دولت‌های اروپایی به دنبال آن بودند تا همه سفرایشان و از جمله سفیر آلمان به اتفاق هم و به صورت دسته جمعی وارد تهران شوند. اما با دستور رهبر انقلاب از این‌کار جلوگیری به عمل آمد. غیبت سفرای اروپایی در تهران تا آبان ماه به طول انجامید؛ در این مدت آنها تاکید می‌کردند حضور آنها در تهران بدون سفیر آلمان به «همبستگی اروپایی» ضربه می‌زند. اما سرانجام این ائتلاف به شکست انجامید و آنها مجبور شدند در ۲۱ آبان ۱۳۷۶ سرافکنده و بدون سفیر آلمان به تهران بازگردند و سفیر آلمان هم چندی بعد جداگانه به تهران بازگشت.

3-2-3. مهار فتنه 88

«انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن را باید یکی از پیچیده ترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی دانست که به واسطه آن خیلی از ظرفیتها و واقعیتهای جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت.

دراین بین نوع مواجهه و مدیریت رهبر انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعد از آن، بیش از سایر متغیرها و مولفهها، کمتر مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. و البته این بازخوانی ضرورتی است جدی؛ چرا که:

1. انتخابات و حوادث بعد از آن، بستر شناخت بی پرده و شفاف از ویژگیها و ظرفیتهای علمی، راهبردی و مدیریتی ایشان را خصوصا برای نسل جوان که در اثر کمکاری‏های علاقهمندان و حجاب‏های معاصرت و لوازم موقعیت رسمی رهبری، مکتوم مانده بود، آشکار ساخت.

2. ظرفیت، کارآمدی و قدرت روزآمدی اندیشه ولایت فقیه در مواجهه با چالشهای پیچیده و چند وجهی را در یک تجربه عملی و عینی نشان داد که خود بهترین پاسخ به پرسشها و چالشهای نظری در این باره محسوب می شود.

3. از رهگذرِ قرار داشتن رهبر انقلاب در عالیترین موقعیت رسمی جمهوری اسلامی، قوت پاسخگویی نظام مردمسالاری دینی به نیازها و مسایل مبتلا به فهمیده می گردد و واقعیت پدیدة مستحکم و ضد ضربة جمهوری اسلامی پس از سه دهه از ظهور و بروزش، درک و تحلیل میگردد.

4. به دلیل برخی نصابشکنیها در انتخابات و پیچیدگی و تازگی داشتن برخی حوادث بعد از انتخابات و مشابهتهای محتوایی بین چالشهای پدید آمده در این حوادث با چالشهای آینده (جنگ نرم)، نوع مدیریت رهبری حالت الگو دارد که می تواند به صورت یک مانیفست مدیریتی سطوح گوناگون نظام را از آن بهرهمند کرد.»[17]

در یک نگاه کلی، موارد برجستة مدیریت ایشان را در دو مقطع «تا 22  خرداد 88 (روز انتخابات)» و «از 22 خرداد تا 22 بهمن 88» بررسی میکنیم:

مقطع اول ـ  قبل از انتخابات 22 خرداد

الف) گفتمان‏سازی

اصرار رهبر انقلاب بر ارائة شاخصهایی مبتنی بر اصول انقلاب اسلامی و تکرار این شاخصها در جمع اقشار مختلف مردم و هدایت مردم به مطالبة این شاخص‏ها از کاندیداها، عامل مهمی بود تا تقریباً همة نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم، اجمالاً این شاخصها را ـ البته با قوت و ضعف متفاوت و حداقل در گفتار ـ پذیرفته و آنها را به عنوان شعارهای انتخاباتی خود انتخاب کنند؛ به دو نمونه از کلمات معظم له در راستای سیاست گفتمان‎سازی توجه نمایید:

