امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
ادامه ولایت امامان علیهم السلام
این که در جامعه، چه حکومتی باید برپا باشد و چه کسانی حاکم و زمامدار شوند و مبنا و قانون زمامدار شدن چه باید باشد، «فلسفه ی سیاسی» نام دارد. فلسفه ی سیاسی اسلام به صورت «امامت» است. امام، محور همبستگی مردم و عامل رشد فکری و اتحاد ملی است و به تعبیری که در نهج البلاغه آمده است، امامت مثل رشته ای که دانه های تسبیح یا گردن بند را در یک خط و منظم قرار می دهد و آن ها را از پراکندگی و گم شدن حفظ می کند، امت اسلامی را نظام و هماهنگی می بخشد و جامعه را منسجم می کند. امامت و ولایت، طرح اسلام برای اداره جامعه پس از رحلت رسول خداست، طرحی که از سوی خداوند اعلام شده است.
با این که پیامبر اسلام، تکلیف مردم را نسبت به جانشینی خود به صورت کاملا روشن و بی ابهام مشخص ساخته بود، اما همچنان نگران روز های پس از خود و بروز افکار دوران جاهلیت بود.
متأسفانه آن چه پیامبر از آن بیم داشت، پس از وفات او پیش آمد؛ یعنی مردم وصیّت او را نادیده گرفتند و بر خلاف فرمان او، کس دیگری را در یک انتخابات ناقص و در فضایی آمیخته به رعب و وحشت و جو سازی بر سر کار آوردند و از مردم خواستند که با او بیعت کنند و مخالفان را هم سرکوب و منزوی کردند. پس از او نفر دوم و پس از او نفر سوم با شیوه هایی نادرست بر سر کار آمدند.
ولایت امامان
می دانیم که اسلام، دین همه ی بشر، در همه ی زمان ها و سرزمین هاست و آیین ابدی و جهانی است. چنان نبوده و نیست که دین اسلام، مخصوص زمان پیامبر باشد و با درگذشت آن حضرت نیز، رسالت دین پایان بگیرد و برای زمان های بعد، برنامه ای نداشته باشد.
از این رو، حضرت محمد (ص) همواره در اندیشه ی ادامه ی راه پس از خویش بود. تداوم برنامه های پیامبر، تنها در صورتی عملی بود که جانشینی داشته باشد که از نظر پاکی، اخلاق، دین شناسی، سابقه ی خوب، مصونیّت از خطا و اشتباه، کاردانی و لیاقت، خداترسی و تعهّد و تقوا، شجاعت و قاطعیّت، مثل خود آن حضرت باشد. صفاتی که اشاره شد، در یک رهبر لایق و کامل باید باشد. همه ی این ویژگی ها در پیامبر بود. آن که برجای او می نشیند تا راهش را ادامه دهد نیز باید دارای این خصوصیات باشد.
حال باید دید که آن جانشین کیست و چگونه شناخته و تعیین می شود؟