سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

فصل 4:ضرورت تشکیل حکومت در اسلام/3.سنّت پرچمداران در تحقّق حکومت /ش4

بسم الله الرحمن الرحیم


فصل 4: ضرورت تشکیل حکومت در اسلام


3.   سنّت پرچمداران و صاحبان رسالت الهی در پیگیری و تحقّق حکومت

     شماره 4


3-3. سنّت دیگر امامان معصوم(علیهم‏السلام)

*   تمام این نزاعى که شما در طول دوران زندگى ائمه (علیهم‏السلام) بین آنها و دستگاه‏هاى ظلم و جور مشاهده مى‏کنید بر سر همین قضیه است. آنهایى که با ائمة ما مخالفت مى‏کردند، آنها را مسموم مى‏کردند، مقتول مى‏کردند، زندان مى‏انداختند، محاصره مى‏کردند، دعوایشان بر سر داعیة حکومت ائمه (علیهم‏السلام) بود. اگر ائمه داعیة حکومت نداشتند ـ ولو علوم اولین و آخرین را هم به خودشان نسبت مى‏دادند ـ اگر بحث قدرت سیاسى نبود، داعیة قدرت سیاسى نبود، هیچ گونه تعرضى نسبت به آنها انجام نمى‏گرفت؛ لااقل به این شدت انجام نمى‏گرفت؛ اصلاً مسئله این است! لذا شما مى‏بینید در بین دعوت‏ها و تبلیغات ائمه (علیهم‏السلام)، روى کلمة امامت و مسئلة امامت حساسیتِ بسیار بالایى است؛ یعنى وقتى که امام صادق هم مى‏خواهد ادعاى حاکمیت اسلامى و قدرت سیاسى بکند، مى‏گوید: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ الْإِمَامَ»؛ در اجتماع مردم در عرفات، مى‏ایستد در میان مردم مى‏گوید «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کَانَ الْإِمَامَ»؛ امام جامعه، پیشواى جامعه، رهبر جامعه، حاکم بر جامعه رسول خدا بود، «ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ هَهْ فَیُنَادِی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لِمَنْ بَیْنَ یَدَیْه.»[1] تا مى‏رسد به خودش. یعنى تمام بحث ائمه با مخالفینشان و بحث اصحاب ائمه در مبارزاتشان همین مسئلة حکومت و حاکمیت و ولایت مطلقه و عامة بر مسلمین و قدرت سیاسى بود، بر سر مقامات معنوى آنها با ائمه دعوایى نداشتند.

خیلى از اوقات اتفاق مى‏افتاد که کسانى در جامعه ـ در جامعة زمان خلفا ـ اهل زهد بودند و اهل علم بودند و معروف به تفسیر و به علم و به این چیزها. خلفا هم با آنها نه فقط معارضه‏اى نمى‏کردند، بلکه حتى مخلص آنها بودند؛ اظهار ارادت نسبت به آنها مى‏کردند؛ پیش آنها مى‏رفتند؛ از آنها نصیحت مى‏خواستند. چرا؟ چون آنها در مقابل خلفا داعیة سیاسى نداشتند؛ امثال حسن بصرى و ابن شبرمه و یا عمر بن عبید، این بزرگان از علمایى که مورد توجه و قبول خلفا بودند، اینها کسانى بودند که ادعاى علم و ادعاى زهد و ادعاى معنویت و ادعاى تفسیر و ادعاى علوم پیغمبر و همة این ادعاها را داشتند، اما نسبت به آنها هیچ گونه از طرف خلفا تعرضى نبود. چرا؟ چون داعیه قدرت سیاسى وجود نداشت.[2]


*   من از مجموعة روایات و زندگى ائمه(علیهم‌السّلام) این‌طور استنباط کرده‌ام که این بزرگواران، از روز صلح امام مجتبى‌(علیه‌الصلاه‏والسلام) تا اواخر، دایماً درصدد بوده‌اند که این نهضت را مجدداً به شکل حکومت علوى و اسلامى در بیاورند و سر پا کنند. در این زمینه، روایاتى هم داریم... ائمه مى‌خواستند که نهضت، مجدداً به حکومت و جریان اصیل اسلامى تبدیل بشود و آن جریان اسلامى که از آغشته شدن و آمیخته شدن و آلوده شدن به آلودگی‏هاى هواهاى نفسانى دور است، روى کار بیاید؛ ولى این کار، کار مشکلى است.[3]

*   مسئلة اصلى و اختلاف اصلى بین سردمداران قدرت ـ یعنى بنى‏عباس و بنى‏امیه ـ و میان اهل بیت رسول خدا، مسئلة امامت بود و مبارزه و درگیرى و معارضه و سرکوب، ناشى از فکر ائمه (علیهم‏السلام) در باب امامت مسلمین بود. در دوران اخیر و بخصوص در دو قرن گذشته هم در دنیاى اسلام مایة اصلى نزاع میان مسلمین و قدرت‏هاى استعمارگر، مسئلة حکومت اسلامى است.[4]

*   آنچه که از روایات مربوط به زندگى ائمه(علیهم‌السلام) به‌دست مى‌آید و شواهد زیادى بر آن وجود دارد، این است که ائمه(علیهم‌السلام) جداً مى‌خواستند نظام اسلامى به وجود آورند. این کار ـ آن طور که تصور مى‌شود ـ با علم و معرفت امام منافات ندارد. آنها واقعاً مى‌خواستند نظام الهى برقرار کنند. اگر برقرار مى‌کردند، تقدیر الهى همان بود. تقدیر الهى و اندازه‌گیریها در علم پروردگار، با شرایط گوناگون اختلاف پیدا مى‌کند که حالا این موضوع را بحث نمى‌کنیم. اجمالا، در اینکه حرکت آنها براى این مقصود بوده است، شکى نیست. ما امروز، به برکت آن نهضت و حفظ فرهنگ و روحیة آن نهضت، در جامعة خودمان این نظام را به‌وجود آورده‌ایم.[5]

*   تمام آثار و گفتار آن بزرگوار [امام حسین(علیه‏السلام)] و نیز گفتارى که دربارة آن بزرگوار از معصومین رسیدهاست، این مطلب را روشن مى‌کند که غرض، اقامة حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامة راه پیامبر اکرم (صلی‏الله علیه و آله) و دیگر پیامبران بودهاست که: «یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ...»[6] و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛[7] اقامة قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.[8]

*   حضرت[امام حسین علیهالسلام] در مکه، دو نامه نوشتهاست که: یکى به رؤساى بصره و یکى به رؤساى کوفه است. در نامة حضرت به رؤساى بصره، این‌طور آمدهاست: «و قد بعث رسولى الیکم بهذا الکتاب و انا ادعوکم الى کتاب الله و سنة نبیه فان سنة قد امیتت و البدعة قد احییت فان تسمعوا قولى اهدیکم الى سبیل الرشاد»؛[9] من مى‌خواهم بدعت را از بین ببرم و سنت را احیا کنم؛ زیرا سنت را میرانده‌اند و بدعت را زنده کرده‌اند! اگر دنبال من آمدید، راه راست با من است؛ یعنى مى‌خواهم همان تکلیف بزرگ را انجام دهم که احیاى اسلام و احیاى سنت پیغمبر و نظام اسلامى است.[10]

*   ... امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگى را که عبارت از تجدید بناى نظام و جامعة اسلامى، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعة اسلامى است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهى از منکر است؛ بلکه خودش یک مصداق بزرگ امر به معروف و نهى از منکر است. البته این کار، گاهى به نتیجة حکومت مى‌رسد؛ امام حسین براى این آماده بود. گاهى هم به نتیجة شهادت مى‌رسد؛ براى این هم آماده بود.

[امام حسین(علیه‏السلام)] فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ»؛[11] دیگر باید با اسلام، خداحافظى کرد و بدرود گفت؛ آن وقتى که حاکمى مثل یزید بر سر کار بیاید و اسلام به حاکمى مثل یزید، مبتلا گردد! قضیة شخص یزید نیست؛ هرکس مثل یزید باشد. حضرت مى‌خواهد بفرماید که تا به حال هرچه بود، قابل تحمل بود؛ اما الان پاى اصل دین و نظام اسلامى در میان است و با حکومت کسى مثل یزید، نابود خواهد شد. به اینکه خطر انحراف، خطر جدى است، اشاره مى‌کند. مسأله، عبارت از خطر براى اصل اسلام است.[12]

*   ... اینها و صدها حادثة توجه برانگیز و پرمعنى و درعین‌حال ظاهراً بى‌ارتباط و گاه متناقض با یکدیگر در زندگى موسى ‌بن‌جعفر(علیهما‌السلام) هنگامى معنى مى‌شود و ربط مى‌یابد که ما آن رشتة مستمرى را که از آغاز امامت آن بزرگوار تا لحظة شهادتش ادامه داشته، مشاهده کنیم. این رشته، همان خط جهاد و مبارزة ائمه(علیهم‌السلام) است که در تمام دوران دویست‌وپنجاه ساله و در شکل‏هاى گوناگون استمرار داشته و هدف از آن، اولاً تبیین اسلام ناب و تفسیر صحیح قرآن و ارایة تصویرى روشن از معرفت اسلامى است و ثانیاً، تبیین مسألة امامت و حاکمیت سیاسى در جامعة اسلامى و ثالثاً، تلاش و کوشش براى تشکیل آن جامعه و تحقق بخشیدن به هدف پیامبر معظم اسلام(صلى‌الله‌علیه‌واله) و همة پیامبران؛ یعنى اقامة قسط و عدل و زدودن اندادالله از صحنة حکومت و سپردن زمام ادارة زندگى به خلفاءالله و بندگان صالح خداوند.[13]

*   عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بین بردن ظلم از سطح زمین، خصوصیت مهدی موعود است. اسلامی که در آن، تلاش برای عدالت و مبارزه با ظلم نباشد، چه طور می‏تواند اسلام باشد و بشریت به سمت آن حرکت کند بشر به سمت آن چیزی حرکت می‏کند که مظهر آن، وجود مقدس مهدی (علیهالصلاه ‏والسلام و عجل‏الله‏تعالی فرجهالشریف) باشد و او کسی است که در احادیث متواتر وارد شده که دنیا را از عدل و داد پر می‏کند و ظلم را ریشه کن می‏سازد.[14]

v  استدلال به سیرة ائمة هدی (علیهم السلام) در تبیین سیاسی بودن دین در بیانات بسیاری از علمای اعلام قابل دست‎یابی است؛ به عنوان نمونه، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در این خصوص می‏نویسند:

«سیرة ائمّة اهل بیت (علیهم السلام) نشان مى‏دهد که آنان، دین را جداى از سیاست نمى‏دانستند و به تعبیرى که در بعضى از زیارت‏نامه‏ها وارد شده: «ساسة العباد»؛[15] سیاست‏مداران بندگان خدایند و به بیان امام حسن مجتبى‏ (علیه‏السلام) تشکیل حکومت اسلامى یک مسئولیت الهى است که بر دوش آنها افکنده شده است؛ «أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَدَبَنَا لِسِیَاسَةِ الْأُمَّة».[16]. قیام امام حسین (علیه السلام) در برابر یزید و تصریح به این معنا که هدف قیامش اصلاح امر امّت و امر به معروف و نهى از منکر و عدم سکوت در برابر سلطان جائر است، و بیعت گرفتن مسلم بن عقیل در کوفه براى آن حضرت، پس از اعلام آمادگى شیعیان براى تشکیل حکومت اسلامى، دلیل روشنى است بر اینکه قیام او براى تشکیل حکومت عدل اسلامى بوده است.[17]

...در حدیثى که عبد اللّه بن عمر از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نقل مى‏کند، آمده است:  « لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَبْعَثَ رَجُلًا مِنِّی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أَبِیهِ اسْمَ أَبِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً؛[18] اگر از عمر این دنیا، بیش از یک روز نماند خدا آن را آن‏قدر طولانى مى‏سازد تا مردى از خاندان مرا مبعوث بدارد. او هم نام من و پدرش هم نام پدرم مى‏باشد، او زمین را پر از عدل و داد مى‏کند همان‏گونه که از ظلم و جور پر گشته است».[19]

v  علامة شهید مطهری نیز بخش گسترده‏ای از سیرة سیاسی اهل بیت(علیهم السلام) را در بیانات و کتب خود آورده است؛ جملات زیر را می‎توان خوشه‎ای از این خرمن ارزشمند دانست:

«تاریخ ائمة اطهار عموماً حکایت مى‏کند که همیشه در حال مبارزه بوده‏اند. اگر مى‏گویند مبارزه در حال تقیّه، ... تقیّه معنایش این است: در یک شکل مخفیانه‏اى، در یک حالت استتارى از خود دفاع کردن ـ و به عبارت دیگر ـ سپر به کار بردن، هرچه بیشتر زدن و هرچه کمتر خوردن؛ نه دست از مبارزه برداشتن؛ حاشا و کَلاّ! روى این حساب است که ما مى‏بینیم همة ائمة اطهار این افتخار را ـ آرى این افتخار را ـ دارند که در زمان خودشان با هیچ خلیفة جُورى سازش نکردند و همیشه در حال مبارزه بودند.

شما امروز بعد از هزار و سیصد سال... مى‏بینید خلفایى نظیر عبدالملک مروان (از قبل از عبد الملک مروان تا عبد الملک مروان، اولاد عبد الملک، پسر عموهاى عبد الملک، بنى العباس، منصور دوانیقى، ابوالعباس سفّاح، هارون الرشید، مأمون و متوکّل) از بدنام‏ترین افراد تاریخند. در میان ما شیعه‏ها که قضیه بسیار روشن است؛ حتى در میان اهل تسنن، اینها لجن‏مال شده‏اند. چه کسى اینها را لجن‏مال کرده است؟ اگر مقاومت ائمة اطهار در مقابل اینها نبود، و اگر نبود که آنها فسق‏ها و انحراف‏هاى آنان را برملا مى‏کردند و غاصب بودن و نالایق بودن آنها را به مردم گوشزد مى‏نمودند ـ آرى اگر این موضوع نبود ـ امروز ما هارون و مخصوصاً مأمون را در ردیف قِدّیسین مى‏شمردیم. اگر ائمه، باطن مأمون را آشکار نمى‏کردند و وى را معرفى کامل نمى‏نمودند، مسلّم او یکى از قهرمانان بزرگ علم و دین در دنیا تلقى مى‏شد.»[20]

هر چند شرایط اختناق عجیب حاکم در دوران اهل بیت(علیهم السلام) از یکسو، و عدم وجود یاران و خواص قابل اعتماد و تاثیرگذار از سوی دیگر، امکان طرح بحث حق حاکمیت را از آن بزرگواران سلب می‏کرد، با این همه، هرگاه ائمة هدی(علیهم صلوات الله) فرصت می‎یافتند به تبیین حق الهی خود برای تصدی حکومت و مدیریت جامعه ـ که در روایات ما با کلماتی چون ولایت، خلافت و امامت بیان می‎گردد ـ پرداخته‎اند.



[1]. الکافی، ج ‏4، ص 466

[2]. بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‏هاى نماز جمعه 2/11/1366

[3]. سخنرانى رهبر معظم انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم در روز میلاد امام حسن مجتبى‌(علیه‌السلام) 22/1/1369

[4]. بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‏هاى نماز جمعه 16/11/1366

[5]. سخنرانى رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضاى جامعة روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز تهران، علما و ائمة جماعت و جامعة وعاظ تهران و اعضاى شوراى هماهنگى سازمان تبلیغات اسلامى، در آستانة ماه محرم 11/5/1368

[6]. درود بر تو اى وارث حضرت آدم برگزیده خدا، سلام بر تو اى وارث حضرت نوح پیغمبر خدا (من لا یحضره الفقیه، ج ‏2، ص    604)

[7]. تا مردم قیام به عدالت کنند. (حدید: 25)

[8]. سخنرانى رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضاى جامعة روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز تهران، علما و ائمة جماعت و جامعة وعاظ تهران و اعضاى شوراى هماهنگى سازمان تبلیغات اسلامى، در آستانة ماه محرم 11/5/1368

[9]. مثیر الحزان، ص 37

[10] بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‌هاى نماز جمعه (عاشوراى 1416) 19/3/1374

[11]. بحار الأنوار، ج ‏44، ص 326

[12]. بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‌هاى نماز جمعه (عاشوراى 1416) 19/3/1374

[13]. پیام رهبر معظم انقلاب به سومین کنگرة جهانى حضرت امام رضا(علیه السلام) 26/7/1368

[14]. سخنرانی رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمع کثیری از پاسداران، در سالروز میلاد امام حسین(علیه السلام) و روز پاسدار 10/12/1368

[15]. زیارت جامعه کبیره

[16]. خداوند ما (اهل بیت) را برای اداره و سیاست مردم پرورش داد.(مستدرک‏الوسائل، ج 7، ص 528)

[17]. همان، ص: 531

 .[18]بحارالأنوار   ج 51   ص 74  

[19] . دائرة المعارف فقه مقارن، ص: 532 (آیت الله مکارم شیرازی)

[20] . مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏18، ص: 97

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی