سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

۳ مطلب با موضوع «اثبات ولایت فقیه :: مباحث تکمیلی :: آیین ولایت مداری» ثبت شده است

فصل چهاردهم: آیین ولایت‎مداری /شماره 3

 بسم الله الرحمن الرحیم

2. ولایتمداری در قرآن و روایات

v    «اولین حقّی که والی (حاکم اسلامی) بر مردم دارد، حقّ فرمانبرداری است؛ این حق را در منابع اسلامی «حق بالسمع و الطّاعة» ‏گویند.

و این هم از روایات پیغمبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گرفته شده است که فرمودند: باید که امّت بالسّمع و الطّاعة از والی و فرمانده اطاعت کند.

عبادة بن ولید در کتاب «موطّا» مالک روایتی دارد که پیغمبر آن را به عنوان حقّ شنوائی و فرمان‏برداری در سختی و آسانی، در نشاط و بدحالی تعبیر فرمودند. یعنی امّت از والی باید اطاعت کند؛ و این از آیة قرآن گرفته شده است:

«إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنینَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛[1]


فصل چهاردهم: آیین ولایت‎مداری/شماره 2

بسم الله الرحمن الرحیم

1. ولایتمداری در کلام علما

1-1. تبیین زیبایی‏ها و جاذبه‏های ولایت فقیه

اگر کسى مى‏خواهد واقعاً نقش مردم؛ نقش عینى، عملى، حسّاس باشد و مسألة ولایت فقیه یک مسألة حقیقتاً مردمى و حکومت الهى توأم بشود با جنبة مردمى باشد، باید... براى مردم تبیین کند، براى مردم بیان کند جاذبه‏ها را، چیزهایى که مردم را به شوق مى‏آورد. همچنانى که ما براى حج، مردم را تشویق مى‏کنیم، ترغیب مى‏کنیم، تبیین مى‏کنیم، احکام حج را مى‏گوییم، فلسفة حج را مى‏گوییم. خیلى از غیر معتقدین به حج را وادار به حج رفتن مى‏کنیم؛ معتقد به حج مى‏کنیم، در مسألة نماز، در مسألة زکات، در مسألة خمس، در جهاد، در همه‏ی موضوعات، برای مردم تشریح مى‏کنیم؛ تبیین مى‏کنیم؛ مردم وادار مى‏شوند، مى‏روند جهاد مى‏کنند؛ بذل نفس نفیس مى‏کنند در راه خدا، خب! در این قضیة «ولایت فقیه» هم مى‏خواهید مردم نقش داشته باشند، بسم‏اللَّه! اینجا، جاى نقش مردم است! وارد بشوند در این میدان، زیبایی‏هاى این مسئله را از نظر عقل بشر و منطق بشرى تبیین کنند براى مردم، مردم را در صحنه حاضر کنند تا اینکه حقیقتاً متکى باشد به مردم؛ همان «حضور الحاضر» و «وجود الناصر»[1] تحقق پیدا بکند؛ تا بشود انقلاب اسلامى، که پیروز شد؛ تا بشود جنگ تحمیلى که پیروز شد؛ تا بشود این نوزده سالى که ما گذراندیم که بحمداللَّه در همة مراحل موفق بودیم... خب، «لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ».[2] دیگر حالا هر کس هر چه مى‏خواهد در این زمینه کار بکند و هر مقدارى که فن و هنر و تلاش و توان دارد، بسم اللَّه! این گوى و این میدان؛ حرکت کند! وظیفة همه هم هست؛ البته خبرگان وظیفة مضاعف دارد.[3]


فصل چهاردهم: آیین ولایت‎مداری/ شماره 1

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل چهاردهم: آیین ولایت‎مداری

                 شماره 1


*   تمسک به ولایت امیرالمؤمنین چیست؟ یعنی ما همین [الحمد للّه الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة علیهم‏السلام‏][1] این را بخوانیم و رد بشویم، آن هم تمسک به ولایت امیرالمؤمنین در روزی که ولایت به همان معنای واقعی خودش بوده است، نه تمسک به محبت امیرالمؤمنین، تمسک به محبت اصلاً معنا هم ندارد، تمسک به مقام ولایت آن بزرگوار به اینکه گر چه ما و بشر نمی‏تواند به تمام معنا آن عدالت اجتماعی و عدالت حقیقی را که حضرت امیر قدرت بر پیاده کردنش داشت، نمی‏توانیم ماها و هیچ کس قدرت نداریم که پیاده کنیم؛ لکن اگر آن الگو پیدا شده بود و حالا هم ما باید به یک مقدار کمی که قدرت داریم تمسک کنیم. تمسک به مقام ولایت معنایش این است، که یکی از معانی اش این است که ماظل آن مقام ولایت باشیم، مقام ولایت که مقام تولیت امور بر مسلمین و مقام حکومت بر مسلمین است، این است که اگر چنانچه حکومت تشکیل شد، حکومت تمسکش به ولایت امیرالمؤمنین این است که آن عدالتی که امیرالمؤمنین اجرا می‏کرد، این هم اندازه قدرت خودش اجرا کند. به مجرد اینکه ما بگوییم ما متمسک هستیم به امیرالمؤمنین، این کافی نیست، این تمسک نیست اصلش. وقتی که حکومت الگو قرار داد امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را در اجرای حکومتش، در اجرای چیزهایی که باید اجرا بکند، اگر او را الگو قرار داد، این تمسک کرده است به ولایت امیرالمؤمنین. اگر چنانچه او الگو نباشد یا اینکه تخلفات حاصل بشود از آن الگوی بزرگ، هزار مرتبه هم روزی بگوید خدا ما را از متمسکین قرار داده است، جز یک کذبی چیزی نیست.[2]