امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
سوال: چرا در حالیکه برخی مراجع و علما از آیت الله خامنهای عالمتر بودند، ایشان برای رهبری انتخاب شدند؟ مگر برتر بودن در علم دین جزو شرایط ولی فقیه نیست؟
توضیح دادیم که بر اساس آیات قرآن و روایات معتبر، سه شرط برای حاکم اسلامی وجود دارد: برتر بودن در «عدالت»، «علم و دانایی» و «توانایی و قدرت مدیریت»؛ و با تطبیق این شاخصها بر افراد، میتوان محقترین فرد را برای تصدی این جایگاه الهی تعیین کرد.
v شهید آیت الله مرتضی مطهری(ره) دراینباره میفرمایند: «در رهبری جامعه اسلامی، آگاهی عمیق به قوانین شریعت، یک شرط بنیادین شمرده میشود؛ ولی این به معنای نادیده انگاشتن یا کماهمیت تلقی نمودن شرایطِ لازمِ دیگر نیست... این پندار که «هر کس که از نظر علمی، به مرتبة اجتهاد و فقاهت برسد، به عنوان ولی امر مسلمانان، و زمامدار جامعه میتواند مطرح باشد» از آن جا ناشی میشود که از یک سو، جایگاه و نقش رهبری اجتماعی، مورد غفلت قرار میگیرد، و از سوی دیگر، به متون اسلامی، که با ظرافت و تیزبینی، شرایط رهبری را تبیین نموده است، اعتنا نمیشود.
مطلبی که از بیخبری مردم حکایت می کند، این است که هر کس که مدتی فقه و اصول خواند و اطلاعات محدودی در همین زمینه کسب کرد و رسالهای نوشت، فوراً مریدها مینویسند: «رهبر عالیقدر مذهب تشیع»... و مراجع را ـ که حداکثر صلاح آنها، صلاحیت در ابلاغ فقه است ـ به جای رهبر میگیرند...»[1]
به تصریح فقها، چهارده روایت معتبر درباره شرط «اعلمیّت» در حاکم اسلامی داریم که در آنها تصریح شده، کسی برای زمامداری صلاحیت دارد که اعلم باشد؛ «اعلم» در روایاتی که آمده، به معنای اعلم در ریزهکاریهای فقه نیست؛ چرا که ممکن است کسی خیلی از ریزهکاریهای فقهی را بداند؛ اما علم تدبیر و ادارهی یک حوزة پانصد نفری را هم نداشته باشد. پس از این روایات نمیتوان اینگونه اعلم بودن را برای زعامت و ولایت استفاده کرد. (مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی، ص 256)
این مطلب در روایات نیز به ظرافت بیان شده است؛ به عنوان نمونه امیرالمومنین (علیه السلام) در خطبه 172 نهج البلاغه در تبیین شروط حاکم اسلامی میفرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ الله فِیهِ»؛ یعنی: ای مردم! از همة مردم سزاوارتر به حکومت، کسی است که از همه «تواناتر» و «آگاهتر به اوامر الهی در این خصوص» باشد. میبینیم که حضرت به اشارهی «فیه»، دایرهی اعلمیت را به داناتر بودن در «اوامر الهی در خصوص حکومت» محدود میکنند. پس ممکن است کسی مثلا در فقه فردی اعلم باشد و برای تقلید در آن حوزه شایسته باشد، اما به مسائل حکومتی اسلام اشراف نداشته باشد و برای رهبری شایستگی لازم را نداشته باشد.
حضرت امام خمینی(قدس سره)، این حقیقت را بهصورتی روشن بیان فرمودهاند: «اگر یک فرد، اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد، ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد، و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی، در زمینه اجتماعی و سیاسی، فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیمگیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست، و نمیتواند زمام امور جامعه را به دست گیرد.»[2]
برگرفته از کتاب «رهیافت ولایت فقیه»؛ نشر اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی، جلد 2