امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
مسلمانها از همان صدر اسلام با دو مسئله اساسی روبرو بوده اند: یکی غیبت پیامبر و عدم حضور ایشان در بسیاری از شهرها و دیگری نیاز مبرم به احکام و دستورات سیاسی و فردی. بنابراین به افرادی نیاز داشته اند که بتوانند دستورات را برای آنها تبیین نمایند، در میان آنها قضاوت نمایند و یا بعضا امور سیاسی اجتماعی آنها را سر و سامان بخشند، این مسئله در دوران ائمه معصومین نیز وجود داشته که تعیین فقهایی خاص را می طلبیده است.
۱٫ ولایت فقیه توسط علماء بنی اسرائیل
مسئله ى ولایت فقیه براى اسلام نیست. قبل از اسلام پیغمبر اولوالعزم عیسی و موسى علیهم السلام بوده اند. کتاب آسمانى موسى علیه السلام تورات است.
پرسمان:
اختیارات ولی فقیه چقدر است؟ آیا هر کار دلش خواست میتواند بکند؟!
سوال: چرا ادعا میکنند ولایت فقیه «مطلقه» است؟ مطلقه بودن به چه معناست؟
و آیا اختیارات ولی فقیه با اختیارات معصومین برابر است؟!
«مطلقه» از تعابیری است که در هر علمی، معنایی دارد؛ در علوم سیاسی، قدرت مطلق، به معنی حکومت خودمختاری است که هیچ قانونی را نمیپذیرد. روشن است که ولایت مطلقه فقیه به این معنا نیست؛ چرا که ولی فقیه، مامور به اجرای احکام دین است و هم شرط فقاهت، رفتار او را به چهارچوب احکام الهی محدود میکند و هم شرط عدالت، رفتار فقیه را جهت میبخشد. روشن است که منظور از مطلقه، «ولایت مطلقه الهیه» در علم عرفان هم نیست؛ چرا که در آنجا تصرف در خلقت (چیزی شبیه معجزه یا کرامت) به اذن الهی منظور است؛ اما موضوع ولایت فقیه، اجرای احکام اجتماعی - حکومتی اسلام است.
پرسمان 2
سوال: همه قبول دارند که سیاست و حکومت شایستهی معصومین (علیهم السلام) است؛ اما این درست است که ما برای غیرمعصوم هم حق حاکمیت قائل باشیم؟!
در روزهای پیش در همین بخش توضیح دادیم که قرآن کریم، هر حاکمیتی غیر از «ولایت خدا» را رد کرده، آن را مصداق «طاغوت» میداند. از سویی این را هم میدانیم که ولایت الهی از طریق جانشینان و نمایندگان پروردگار از میان انسانها اعمال میشود. پس طبیعی است که باید دلیل محکمی برای این جانشینی و نمایندگی داشته باشیم و بدون داشتن چنین دلیلی، مجوزی برای حکومت دیگران نخواهیم داشت.
پیامبران، به حکم «رسالت الهی»، «معجزات آشکار» و «واسطه بودن بین خدا و خلق»، برای تصدی جایگاه حکومت از سوی خدا مامور بودند و در قرآن نیز آیات بسیاری را به معرفی انبیاء صاحب حکومت و شیوهی حکمرانی پیامبران (مثل حضرت داوود (بقره: 251)، حضرت سلیمان (ص: 35-39)، حضرت ابراهیم (بقره: 124)، حضرت یوسف (یوسف: 101)، و دیگر پیامبران ابراهیمی (مائده: 20)) اختصاص داده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتیم جامعه اسلامی باید در ارتباط گیری داخلی و خارجی از منظر ولایت چه جهت گیری داشته باشد.
حال باید ببینیم که اگر یک جامعه و امتی بخواهد ولایت به این معنای قرآنی داشته باشد (یعنی تمام نیروهای داخلی اش علیه قرت های ضد اسلامی در خارج بسیج بشود) احتیاج به یک نقطه قدرت متمرکز در متن جامعه دارد. به نقطه ای که تمام نیروهای داخلی به آن نقطه بپیوندند؛ همه از آنجا الهام بگیرند, فرمانش را اجرا کنند. او تمام جوانب مصالح و مفاسد را بداند تا بتواد مثل یک دیده بان نیرومند قوی دست و قوی چشم, هر کس را در جبهه ی جنگ, به کار مخصوص خود بگمارد. لازم است یک رهبر, فرمانده و قدرت متمرکزی در جامعه اسلامی وجود داشته باشد که بداند هرکس چه قدرت هایی دارد و بتواند آنان را به همان کار بگمارد.