امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
بسم الله الرحمن الرحیم
ولایت و حکومت/ش1/
ایمان کافی است؟
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یُهَاجِرُوا مَا لَکُمْ مِنْ وَلَایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِیثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۷۲﴾
کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده اند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد نموده اند و کسانى که [مهاجران را] پناه داده اند و یارى کرده اند آنان یاران یکدیگرند و کسانى که ایمان آورده اند ولى مهاجرت نکرده اند هیچ گونه خویشاوندى [دینى] با شما ندارند مگر آنکه [در راه خدا] هجرت کنند و اگر در [کار] دین از شما یارى جویند یارى آنان بر شما [واجب] است مگر بر علیه گروهى باشد که میان شما و میان آنان پیمانى [منعقد شده] است و خدا به آنچه انجام مى دهید بیناست (سوره انفال/۷۲)
اینکه من در تشهد نمازم می گویم «اشهد ان محمدا عبده و رسوله»در مأذنه شهر و ولایتم به عنوان یک شعار عمومی، به عنوان نمایشگر سیمای کلی این جامعه می گویم «اشهد ان محمد رسول الله» این شهادت به نبوت، این ایمان به نبوت، و اعلام این ایمامن، تعهدی بر دوش منِ متشهِد، در دوش آن جامعه ای که این تشهد به عنوان شعار او گفته می شود، نمی گذارد؟ یا می گذارد؟ سوال این است!
بسم الله الرحمن الرحیم
قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ
«قدکانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم و الذین معه» این آیات به مومنین می گوید: مومنین, شما را در عمل ابراهیم و پیروان ابراهیم علیه السلام سرمشقی نیکوست. ببینید ابراهیم و پیروانش, همراهانش چه کردند شما هم همان کار را بکنید.
آن ها چه کردند؟
آن ها صریح رو کردند به قوم گمراه زمان خودشان, به بندگان طاغوت زمان خود و گفتند ما از شما و خداوندگارانتان بیزاریم. ما به شما کفر ورزیدیم و ازشما روگرداندیم. میان ما و شما همیشه ی زمان, بغض و دشمنی برقرار است.
فقط یک راه آشتی وجود دارد آن هم «حتّی تومنوا بالله وحده» است. بیایید داخل منطق فکری ما بشوید.
قرآن صریحا می گوید شما مومنین هم مثل ابراهیم علیه السلام عمل کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ(2) لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ(3)
شأن نزول آیات اولیه سوره مبارکه ممتحنه درباره حاطب ابن ابی بلتعه است.
حاطب یک مسلمان کم ایمانی بود. وقتی پیغمبر خواست برود به جنگ با کفار قریش, حاطب فکر کرد که ممکن است پیغمبرر در این جنگ مغلوب بشود و خویشاوندان او که در میان کفار هستند, مورد آسیب قرار بگیرند و این درحالی است که او جزو سربازان پیغمبر است.. اینجا خواست یک زرنگی به خرج بدهد. فکر کرد حالا که ما کنار پیغمبر هستیم و در رکاب او جهاد می کنیم و ثواب مجاهدین در راه خدا را هم داریم, احتیاطا یک نامه ای هم بنویسیم به کفار, و دوستی و وفاداری خودمان را نسبت به آن ها هم اعلام کنیم؛ چه ضرری دارد؟! در این حالت اگر در میدان جنگ با آن ها روبه رو شدیم, البته کمکشان نمی کنیم. اما با این نامه انها را خام کنیم و هم خدا را داشته باشیم هم خرما را.
یک نامه ای نوشت به سران قریش, خودش را هم خوب معرفی کرد تا بدانند که این با آن ها خوب و دوست و مهربان است. نامه را داد به زنی, زن هم نامه را میان گیسوان یا لباسهایش گذاشت و به طرف مکه راه افتاد.
پیغمبر به وسیله وحی از ماجرا مطلع شد. امیرالمومنین و چند نفر دیگر را به دنبال زن فرستاد تا در میانه ی راه نامه را از او گرفتند. پیغمبر فرمود: چرا این کار را کردی؟ چرا اسرار نظامی و جنگی را برای دشمن فاش کردی؟
گفت: یا رسول الله, من آن جا دوستان و خویشاوندانی دارم, می ترسم آن ها مورد زحمت قرار بگیرند, خواستم این نامه را بنویسم که شاید دل آن ها یک قدری نسبت به من نرم بشود.
آیه قرآن در جواب می گوید: اشتباه نکنید, دل آن ها با شما نرم نخواهد شد. آن کسانی که از لحاظ فکری ضد شما هستند, آن کسانی که دین شما, ایمان شما به زیان آن هاست و همت بر نابودی دین و ایمان شما گماشته اند, اینها هرگز با شما مهربان و دوست نخواهند بود. این آیه بعدی این مطلب را بیان می کند, می فرماید: «ان یثقفوکم» اگر دست بیابند بر شما «یکونوا لکم اعداء» دشمن شما خواهند بود.
ای حاطب بن ابی بلتعه ی نادان! خیال نکن اگر این جا یک کمکی به آن ها کردی, فردا کمک تو را سپاس می گویند. نه؛ کمکشان کردی, بیشتر بر تو مسلط می شوند, بیشتر دست ظلم و جور را برروی تو می گشایند. «و یبسطوا الیکم ایدیهم و السنتهم بالسّوء» دست و زبان خود را به بدی بر روی شما می گشایند. شما را بیشتر تحت فشار قرار داده, تحقیرتان می کنند. شما را بی حیثیت و بی شرافت می کنند.
«ودّوا لو تکفرون» فردا اگر بر شما مسلط بشوند, همین یک ذره عقیده ی قلبی را هم نمی گذارند در دل داشته باشید. دوست دارند شما کافر شوید. خیال نکنید اجازه می دهند آزاد باشید در اسلام و انجام وظایف اسلامی تان.
بعد آیه ای و جمله ی قاطعی راجع به خویشاوندان حاطب و همه ی حاطب های تاریخ (هرکس مثل حاطب باشد و با دشمن همکاری کند) بیان می کند.
شما برای خاطر فرزندان, قوم و خویشان و نزدیکانتان حاضرید با دشمن خدا بسازید؟ برای جلب دوستی بندگان ضعیف خدا و جلب منافع خود و نزدیکانتان حاضرید از فرمان خدا بگذرید و با دشمن خدا دوستی کنید؟
مگر این اولاد و ارحام چقدر به درد انسان می خورند؟ آیا آن ها انسان را از عذاب خدا نجات می دهند؟
«لن تنفعکم ارحامکم و لا اولادکم» ارحام و خویشان و فرزندان شما به شما سودی نمی بخشد «یوم القیامه یفصل بینکم» در روز قیامت میان شما و انها جدایی افکنده می شود.
روز قیامت انسان این قدر خودش گرفتار است که به گرفتاری دیگران نمی رسد, حتی فرزندش.
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده فکر می کنم سوره ممتحنه را می شود به این معنا (اتصال مومنان هم جبهه با یکدیگر), اسمش را گذاشت سوره «ولایت».
آیات سوره ممتحنه این معنا را به خوبی روشن می کند. آیات یک تا چهارم را بررسی می کنیم:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی سَبیلی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ.
«بسم الله الرحمن الرحیم*یاایهاالذین امنوا» ای کسانی که ایمان آورده اید, «لاتتّخذوا عدوّی و عدوّکم اولیاء» دشمن من و دشمن خودتان را اولیاء (ولی ها) نگیرید. برخی معنا می کنند: دشمن من و دشمن خودتان را دوست خود مگیرید؛ این معنای کاملی نیست. فقط مسئله دوستی و محبت نیست؛ بالاتر از اینهاست. ولیّ خودتان نگیرید, یعنی هم جبهه ی خودتان ندانید, یعنی خودتان را در صف آن ها قرار ندهید, یعنی در دل, خودتان و آن ها را در یک صف فرض نکنید. آن کسی که دشمن خدا و دشمن شماست, در کنار خودتان ندانید او را, بلکه روبه رو و دشمن و معارض با خودتان ببینید.
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتیم که عامل به هم پیوستگی مومنین شیعه در خفقان های تاریخ, ولایت بوده است. این ولایت شیعیان باهم بود. این یک بُعد از ابعاد ولایت بود.
ولایت ولیّ خدا یعنی چه؟ ولایت علی بن ابی طالب یعنی چه؟ اینی که من و شما امروز باید ولایت ائمه داشته باشیم یعنی چه؟ اینکه یک عه خیال می کنند ولایت ائمه یعنی فقط ائمه را دوست بداریم, و چقد اشتباه می کنند, پس همه ولایت دارند؟ مگر همان کسانی ه در صدر اسلام با ائمه جنگیدند همه دشمن بودند با آن ها؟ خیلی هایشان دوست می داشتند اینها را؛ اما برای خاطر دنیا حاضر بودند با آن ها بجنگند. خیلی هایشان می دانستند اینها دارای چه مقامات و چه مراتبی هستند. وقتی خبر رحلت امام صادق علیه السلام را به منصور دوانیقی دادند, منصور بناکرد به گریه کردن. تظاهر می کرد؟ پیش نوکرهای خودش تظاهر می کرد؟ نه. واقعا دلش می سوخت. واقعا حیفش می آمد که امام صادق علیه السلام بمیرد. اما چه کسی او را کشت؟ خودش!! خودش دستور داد که امام صادق علیه السلام را مسموم کنند, اما وقتی خبر رسید که کار از کار گذشته قلبش تکان خورد منصور. پس منصور هم ولایت داشت؟!!
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله ولایت به آن صورتی که ما مطرح و از قرآن استنباط می کنیم غالبا کمتر مطرح می شود. البته اسم ولایت و کلمه ولایت با گوش شیعه آشناست. در دعاهای ما, در خواسته های ما از خدا, در روایات ما, در افکار رایج و عمومی ما, مسئله ای به نام ولایت, با قداست و احترام تمام و با آرزوی تامین چیزی به نام ولایت, توأم است. ما همیشه به عنوان شیعه خود را دارای ولایت می دانیم, و اگر یک قدری شیعه, وسواسی و دقیق و محتاط باشد, همیشه از خدا می خواهد که خدا او را با ولایت زنده بدارد و با ولایت بمیراند و ولایت را به او بفهماند.
ولایت را از قرآن استنباط می کنیم و مبینید که چه اصلِ مترقیِ جالبی است اصل ولایت, و یک ملت, یک جمعیت, پیروان یک فکر و یک عقیده, اگر دارای ولایت نباشند, چطور بی خودی وِل معطّلند! این را درک خواهید کرد.
در سایه ی این بحث به خوبی می شود فهمید که چرا کسی که ولایت ندارد, نمازش نماز و روزه اش روزه و عبادتش عبادت نیست. به خوبی می شود با این بحث فهمید که چرا جامعه ای و امتی که ولایت ندارد اگر همه ی عمر را به نماز و روزه و تصدّق بگذراند, باز لایق غفران و لطف خدا نیست. خلاصه در سایه ی این بحث, معنای احادیث ولایت را می شود فهمید, از جمله این حدیث معروفی که از چند نفر از ائمه علیهم السلام رسیده است:
«لو انّ رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدّق بجمیع ماله و حجّ جمیع دهره و لم یعرف ولایة ولیّ الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته»
(الکافی. کتاب الایمان و الکفر. باب دعائم الاسلام. ح5)
اگر کسی تمام عمر را روزه بگیرد, تمام شب ها را تا به صبح بیدار بماند, تمام اموالش را در راه خدا بدهد, اما با ولیّ خدا ولایت نداشته باشد (یا ولایت ولیّ خدا را نداشته باشد) این چنین آدمی همه ی آنچه انجام داده است بیهوده و بی ثمر و خنثی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
بناست در سلسه مباحث با عنوان :ولایت در محضر قرآن کریم باشیم.
منبع تمام این جلسات کتاب " طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن" است (نشر صهبا).
همراهمان باشید....
جلسه1
الممتحنة : 1
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی سَبیلی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ
اى کسانى که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید [به طورى] که با آنها اظهار دوستى کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکّه] بیرون مىکنند که [چرا] به خدا، پروردگارتان ایمان آوردهاید، اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بیرون آمدهاید. [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىکنید در حالى که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم. و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه درست منحرف گردیده است. (1)