«نظام اسلامى، نظام اسلامى است در ظاهر و باطن؛ نه فقط نظام اسلامى در ظاهر. صرف اینکه حالا یک شرائطى در قانون اساسى براى رئیس جمهور و براى رهبر و براى رئیس قوه‌ى قضائیه و براى شوراى نگهبان و براى که و که معین شده؛ و چه و چه، اینها کافى نیست؛ اگرچه اینها لازم است... شاخصهاى هویت اسلامى بایستى معلوم باشد: شاخص عدالت‌طلبى، شاخص ساده‌زیستى مسئولان، شاخص کار و تلاش مخلصانه، شاخص طلب و پویائى علمى بى‌وقفه، شاخص ایستادگى قاطع در مقابل طمع‌ورزى و سلطه‌ى بیگانگان، شاخص دفاع از حقوق ملى. از حقوق ملت، دفاعِ شجاعانه کردن یک شاخص است؛ مثل همین حق هسته‌اى...»[18]

«اعلام کرده‌ایم که این دهه، دهه‌ى پیشرفت و عدالت باشد. البته با گفتن و با اعلام کردن، نه پیشرفت حاصل میشود و نه عدالت؛ اما با تبیین کردن، تکرار کردن و همت‌ها و عزم‌ها را راسخ کردن، هم پیشرفت حاصل میشود و هم عدالت. ما میخواهیم مسئله‌ى پیشرفت و عدالت، در دهه‌ى چهارم به یک گفتمان ملى تبدیل بشود. همه باید آن را بخواهیم؛ تا نخواهیم، طراحى و برنامهریزى و عملیات تحقق پیدا نخواهد کرد و به هدف هم نخواهیم رسید؛ باید تبیین بشود.»[19]

 

ب) دعوت به مشارکت همگانی

زمینه‏سازی و هدایت هوشمندانه رهبر انقلاب برای مشارکت همگانی مردم در انتخابات را می توان در محورهای ذیل بررسی کرد:

1. تاکید مستمر بر مشارکت گسترده مردم به عنوان مسئله اول انتخابات (تقریباً در همة سخنرانی‏های پیش از انتخابات)

«همه باید اصرار داشته باشید که در انتخابات شرکت کنید. به نظر من مسئله‌ى اول در انتخابات، مسئله‌ى انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئله‌ى اول، مسئله‌ى حضور شماست. حضور شماست که نظام را تحکیم میکند، پایه‌هاى نظام را مستحکم میکند، آبروى ملت ایران را زیاد میکند، استقامت کشور را در مقابل دشمنى‌ها زیاد میکند و دشمن را از طمع ورزیدن به کشور و از فکر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف میکند. این یک مسئله‌ى بسیار مهم است؛ پس مسئله‌ى اول، شرکت در انتخابات است.» [20]

2. تأکید بر اهمیت اصل انتخابات در تعیین سرنوشت کشور.

«ملت عزیز ایران! من به شما عرض میکنم، درست در نقطه‌ى مقابل خواست دشمنان، همه‌ى ما باید در انتخابات حضور فعالى داشته باشیم. انتخابات آبروى ملى ماست؛ انتخابات یکى از شاخصهاى رشد ملى ماست؛ انتخابات وسیله‌اى براى عزت ملى است. وقتى ببینند که ملت ایران با شور و با شعور و با درک کامل و آگاهى پاى صندوقهاى رأى میروند، معنایش چیست؟ معنایش این است ملت براى خود حق و توان تصمیم‌گیرى قائل است؛ میخواهد در آینده‌ى کشور اثر بگذارد و مسئولان کشور و مدیران اصلى کشور را انتخاب کند.» [21]

3. افشای برنامه و خواست دشمن برای کاهش مشارکت مردم.

«عزیزان من! انتخابات نزدیک است؛ امروز یک ماه به روز انتخابات باقى است. انتخابات یکى از آزمونهاى بزرگ ملت ایران در مقابل چشم دشمنان است؛ به همین جهت روى انتخابات ما حساسند. از حدود یک سال پیش، دستگاههاى تبلیغاتى دشمنان ملت ایران، با یک شیب ملایمى شروع کردند علیه این انتخابات حرف زدن و اقدام کردن و مطلب ساختن؛ دستگاههاى امنیتى‌شان هم مشغول شدند به خبرگیرى و گمانه‌زنى و پیشنهاد دادن. روى این انتخابات حساسند. امروز هم شما وقتى به خبرهاى رسانه‌هاى گوناگون خارجى - که بسیارى از اینها دل پرکینه و پردشمنى‌اى نسبت به ملت ایران دارند - نگاه کنید، خواهید دید نسبت به انتخابات ما بى‌تفاوت نیستند و سعى میکنند اغراض خودشان را عمل کنند. این اغراض چیست؟ در درجه‌ى اول، هدفشان تعطیل شدن انتخابات است که انتخابات نباشد. در یک دوره‌اى سعى کردند انتخابات مجلس شوراى اسلامى را به انواع و اقسام حیله‌ها متوقف کنند. خداى متعال نخواست و اراده‌ى مردان مؤمن نگذاشت؛ نتوانستند. از این مأیوسند که انتخابات را بکلى تعطیل کنند. در درجه‌ى بعد، هدفشان این است که انتخابات سبک و سرد برگزار بشود. میخواهند ملت ایران حضور فعالى در انتخابات نداشته باشد.»[22]

4. ترسیم فضای امید و چشمانداز مثبت و رو به جلو برای کشور.

«این دهه را ده سال پیشرفت و عدالت کشور و نظام جمهورى اسلامى نامیدیم؛ در حالى که از آغاز انقلاب، ملت ایران با حرکت عظیم خود و با ایجاد و استقرار نظام جمهورى اسلامى، به سمت پیشرفت و عدالت حرکت کرده است. ده سال آینده چه خصوصیتى دارد که آن را به عنوان دهه‌ى پیشرفت و عدالت نامگذارى کرده‌ایم؟ به نظر ما تمایز ده سال آینده با سه دهه‌ى گذشته، در آمادگى‌هاى بسیار وسیع و عظیمى است که در کشور عزیزمان براى پیشرفت و عدالت به وجود آمده است، که این آمادگى‌ها به ملت بزرگ و مصمم ما اجازه میدهد که در این زمینه یک جهش و یک گام بلند نشان بدهد. ملت، آماده‌ى یک حرکت پرشتاب و بزرگى به سمت پیشرفت و عدالت است؛ چیزى که در دهه‌هاى قبل، این امکان با این گستردگى براى ملت فراهم نبود.» [23]

5.  ابراز اعتماد به تشخیص و انتخاب مردم

«میدان براى همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جورى که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیارى آنها به آنها کمک کرد، ان‌شاءالله همان جور عمل خواهند کرد.»[24]

6. تقویت فضای رقابتی و آزاد در انتخابات.

«من به مسئولین انتخابات سفارش و تأکید میکنم؛ به طور حتم بایستى انتخابات را جورى برگزار کنند که پرشور باشد؛ دست همه‌ى نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب کنند و انتخابات، سالم و با امانت کامل ان‌شاءاللَّه انجام بگیرد و انجام خواهد گرفت.» [25]

در نهایت، با مشارکت حدود 40 میلیونی مردم در انتخابات 22 خرداد، مهر تأییدی بر موفقیت این بخش از مدیریت ایشان زده شد:

«انتخابات 22 خرداد یک نمایش عظیمى بود از احساس مسئولیت ملت ما براى سرنوشت کشور؛ نمایش عظیمى بود از روح مشارکت‌جوى مردم در اداره‌ى کشورشان؛ نمایش عظیمى بود از دلبستگى مردم به نظامشان. حقیقتاً مشابه این حرکتى که در کشور انجام گرفت، من امروز در دنیا و در این دموکراسى‌هاى گوناگون - چه دموکراسى‌هاى ظاهرى و دروغین و چه دموکراسى‌هائى که واقعاً به آراء مردم مراجعه میکنند - نظیرش را سراغ ندارم.

در جمهورى اسلامى هم جز در همه‌پرسى سال 58 - فروردین 58 - هیچ نظیرى دیگر براى این انتخاباتى که در جمعه‌ى گذشته شما انجام دادید، وجود ندارد؛ مشارکت حدود 85 درصد؛ چهل میلیون تقریباً جمعیت. انسان دست مبارک ولى‌عصر را پشت سر حوادثى با این عظمت مى‌بیند. این نشانه‌ى توجه خداست. لازم میدانم از اعماق دل نسبت به شما مردم عزیز در سراسر کشور ابراز ادب و ابراز تواضع کنم که واقعاً جا دارد.» [26]

ج) هشدار و ایجاد حساسیت نسبت به تردید افکنی درباره سلامت انتخابات

«من مى‌بینم بعضى‌ها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‌اند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟ این همه انتخابات در طول این سى سال انجام گرفته است - در حدود سى انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره‌اى رسماً متعهد شده‌اند و صحت انتخابات را تضمین کرده‌اند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.[27]

از دو سه ماه قبل از این، رادیوهاى بیگانه شروع کردند به بدنام کردن و مخدوش کردن چهره‌ى انتخابات در کشورمان، براى بدبین کردن مردم. گاهى گفتند: این انتخابات نیست، انتصابات است. گاهى گفتند: این یک بازى کنترل شده‌ى درون حکومت است؛ گفتند: این کاندیداها خودشان دارند بازى میکنند؛ نامزدهاى مختلف که مى‌بینید با هم اختلاف نظر دارند، اینها همه ظاهرسازى است، بازى است. گاهى گفتند: در انتخابات قطعاً تقلب انجام خواهد گرفت؛ هر وقتى یک چیزى گفتند. مقصود از همه‌ى این تخریبها یک چیز است و او اینکه میخواهند ملت در انتخابات، مشارکت قوى و نمایانى نکند.» [28]

 

د) مدیریت فضای ملتهب بعد از مناظره‏ها و تذکّر جدی به «همة نامزدها»

«من با مناظره و معارضه و گفتگو و انتقاد مخالفتى ندارم؛ اما سعى کنید این در چهارچوبهاى درست شرعى و دینى انجام بگیرد. مردم، مردم بیدارى هستند، میفهمند، میدانند. این چهار نفر نامزدى که از شوراى نگهبان تأیید شده‌اند و در اجتماعات گوناگون سخنرانى میکنند، خودِ آن نامزدهاى محترم توجه کنند، مراقبت کنند که در این سخنرانى‌ها، در این اظهارات، جورى نباشد که منتهى بشود به ایجاد دشمنى و ایجاد نقار؛ با برادرى و با مهربانى پیش بروند. البته اختلاف نظر، اختلاف رأى، اختلاف سلیقه، در مسائل گوناگون، در مسائل شخصى، در مسائل عمومى، یک امر طبیعى است؛ اشکالى هم ندارد. نگذارید این به اغتشاش منتهى بشود. این را خود نامزدهاى محترم هم توجه کنند.»[29]

 

مقطع دوم ـ از 22 خرداد تا 22 بهمن

الف) تحلیل عادلانه و غیرجانبدارانه از حوادث ایام انتخابات

«بنده هم مثل بقیه‌ى آحاد ملت نشستم پاى تلویزیون و این مناظره‌ها را تماشا کردم و از آزادى بیان لذت بردم؛ از اینکه نظام جمهورى اسلامى توانسته است به کمک مردم بیاید تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند، لذت بردم؛ اما این بخش معیوب قضیه، بنده را ناخرسند کرد؛ متأثر شدم. براى طرفداران نامزدها هم آن بخشهاى معیوب، آن تعریضها، آن تصریحها، التهاب‌آور و نگران‌کننده بود، که البته از هر دو طرف هم بود.

بنده اینجا در منبر نماز جمعه، در خطبه‌اى که در حکم نماز است، حقایق را باید بیان بکنم. هر دو طرف در این عیب متأسفانه مشترک بودند. از یک طرف صریحترین اهانتها به رئیس جمهورِ قانونى کشور شد. حتى از دو سه ماه قبل از مناظرات هم این سخنرانى‌ها را براى من مى‌آوردند و من میدیدم یا گاهى مى‌شنیدم؛ تهمتهائى زدند، حرفهائى گفتند؛ به کى؟ به کسى که رئیس جمهور قانونى کشور است، متکى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغ‌گوئى متهم کردند! اینها خوب است؟ کارنامه‌هاى جعلى براى دولت درست کردند، اینجا آنجا پخش کردند، که ما که در جریان امور هستیم، مى‌بینیم میدانیم که اینها خلاف واقع است؛ فحاشى کردند؛ رئیس جمهور را خرافاتى، رمال، از این نسبت‌هاى خجالت‌آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند.

این از آن طرف. از این طرف هم همین جور؛ از این طرف هم شبیه همین کارها به نحو دیگرى انجام گرفت. کارنامه‌ى درخشان سى ساله‌ى انقلاب کمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضى از اشخاص برده شد که اینها شخصیتهاى این نظامند؛ اینهاکسانى هستند که عمرشان را در راه این نظام صرف کردند.»[30]

گمان بر این است که دشمنان بخواهند با گونه‌هائی از تحریکات بدخواهانه، شیرینی این رویداد را از کام «ملت بزدایند. به همه‌ آحاد مردم و بویژه جوانان عزیز که سرزنده‌ترین نقش‌آفرینان این حادثه‌ی شورانگیز بودند، توصیه میکنم که کاملاً هشیار باشند. همواره باید شنبه‌ی پس‌از انتخابات، روز مهربانی و بردباری باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزدهای محترم،‌ از هرگونه رفتار و گفتار تحریک‌آمیز و بدگمانانه پرهیز کنند.»[31]

ب) تحلیل حوادث بعد از انتخابات به عنوان «فتنة عمیق»

در شرایطی که حوادث بعد از انتخابات کمتر قابل پیش بینی بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نیز آمادگی‏های تحلیلی و عملی برای برخورد با آن وجود نداشت، تحلیل حوادث بعد از انتخابات و تبیین فتنه عمیق، نقش مهمی در مواجهه و نیز نوع مواجهه با مسایل بعد از انتخابات داشت.

در این باره به موارد زیر اشاره می کنیم:

  1. تبیین شرایط فتنه

«... خب، اینها ایجاد فتنه میکند؛ یعنى فضا را فضاى غبارآلود میکند. شعار طرفدارى از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفدارى از امام میدهند، بعد کارى میکنند که در عرصه‌ى طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگى انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمى نیست؛ کار کوچکى نیست. دشمنان از این کار خیلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل میکنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملى، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزى که مشکل را ایجاد میکند، همان فریب، همان غبارآلودگى فضاست... یک کلمه‌ى حق را با یک کلمه‌ى باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگرى، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا میکند.»[32]

«در حوادثِ فتنه‌‌‌‌‌‌‌گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است.»[33]

«اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جاى خشیت از خدا بنشانند؛ یعنى مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ «الّذین قال لهم النّاس إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل». یعنى اینکه دائماً دارند به ما میگویند: آقا ! «إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم؛ مردم (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آنها بترسید!»، جوابش همین است: «فقالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل؛ خدا ما را کافی است و بهترین حامی ما است». نتیجه‌‌اش هم این است: «فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لم یمسسهم سوء، به همین جهت، آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنها نرسید». نتیجه‌‌ى این احساس، این درک، این حقیقت روحى و معنوى همین است. بنابراین، بایستى این شجاعت را داشت.» [34]

«دیدید شما در اوائل همین حوادث بعد از انتخابات - این فتنه‌ى بعد از انتخابات - اولین کارى که شد، تردیدافکنى در کار مسئولین رسمى کشور بود؛ در کار شوراى نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنى‌ها خیلى مضر است؛ دشمن این را میخواهد. جوانان بسیجى باید ایمان را، بصیرت را، انگیزه را، رعایت موازین و معیارها را، اینها همه را با هم ملاحظه کنند.»[35]

  1. تبیین روش امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) در مقابله با فتنهها

«فرمود: من صبر خواهم کرد.اما تا کى؟ «ما لم‌‌‌‌‌اخف على جماعتکم»؛ آن وقتى که ببینم حرکت اینها دارد بین شما مسلمانها شکاف ایجاد میکند، اختلاف ایجاد میکند، برادران را در مقابل هم قرار میدهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم کرد؛ تا آن وقتى که ممکن است، صبر میکنم و با نصیحت رفتار میکنم.

... اما آن وقتى که این مدارا اثر نکند، آن وقت جاى قاطعیت علوى است؛ آن جائى است که امیرالمؤمنین نشان میدهد که با کسانى مثل خوارج، آنجور رفتار میکند که خودش فرمود: «انا فقأت عین الفتنة»؛ چشم فتنه را من در آوردم. و کسى دیگر غیر از على نمی‏توانست - به گفته‌‌‌‌‌ى خود آن بزرگوار در نهج‌‌‌‌‌البلاغه - این کار را بکند.»[36]

  1. طرح «بصیرت» به صورت یک گفتمان و انتخاب راهبرد «روشنگری و شفاف‏سازی» در برابر فتنه

«در دنیائى که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنه‌سازى است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائى را، هرچه میتوانند، برجسته‌تر کنند و این شاخصها را، این مایزها را، این معالم‌الطریق را بیشتر، واضح‌تر، روشن‌تر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند.» [37]

«اینى که من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأکید کرده‌ام، به خاطر این است که یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعه‌ى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همه‌ى تیغهاى دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد. شما در جبهه‌ى جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشه‌خوانى بلد نباشید، اگر قطب‌نما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه میکنید مى‌بینید در محاصره‌ى دشمن قرار گرفته‌اید؛ راه را عوضى آمده‌اید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطب‌نما همان بصیرت است.»[38]

«بعضى‌‌ها در فضاى فتنه، این جمله‌‌ى «کن فى الفتنة کابن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»(13) را بد می‏فهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلا در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنه‌‌گر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.

... گاهى سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستى روشنگرى کنند؛ همه بایستى بصیرت داشته باشند.»[39]

  1. تذکر جدّی به دلسوزان انقلاب مبنی بر بازی نکردن در زمین دشمن

«جوانهاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویه‌‌‌اى، کمک به دشمن است. مى‌یینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله میکنند که چرا فلانى صبر میکند؟ چرا فلانى ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطى که دشمن با همه‌‌‌ى وجود، با همه‌‌‌‌ى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و میخواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه‌ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب میکند.»[40]

ج) تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون

«بالاخره در هر انتخاباتى بعضى برنده‌اند، بعضى برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتى دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. بنابراین همه چیز دنبال بشود، انجام بگیرد، کارهاى درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبهه‌اى هست، از راه‌هاى قانونى پیگیرى بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالى در قانون نیست. همانطور که حق دادند که نامزدها نظارت کنند، حق دادند که شکایت کنند، حق دادند که بررسى بشود. بنده از شوراى محترم نگهبان خواستم که اگر مواردى خواستند صندوقها را بازشمارى بکنند، با حضور نمایندگان خود نامزدها این کار را بکنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت کنند، امضاء کنند. بنابراین، هیچ مشکلى در این جهت وجود ندارد.»[41]

د) بوجود آوردن فضای فعال در جریان انقلاب با تحلیل جنگ نرم و افشای محورهای اصلی آن

هرچند همانطور که قبلاً اشاره شد، رهبر انقلاب از سال 1368 با استفاده از تعابیر مختلف نسبت به «تهاجم فرهنگی» دشمن هشدار دادند، اما استفاده از تعبیر «توطئه های نرم» و «تهدیدهای نرم» از اواخر سال 1387، و همچنین تعبیر «جنگ نرم» درست در مقطع فتنه های بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری، و نیز تبیین این مفهوم در جمع اقشار مختلف نخبگان، سعی کردند با ابداع تعابیر «افسران و فرماندهان جنگ نرم»، جبهة جدیدی را در مقابله با این تهاجم سازماندهی کنند:

« ... در چند روز پیش که جوانهاى دانشجو اینجا بودند ... به آنها گفتم که ما با «جنگ نرم»، با مبارزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى نرم از سوى دشمن مواجهیم، که البته خود جوانها هم همین را هى گفتند؛ مکرر قبل از اینکه بنده بگویم، آنها هم هى گفتند و همه این را میدانستند.

آنى که من اضافه کردم این بود که گفتم: در این جنگ نرم، شما جوانهاى دانشجو، «افسران جوان» این جبهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید... اگر در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مسائل اجتماعى، مسائل سیاسى، مسائل کشور، آن چیزهائى که به چشم باز، به بصیرت کافى احتیاج دارد، جوان دانشجوى ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بالاتر افسر جوانید؛ شما «فرمانده»‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسائى بکنید؛ هدفهاى دشمن را کشف بکنید؛ احیانا به قرارگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى دشمن، آنچنانى که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس او، طراحى کلان بکنید و در این طراحى کلان، حرکت کنید.»[42]

«جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - همیشه این را گفته‌‌‌‌‌‌‌ام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را مى‌‌‌‌‌‌‌بینم؛ چه بکنم اگر کسى نمى‌‌‌‌‌‌‌بیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم مى‌‌‌‌‌‌‌بینم صحنه را، مى‌‌‌‌‌‌‌بینم تجهیز را، مى‌‌‌‌‌‌‌بینم صف‌‌‌‌‌‌‌آرائى‌‌‌‌‌‌‌ها را، مى‌‌‌‌‌‌‌بینم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه‌‌‌‌‌‌‌ى این آرمانها و علیه همه‌‌‌‌‌‌‌ى آن کسانى که به این حرکت دل بسته‌‌‌‌‌‌‌اند را؛ اینها را انسان دارد مى‌‌‌‌‌‌‌بیند، خب چه کار کند؟ این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم.»[43]

هـ) ناکام گذاشتن استراتژی فشار از پایین و چانه زنی در بالا

محور اصلی حرکت جریان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب می‏شد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علیرغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.

در روزهای ابتدایی بعد از انتخابات یکی از محورهای اصلی جریان فتنه، فشار از پایین و چانه زنی از بالا بود که طی روزهای دیگر نیزبه صورت محدودتر ادامه پیدا کرد ولی خطبه‏های نماز جمعه 29 خرداد نقطه یأس آنها شد:

«این تصور هم غلط است که بعضى خیال کنند با حرکات خیابانى، یک اهرم فشارى علیه نظام درست میکنند و مسئولین نظام را مجبور میکنند، وادار میکنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آنها بروند. نه، این هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غیر قانونى، زیر فشار، خود این، شروع دیکتاتورى است. این اشتباه محاسبه است؛ این محاسبه‌ى غلطى است. عواقبى هم اگر پیدا کند، عواقبش مستقیماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.»[44]

در حوادث روزهای بعد از خطبه‏های نماز جمعه، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا و تاسوعا تا 22 بهمن، همین خواسته محور اصلی بود. بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپیمایی 9 دی، برخی چانه زنی‏ها از سوی جریان فتنه به شکل‏های گوناگون مکتوب و شفاهی به منظور تنازل نظام و رهبری از مواضع اصولی صورت پذیرفت اما همه این تلاشها در برابر قاطعیت رهبری، ناکام ماند. نهایتاً روز 22 بهمن یک نقطه پایان در استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا در جریان فتنه بود.

«شما دیدید فتنه‌اى به وجود آمد، کارهائى شد، تلاشهائى شد، آمریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهاى غربى دفاع کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنت‌طلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ى این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دى، در روز بیست و دوى بهمن، آنچنان عظمتى از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ایران امروز، جوان امروز، تحصیلکرده‌ى امروز، ایرانیان امروز، آنچنان وضعیتى دارند که هر توطئه‌اى را دشمن علیه نظام جمهورى اسلامى زمینه‌چینى کند، به توفیق الهى توطئه را خنثى میکنند. منتها توجه داشته باشید؛ باید تقوا پیشه کنیم. آنچه ما را قوى میکند، تقواست؛ آنچه ما را آسیب‌ناپذیر میکند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامه‌ى این راه تا رسیدن به اهداف عالیه امیدوار میکند، تقواست.»[45]

در نهایت، حادثة عظیم 9 دی و راهپیمایی 22 بهمن پس از ماهها مظلومیت انقلاب و رهبری و جنگ روانی سنگین تبلیغاتی و رسانه‏ای همراه با دروغ و تهمت، توانست سیمای مقتدر نظام اسلامی و پایگاه عظیم مردمی و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبری را به نمایش بگذارد و مهر تایید دیگری بر قدرت مدیریت و کارآمدی رهبر مقتدر نظام اسلامی‎‌‌مان باشد.

 

 



[1] حمیدرضا رضوانی، «مدیریت بحران سازمانی»، ماهنامه تدبیر، سال هجدهم، شماره 170

[2] سخنرانى در دیدار با میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى، روحانیون و مسؤولان و ائمه‌ى جمعه و جمعى از اقشار مختلف مردم 24/07/1368

[3] سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از معلمان و مسؤولان امور فرهنگى کشور و جمعى از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانى کارگر 12/02/1369

[4] بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلى گروهى از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس 12/06/1377

[5] بیانات در دیدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دسته‌هاى عاشوراى نیروهاى مقاومت بسیج سراسر کشور، در سالروز شهادت امام سجاد(ع) 22/04/1371

[6] بیانات در دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، به مناسبت «روز کارگر» و «روز معلم» 15/02/1372

[7] بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، به مناسبت 19 دى ماه، سالروز قیام مردم قم 19/10/1380

[8] بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهدا و ایثارگران کردستان 22/02/1388

[9] . «برنامهریزی و تصمیم گیری در مدیریت بحران»، پایگاه مقالات علمی مدیریت

[10] . صادق خلخالی نماینده مردم قم در سومین دوره مجلس شورای اسلامیروزنامه جمهوری اسلامی، ۳۰ دی ۱۳۶۹

[11] . علی‌اکبر محتشمی‌پور نماینده مردم تهران ـ روزنامه جمهوری اسلامی، ۱ بهمن ۱۳۶۹

[12] . بیانات رهبر انقلاب، ۲۴ مرداد ۱۳۶۹

[13] . بررسی روابط ایران و آلمان، حسین موسویان، ص ۲۵8

[14] . بیانات مقام معظم رهبری، ۲۷ فروردین ۱۳۷۶

[15] . بیانات رهبر معظم انقلاب، ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۶

[16] بیانات رهبر معظم انقلاب، ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۶

[17] برگرفته از مقالة «مدیریت رهبر انقلاب در مهار فتنه 88»، روزنامة جوان، ویژه نامه نوروز 1389 با کمی ویرایش

[20] بیانات دراجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) 01/01/1388  (نزدیک سه ماه به انتخابات)

[21] بیانات دراجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) 01/01/1388 (نزدیک سه ماه به انتخابات)

[23] بیانات دراجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) 01/01/1388 (نزدیک سه ماه به انتخابات)

[24] . همان

[25] . همان

[27] بیانات دراجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) 01/01/1388 (نزدیک سه ماه به انتخابات)

[28] بیانات در بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) 14/3/1388 (حدود یک هفته قبل از انتخابات)

[29] بیانات در بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) 14/3/1388 (حدود یک هفته قبل از انتخابات)

[31] پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مردم در مورد دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری 23/3/1388 (روز بعد از انتخابات)

[32] بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/9/1388 (شش ماه بعد از انتخابات)

[33] بیانات در دیدار جمعى از شعرا 14/6/1388 (حدود سه ماه بعد از انخابات)

[34] بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 02/07/1388 (بیش از سه ماه بعد از انتخابات)

[35] بیانات در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور 4/9/1388 (بیش از پنج ماه بعد از انتخابات)

[36] خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران 20/06/1388 (سه ماه بعد از انتخابات)

[37] بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/9/1388 (شش ماه بعد از انتخابات)

[38] بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 15/07/1388 (حدود چهار ماه بعد از انتخابات)

[39] بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 02/07/1388 (بیش از سه ماه بعد از انتخابات)

[40] بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دى 19/10/1388 (هفت ماه بعد از انتخابات)

[42] بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها 8/6/1388 (بیش از دو ماه بعد از انتخابات)

[43] بیانات در دیدار جمعى از شعرا 14/6/1388 (حدود سه ماه بعد از انتخابات)

[45] خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران در حرم امام خمینى (ره) 14/3/1389 (یک سال بعد از انتخابات)

ولایت فقیه، چشم بیدار نظام است که با تیزهوشی و درایتی که ناشی از تقوای الهی است خطرات را بموقع میفهمد و تذکر میدهد. اما با هزاران تاسف باید گفت که این، تمام کار نیست؛ چون آن افرادی که باید این تذکرات را بکار گیرند و عملی کنند سطح فهم و درکشان بسیار پایین و ضعیف است و همین ضعف درک و بینش، گاهی منجر به انکار اصل نظر ولی فقیه میشود!
پاسخ:
درسته... حضرت امیرالمومنین علیه السلام نیز یارانی چون مالک علیه الرحمه کم داشتند که مجبور به تحمل خار درگلو و تیغ در چشم شدند... 
اللهم الجعلنا کما تحب 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی