امام شناسی
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
صفحه ای کوچک برای نشانی دادن از محوری ترین مفهوم عالم: ولایت ...
اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان
حضرت امام خمینی (رض)
امام شناسی
یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.
پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23
بسم الله الرحمن الرحیم
دلایل لزوم تشکیل حکومت اسلامی در قرآن
شماره 2
احوال پیامبران و تبیین اهداف و عملکرد آنان، بخش بزرگی از قرآن را به خود اختصاص میدهد. در این بخش از مفاهیم قرآنی، حجم عمدهای، به بیان تکالیف و اقدامات سیاسی پیامبران الهی اختصاص دارد.
هر چند پرداختن تفصیلی به این حجم از آیات، مجالی گسترده میطلبد و موضوع کتابی مستقل است، اما با اندک دقتی در این آیات درمییابیم که میتوان این دسته از آیات را به چهار نوع تقسیم کرد؛
2-1-1. آیاتی که به معرفی «انبیاء صاحب حکومت» و شیوة حکمرانی آنان میپردازد:
1. حضرت داود (علی نبینا و آله و علیه السلام)
قرآن کریم در سوره بقره، آیة 251، درباره حضرت داود میفرماید: «وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشاءُ»؛ و خداوند به او فرمانروایی و حکمت عطا کرد و از آنچه میخواست به او آموخت.
نیز دربارة او میفرماید: «وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطاب»[1] و به حکومت او استواری بخشیدیم و به او حکمت و داوری عادلانه آموختیم.
تصدّی حکومت و فرمانروایی حضرت سلیمان (علی نبینا و آله و علیه السلام) اصلیترین بخش از آیات مربوط به این پیامبر عظیمالشأن را به خود اختصاص میدهد؛ به عنوان نمونه در سورة ص از قول آن حضرت میخوانیم:
«وَ هَبْ لی مُلْکاً لا یَنْبَغی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب»؛[2] خدایا به من حکومتی عطا کن که پس از من شایستة کسی نباشد، که تو بسیار بخشندهای.»
و خداوند دعایش را مستجاب کرد و فرمود: «... هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِساب»؛[3] به او گفتیم سلطنت و ملک را به تو دادیم؛ تو خواه ببخش یا امساک کن...[4]
در قرآن کریم، راز و نیاز یوسف صدیق را با خدای عالمیان، پس از رسیدن به فرمانروایی مصر را چنین میبینیم:
«رَبِّ قَدْ آتَیْتَنی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنی مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیث...»؛[5] پروردگارا به من حکومت عطا کردی و تأویل خواب آموختی؛ ای آفرینندة آسمانها و زمین! تو ولیّ و سرپرست من در دنیا و آخرتی؛ مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما!
در سورة یوسف، آیات بسیاری به بیان شیوههای حکمرانی مردان الهی و ظرافتها و اصول مدیریت دینی ایشان اختصاص یافته است.
داستان زندگی پرفراز و نشیب زندگی حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام) و امتحانات سنگین الهی از مبارزة تمام عیار با بتپرستان در جوانی تا ذبح فرزند در کهنسالی در قرآن کریم مقدمة اعطای مسئولیت امامت و پیشوایی جامعه خوانده میشود؛ آنجا که میفرماید:
«وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»؛[6] آنگاه که پروردگار ابراهیم را به پارهای از تکالیف آزمود و او آنها را به پایان رسانید (و از عهدة امتحانات به خوبی بر آمد) به او خطاب شد تو را برای مردم «امام» قرار میدهیم.
این واگذاری مسئولیتِ پیشوایی مردم به ابراهیم، پس از گذشت دورانی از پیامبری او بوده است؛ چون در نزول این عنایت الهی، ابراهیم از رسیدن این مسئولیت به فرزندان خود سخن میگوید، در حالیکه در آیة 39 سورة ابراهیم، از قول او گفته میشود که «شکر خدای را که در پیری به من اسماعیل و اسحاق را عطا فرمود»[7]... از اینرو امامت و «مقام فرمانروایی» حضرت ابراهیم غیر از مقام رسالت و نبوت آن حضرت است.»[8]
این مبحث را با گفتاری از فقیه متألّه حضرت آیة الله جوادی آملی، پی میگیریم:
«سلسلة انبیاء ابراهیمی که سالیان متمادی حکومت اسلامی[9] را عهدهدار بودهاند و قرآن دربارة آنان میفرماید:
«اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنبِیَاء وَجَعَلَکُم مُّلُوکًا»؛[10] [نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرارداد و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرارداد.][11] خطوط کلی امامت و رهبری و اصول مهم سیاست و حکومت را از بنیانگذار کعبه و معمار مطاف و مهندس قبلة جهانی به ارث بردهاند و حضرت ابراهیم نه تنها در سیرة خویش آنها را رعایت مینمود، بلکه در نیایشهای خاص خود آنها را کاملاً مطرح میکرد و اجابت انها را از خداوند درخواست مینمود.
عصارة دعاهای آن حضرت، همان دو هدف مهم حکومت اسلامی است؛ یعنی خلیفة الله شدن انسان صالح سالک کوی کمال و تأسیس مدینة فاضله...»[12]
در جای جای قرآن، ذکر دیگر انبیاء الهی که امامت و فرمانروایی جوامع انسانی را بهعهده گرفتهاند، آمده است؛ به عنوان نمونه به آیۀ 54 سورۀ نساء توجه فرمایید:
«أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیما»؛[13] آیا به آنچه که خداوند از کرمش بر مردم اعطا نموده، حسد میورزند؟ ما به آل ابراهیم، کتاب، حکمت و حکومت عظیمی دادیم.[14]
از مرور آیات مربوط به اقدامات پیامبران میتوان اینطور فهمید که «زمامداری و رهبری سیاسی جامعه، در نبوّت مأخوذ است؛ چرا که با تعلیم و ارشاد تنها و بدون جهاد و دفاع و اقامۀ حدود و تنظیم روابط بین الملل و... جامعه هرگز نمیتواند به حیات دینی خود ادامه دهد... البته إعمال زمامداری ممکن است در شرایطی خاص برای پیامبری مقدور نباشد؛ مانند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که در چند سال اول رسالت خود، از إعمال مقام حکومت معذور بودند.
همچنین ممکن است در عصر پیامبری بزرگ که مسئولیت زمامداری جامعه بر عهدۀ اوست، برخی دیگر از انبیاء الهی، زیرمجموعۀ رسالت او باشند و فقط به سمت تبلیغ احکام دین منصوب گردند. مانند حضرت لوط (علیه السلام) که نبوّت او زیرمجموعۀ نبوت ابراهیم خلیل بود: «فَآمَنَ لَهُ لُوط»[15] و حکومت جدا نداشت و این هیچ محذوری را به همراه ندارد؛ زیرا نبوت چنین اشخاصی، شعاعی از نبوّت گستردۀ همان پیامبر بزرگ است که فرمانروای کل منطقۀ رسالت خود میباشد. بنابراین، هیچ نبوّتی بدون حکومت نیست؛ خواه به نحو استقلال باشد و خواه به نحو وابسته باشد؛ زیرا در مثال مزبور، جناب لوط با حکومت حضرت ابراهیم، زندگی سیاسی و اجتماعی خود و دیگران را در محیط مخصوص خویش اداره مینمود...
... و اگر دربارۀ حضرت نوح و حضرت عیسی و برخی دیگر از انبیاء الهی به صراحت مطلبی درباب حکومت و سیاست در قرآن کریم نیامده باشد، این عدم تصریح، دلیل برنبودن حکومت نیست، بلکه از قبیل«وَرُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْک»[16] است؛ یعنی همانگونه که برخی از انبیاء الهی در طول تاریخ بشر بودهاند و به تصریح خود قرآن نامی از آنان در قرآن نیامده است، همۀ ویژگیهای هریک از انبیاء نام برده شده در قرآن نیز ذکر نشده است.[17]
2-1-2. آیاتی که به تبیین اهداف سیاسی ـ حکومتی بعثت انبیاء میپردازد:
1. اقامة قسط و عدل در جامعه
تبیین اولین هدف نهضت پیامبران را از کلام رسای علامة شهید مطهری(ره) میبینیم:
در قرآن کریم تصریح شده که حکمت بعثت و ارسال رسل این است که عدل و قسط بر نظام زندگانى بشر حاکم باشد:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»؛[18] همانا فرستادگان خویش را با دلائل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و مقیاس (قانون) فرستادیم تا مردم
v تبیین اولین هدف نهضت پیامبران را از کلام رسای علامة شهید مطهری(ره) میبینیم:
در قرآن کریم تصریح شده که حکمت بعثت و ارسال رسل این است که عدل و قسط بر نظام زندگانى بشر حاکم باشد:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»؛[19] همانا فرستادگان خویش را با دلائل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و مقیاس (قانون) فرستادیم تا مردم بدینوسیله عدل را بپا دارند.
بدیهى است که برقرارى اصل عدل در نظامات اجتماعى، موقوف به این است که اولاً نظام تشریعى و قانونى، نظامى عادلانه باشد، و ثانیاً عملاً به مرحله اجرا درآید.
علاوه بر این اصل کلى که قرآن در مورد همه پیامبران بیان کرده است، در مورد نظام تشریعى اسلامى مىگوید: «قل قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ».[20] یا در مورد برخى دستورها مىگوید: «ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّه».[21] قرآن کریم، امامت و رهبرى را «پیمان الهى» و مقامى «ضدّ ظلم» و «توأم با عدل» مىداند.[22]
قهراً چون انبیاء چنین هدفى دارند، کسانى که برهم زنندة عدل اجتماعى هستند و کفّة آنها از ترازوى اجتماع چربیده، مخالفت مىکردهاند و این بود سرّ بزرگ مخالفت امثال ابوسفیان با پیغمبر که تا پاى فداى نفرات هم آمدند. پس مخالفت سران قریش با پیغمبر، روى همان اصلى است که فرعون با موسى، و نمرود با ابراهیم، و هر قوم پیغمبرى با آن پیغمبر مخالفت مىکردند.[23]
v امام خمینی (ره) با استناد به آیه 25 سورة حدید میفرمایند:
«خداى تبارک و تعالى مىفرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم، «لِیَقوُمَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[24]؛ غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند؛ عدالت اجتماعى در بین مردم باشد؛ ظلمها از بین برود؛ ستمگریها از بین برود؛ ضعفا به آنها رسیدگى بشود؛ قیام به قسط بشود. دنبالش هم مىفرماید: «وَ انْزَلْنَا الْحَدید».[25] تناسبِ این چیست؟ تناسب، این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد؛ با بینات، با میزان و با حدید. فیهِ بَأسٌ شَدید... این مسئلة دخالت در امور سیاسى، از بالاترین مسائلى است که انبیا براى او آمده بودند. قیام بالقسط و مردم را به قسط وارد کردن، مگر مىشود بدون دخالت در امور سیاسى؟! مگر امکان دارد بدون دخالت در سیاست و دخالت در امور اجتماعى و در احتیاجات ملتها، کسى بدون اینکه دخالت کند، قیام به قسط باشد؟ «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» باشد؟!»[26]
v حضرت آیت الله سبحانی در تبیین سازوکار تحقق این هدف بعثت مینویسند:
این آیه[27] نشان میدهد که در اجرای قسط، باید از دو راه وارد شد؛ یکی راه تعلیم و تبلیغ که برای پاکدلان کارساز است و دیگری راه قدرت و زور، دربارۀ گروهی که به منطق گردن ننهاده و سرکشی کنند. در این آیه، اجرای قسط و قیام مردم به عدالت، هدف مجموع پیامبران معرفی شده است و نظیر آن است از نظر کلیت و عمومیت، آیۀ 47 سورۀ یونس؛ آنجا که میفرماید:
«وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ»؛ برای هر امّتی پیامبرانی است، هرگاه رسول آنان آمد، میان آنان به عدل و قسط داوری میشود و آنان مورد تعدّی واقع نمیشوند.»
...در برخی از آیات، افراد معینی از پیامبران صریحاً مردم را به قسط دعوت کردند، چنان که از شعیب نقل میکند که وی پس از دعوت به یکتاپرستی، مسئلۀ قسط را مطرح میکرد.[28]
v علت تاکید مکرّر قرآن بر این موضوع را در کلام علامه محمدتقی جعفری(ره) میبینیم:
با نظر به وفور و کفایت واقعیات و حقائق سیاسی که در اسلام مطرح شده است، میفهمیم که اسلام است که تنها پاسخگوی تنظیم و مدیریت حیات معقول انسانهاست؛ آنهمه آیات وارده در ضرورت عدل و قسط (15 آیه در ضرورت عدل و 18 آیه در ضرورت قسط) و آیاتی که دلالت بر برداشتن قیود و زنجیرهای مختل کنندة حیات معقول ـ که نتیجه آن را آزادی معقول مینامیم ـ قطعاً برای اثباتِ با اهمیت تلقی شدن بُعد سیاسی انسان در اسلام کافی است.[29]
v آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تبیین این هدف رسالت انبیا ـ که دخالت آشکار آن حضرات در سیاست، و مبارزهای اجتماعی و سیاسی است ـ میفرمایند:
این نکته از آیات قرآن بهخوبى استفاده مىشود که یکى از اهداف بزرگ بعثت پیامبران، پایان دادن به فساد در ارض (به معنى وسیعش) بوده است؛ آنچنان که از قول شعیب، پیامبر بزرگ الهى مىخوانیم که در برابر فساد آن قوم سرکش مىگوید: «إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَااسْتَطَعْتُ»؛[30] تنها هدف من این است که تا آنجا که در قدرت دارم به مبارزه با فساد برخیزم و اصلاح کنم.[31]
3. مبارزه با حکومتهای استکباری و طاغوتها
v قرآن کریم، فلسفة مبارزة بیامان پیامبران با مستکبران همعصر خود را تشریح مینمایند. تفسیر این آیات را در کلمات مفسرین و علمای بزرگ میبینیم؛ در تفسیر نمونة حضرت آیت الله مکارم شیرازی میخوانیم:
آیة 36 سورة نحل، اشارة کوتاه و جامعى به وضع دعوت پیامبران کرده، مىگوید: ما در هر امتى رسولى فرستادیم؛ «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا» ... محتواى دعوت همه این رسولان این بود: خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید؛ «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ.»[32] به این ترتیب، دعوت به سوى «توحید» و «مبارزه با طاغوت» اساس دعوت تمام پیامبران را تشکیل مىداده، و نخستین چیزى بوده است که: همه بدون استثناء به آن دعوت مىکردند، چرا که اگر پایههاى توحید محکم نشود، و طاغوتها از جوامع انسانى و محیط افکار طرد نگردند، هیچ برنامه اصلاحى قابل پیاده کردن نیست.[33]
v حضرت آیت الله جوادی آملی نیز در کتاب«انتظار بشر از دین» در این خصوص مینویسند:
آنچه به عنوان بیت الغزل و واسطه العقد تاریخ پرافتخار انبیاء، بعد از توحید و پرستش خدای یگانه و یکتا مشهور است، همانا ظلم ستیزی برای برقراری صلح عادلانۀ جهانی است؛ برای نمونه: «قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّه؛»[34] برای شما الگوی خوبی است در ابراهیم و آنانکه با او بودند؛ که آنها به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه که میپرستید، بیزاریم.
حضرت خلیل الرحمن با تحمل رنج توانفرسای «قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُم»[35] از مبارزه با نمرود طاغی دریغ نکرد... هنوز فرمان ظلم روبی« اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى»؛[36] به سوی فرعون برو که او طغیان کرده است»، در سامعۀ تاریخ طنین افکن است و دستور ستم سوزی «وَ إِذْ نادى رَبُّکَ مُوسى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمین»[37] [: هنگامی که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو!] میخروشد؛ هنوز معجزۀ تدمیر و خسف قارون «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ»[38] در قلّۀ قدرت غیبی در اهتزاز است.»[39]
v و چون همیشه، باید پای درس استاد شهید مطهری(ره) نشست، تا رموز این حقایق قرآنی را دریافت؛
در نهاد هر انسان، استعداد گرایش به مذهب، مانند یک بذر زیرزمینى وجود دارد. پیغمبران مىآیند و این استعداد را پرورش مىدهند و به فعلیّت مىرسانند. این استعداد در همة افراد انسان، اعم از غنى، فقیر، سیاه و سفید وجود دارد، منتهی با یک تفاوت: انسانها ممکن است از نظر عوامل اجتماعى به تعبیر قرآن دچار یک سلسله موانع و حجابها باشند، مثل یک زمین آفتزده که بروز این استعداد فطرى در آن دشوار است؛ یعنى آن حالت بالفعلش با این حالت بالقوهاش در حال جنگ است. احیاناً این حالت بالقوه آن حالت بالفعل را درهم مىشکند یا برعکس، آن حالت بالفعل نمىگذارد این حالت بالقوه در او بروز و ظهور کند. انبیا که مىآیند، براى مبارزه با فرعونها مىآیند. فرعون یعنى یک شخصیت عوضىِ ساخته شده اجتماعى، به تعبیر قرآن یک طاغوت اجتماعى؛ مىآیند براى درهم شکستن این طاغوت.[40]
[1]. ص: 20
[2] ص: 35
[3] ص: 39
[4] . آیة الله جوادی آملی، سیرهی علمی و عملی حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، ص114
[5] یوسف: 101
[6] بقره: 124
[7] . الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاق
[8] حضرت آیت الله العظمی سبحانی، منشور جاوید، جلد 11، ص 285
[9] . حضرت آیة الله جوادی آملی درباره ی علت استفاده از عنوان حکومت اسلامی درباره ی پیامبران دیگر ادیان در کتاب ولایت فقیه خود می فرمایند: چون «اسلام» تنها دین الهی است: «ان الدین عندالله الاسلام» (آل عمران - 19) و هیچ دینی غیر از آن مرضی و مقبول خداوند نیست: «وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» (آل عمران-85)، بنابراین، تنها آورد همهی پیامبران الهی، همانا اسلام بوده و حکومت آنان نیز اسلامی بوده و می باشد.(ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، ص -103)
[10] مائده: 20
[11] ترجمه ی حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی
[12]. آنچه به آبادی، آزادی، امنیت، اقتصاد سالم و مانند آن برمیگردد، از اوصاف و شرایط مدینۀ فاضله است در آیاتی از قبیل «رب اجعل هذا بلداً آمنا و ارزق اهله من الثمرات»(بقره- 126) آمده است و آنچه به کمالهای انسانی برمیگردد که زمینهساز خلیفه اللهی است در آیاتی از قبیل: «واجنبی و نبیّ اان نعبد الاصنام»(ابراهیم- .35) و «ربّنا و ابعث فیهم رسولاً یتلوا علیهم آیاتک و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و یزکّیهم انک انت العزیز الحکیم(بقره-129) ذکر شده است.(آیه الله جوادی آملی، کتاب اسلام و محیط زیست، ص60 و 61)»
[13] . در اصول کافی از امام باقر نقل شده که در باره آیة «و اتیناهم ملکا عظیما» فرمودند: الملک العظیم ان جعل فیهم ائمه من اطاعهم اطاع الله و من عصاهم عصی الله؛ مقصود از ملک عظیم، این است که در میان آنان حاکم و پیشوایی قرار داد که هرکس آنان را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و هرکس آنان را مخالفت کند خدا را مخالفت نموده است. (کافی، ج1، ص206)
[14] . ترجمه از آیت الله العظمی مکارم شیرازی.
[15] عنکبوت: 26
[16] . نساء: 164 ؛ و پیامبران بسیاری هستند که ماجرای آنان را برای شما بازگو نکرده ایم.
[17] . آیه الله جوادی آملی، ولایت فقیه، ص 331 و 332
[18] . حدید: 25
[19] . حدید: 25
[20] . بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است (اعراف 29)
[21] . این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر (بقره 282)
[22] . مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج1، ص: 60
[23] . مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج17، ص: 460
[24]. حدید؛ 25
[25]. همان
[26] . صحیفه امام، ج15، ص: 215
[27] . حدید؛ 25
[28] . آیه الله العظمی سبحانی، منشور جاوید، جلد3، ص52
[29] . علامه محمد تقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص 58
[30]. سوره هود، آیه 88
[31] . آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج10، ص: 221
[32]. سوره نحل ؛ آیه 36
[33] . آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج11، ص: 246
[34] . ممتحنه -4
[35]. انبیاء -68
[36] . طه-24
[37] . شعراء-10
[38]. قصص-81
[39] . کتاب«انتظار بشر از دین»، حضرت آیه الله جوادی آملی، ص189 و 190
[40] . مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج15، ص: 940