سايت من
آخرين عناوين
مطالب سايت
درباره سايت

    آمار و امکانات سايت

سايت من

پیوندها، پیوندهای روزانه، موضوعات، نویسندگان و ...

 
 

موضوعات مطالب سايت

پیوندهای روزانه

   درباره سايت

یوم ندعوا کل اناس بامامهم...
-------------------------------------
وحدت عمومی, به معنای گردآمدن صاحبان سلیقه ها و روش های گوناگون بر گرد محور اسلام, خط امام و "ولایت فقیه" است.
این, همان اعتصام به "حبل الله" است که عموم مسلمین بدان مکلف گشته اند؛
و این, آن اسم اعظمی است که همه ی گره ها را باز, و همه ی موانع را بر طرف, و همه ی شیاطین را مغلوب می کند.

پیام امام خامنه ای به ملت ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی 1368/4/23

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

امام شناسی
متاسفانه امکان درج خودکار کادر جستجو یا جعبه دنبال کنندگان در این قالب وجود ندارد، لطفا برای درج از حالت دستی استفاده نمایید.
  •  

  •  

  •  

  مطالب سايت

 

امام شناسی

 

فصل چهاردهم: آیین ولایت‎مداری /شماره 3

 بسم الله الرحمن الرحیم

2. ولایتمداری در قرآن و روایات

v    «اولین حقّی که والی (حاکم اسلامی) بر مردم دارد، حقّ فرمانبرداری است؛ این حق را در منابع اسلامی «حق بالسمع و الطّاعة» ‏گویند.

و این هم از روایات پیغمبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گرفته شده است که فرمودند: باید که امّت بالسّمع و الطّاعة از والی و فرمانده اطاعت کند.

عبادة بن ولید در کتاب «موطّا» مالک روایتی دارد که پیغمبر آن را به عنوان حقّ شنوائی و فرمان‏برداری در سختی و آسانی، در نشاط و بدحالی تعبیر فرمودند. یعنی امّت از والی باید اطاعت کند؛ و این از آیة قرآن گرفته شده است:

«إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنینَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛[1]


این است و جز این نیست که  قول مؤمنان، در زمانی که آنها را به خدا و رسول دعوت کنند، برای اینکه میان آنها حکم کند، این است که بگویند: «سَمِعنَا و أطَعنَا»؛ گوش محض هستیم و اطاعت محض هستیم. «و أُولَئک هُمُ المُفلحونَ.» بنابراین، اصل، إطاعت امّت از والی طبق این آیة شریفة قرآن است.»[2]

v  «چنانکه حاکم همان کسی باشد که خداوند او را حاکم قرار داده است و او امر به معصیت نکند، اطاعت از او واجب است. آیة کریمة «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم»[3] دلیل روشن این مطلب است. در این آیة کریمه، قطع نظر از اطاعت خدا، به و اطاعت پیامبر و اولی الامر هم امر شده است... اطاعت پیغمبر و اولی الامر غیر از عمل به احکام شرعی است ـ مانند نماز ـ زیرا عمل به احکام، اطاعت خدا است؛ اطاعت پیغمبر و اولی الامر عبارت است از عمل کردن به دستورات آنان در ادارة امور مملکتی و نظام اجتماعی.

v    ... ابوامامه روایت می‎کند که شنیدم پیامبر گرامی می‏فرماید:

«أَطِیعُوا وُلَاةَ أَمْرِکُمْ تَدْخُلُوا جَنَّةَ رَبِّکُم»؛[4] ای مردم! اطاعت بنمایید کسانی که ولی امر شما هستند؛ در سایة این اطاعت داخل بهشت می‏شوید. (کسی که پیغمبر او را ولی امر بداند، همان است که خدا او را حاکم قرار داده است.)

صدوق از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که فرمود:

«الْمُحَمَّدِیَّةُ السَّمْحَةُ إِقَامُ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءُ الزَّکَاةِ وَ صِیَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ حِجُّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ وَ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ وَ أَدَاءُ حُقُوقِ الْمُؤْمِن‏»؛[5] شریعت سهل و آسان محمدی عبارت است از: به پا داشتن نماز، دادن زکات و روزه گرفتن در ماه رمضان و حج بیت الله الحرام و «طاعت رهبر و پیشوا» و ادای حقوق مومنین.

v    ابو حمزه از امام باقر (علیه السلام) روایت می‏کند که بعد از آنکه از آن حضرت سؤال شد: حق امام و پیشوا بر مردم چیست؟ فرمود:

«حَقُّهُ عَلَیْهِمْ أَنْ یَسْمَعُوا لَهُ وَ یُطِیعُوا قُلْتُ فَمَا حَقُّهُمْ عَلَیْهِمْ قَالَ یَقْسِمَ بَیْنَهُمْ بِالسَّوِیَّةِ وَ یَعْدِلَ فِی الرَّعِیَّةِ»؛[6] حق امام بر مردم این است که به حرف او گوش بدهند و فرمانبردار او باشند.

می‏گوید: سؤال کردم: حق مردم بر امام چیست؟ فرمود: ثروت‏های عمومی را حیف و میل نکند و به هرگونه که میل او باشد تقسیم نکند، بلکه به نحو مساوی تقسیم کند و نسبت به آحاد ملت به عدالت رفتار نماید.

عبدالاعلی از امام صادق (علیه السلام) روایت می‏کند که فرمود:

«السَّمْعُ وَ الطَّاعَةُ أَبْوَابُ الْخَیْرِ السَّامِعُ الْمُطِیعُ لَا حُجَّةَ عَلَیْهِ وَ السَّامِعُ الْعَاصِی لَا حُجَّةَ لَهُ وَ إِمَامُ الْمُسْلِمِینَ تَمَّتْ حُجَّتُهُ وَ احْتِجَاجُهُ یَوْمَ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَل‏»؛[7] گوش دادن و فرمان‏برداری نمودن موجب روی آوردن خیرات است و به خیر نمی‏رسد شخص، مگر با اطاعت. شخص مطیع، حجّت بر علیه او نیست؛ [و شخص] غیر فرمانبردار، در روز قیامت حجّت ندارد بر ترک اطاعت؛ و امامِ مسلمین با اصدار فرامین، حجّت و احتجاجش با مردم تمام است؛ در وقت ملاقات با خدا.

حضرت امیر (علیه السلام) در خطبه‏ای چنین می‏فرماید:

«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَکُمْ فِی الْحَقِّ جَمِیعاً سَوَاءً أَسْوَدَکُمْ وَ أَحْمَرَکُمْ وَ جَعَلَکُمْ مِنَ الْوَالِی وَ جَعَلَ الْوَالِیَ مِنْکُمْ بِمَنْزِلَةِ الْوَلَدِ مِنَ الْوَالِدِ وَ الْوَالِدِ مِنَ الْوَلَدِ فَجَعَلَ لَکُمْ عَلَیْهِ إِنْصَافَکُمْ وَ التَّعْدِیلَ بَیْنَکُمْ وَ الْکَفَّ عَنْ فَیْئِکُمْ فَإِذَا فَعَلَ مَعَکُمْ ذَلِکَ وَجَبَتْ عَلَیْکُمْ طَاعَتُهُ فِیمَا وَافَقَ الْحَق‏»؛[8] خدا جمیع بشر را در حقوق، یکسان قرار داده... حق شما بر والی، آن است که انصاف و برابری بین شما معمول دارد... در صورتی که چنین کرد، واجب است بر شما اطاعت او در آنچه موافق حق است.

اساساً اگر اطاعت واجب نباشد، هرج و مرج لازم می‏آید و چنانچه حاکم به معصیت حکم کرد، اطاعت او واجب نیست، زیرا قطع نظر از آنکه در روایات، اطاعت مقید شده است به حکم موافق حق، روایت متواتره از ائمه معصومین رسیده است که فرموده‏اند: «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ»؛[9] طاعت هیچ مخلوقی در صورتی که امر به معصیت خدا بکند، واجب نیست.»[10]

v    تعلیل «امر به تبعیت» را در کلام حضرت آیت الله ممدوحی می‎بینیم:

«به خوبى روشن است که امکان ندارد ولایت از طرف شارع براى مردم نافذ باشد، ولى بر مردم اطاعت از آنان، ضرورى و لازم نباشد؛ چنان‏که عکس مسئله نیز چنین است که اگر اطاعت مردم از اولى الامر واجب باشد، ولى او نافذالحکم و واجب‏الاطاعه نباشد، غلط و بى‏معنا است. اما وجوب اطاعت، اختصاص به احکام تعبّدى و عبادى ندارد؛ زیرا در مقابل وجوب اطاعت از اولى الامر، تبعیت از طاغوت را حرام قرار داد و این حرمت چنان مؤکد است که امت اسلامى حتى در حق مسلّم خود، نمى‏توانند از حکم طاغوت پیروى کنند و باید از احقاق حق خود نیز خوددارى کند؛ زیرا حکم طاغوت و نتیجة آن حکم را باطل (سُحت) دانسته و لیاقت رهبرى مردم را به‏طور مطلق از آنان سلب کرده. پس معلوم است آنچه را دولت طاغوت انجام مى‏داده، شارع مقدس لیاقت آن را از آنان سلب و براى اولوالامر ثابت کرده.»[11]

v    حضرت آیت الله معرفت(ره) نیز در این باره می نویسند:

«پس‌ از آنکه‌ مردم، دولت(حکومت)‌ را صالح‌ دانستند و با او پیمان‌ بستند، بایستی‌ در تمامی‌ برنامه‌ریزی‌های‌ دولت‌ ـ که‌ حتماً‌ در جهت‌ تأمین‌ مصالح‌ امت‌ و با مشورت‌ با کارشناسان‌ مردمی‌ و با اخلاص‌ پی‌ریزی‌ شده‌ ـ فرمانبردار باشند. و هرگونه‌ تعلّل‌ در انجام‌ دستورات‌ پذیرفته‌ نیست.»[12]

«دولت‌ بر مردم‌ حقوقی‌ دارد که‌ نباید کوتاهی‌ شود؛ وگرنه‌ در نهایت‌ به‌ زیان‌ خودشان‌ تمام‌ می‌شود، زیرا توان‌ دولت‌ در انجام‌ وظایف‌ محوله‌ و برآوردن‌ نیازهای‌ جامعه، به‌ همکاری‌ و همدلی‌ مستقیم‌ مردم‌ بستگی‌ دارد، و به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ مردم‌ در همکاری‏های‌ خود نسبت‌ به‌ دولت‌ کوتاهی‌ کنند، به‌ همان‌ اندازه‌ از توان‌ دولت‌ در رابطه‌ با انجام‌ وظایف‌ محوله‌ کاسته‌ می‌شود. این‌ مردمند که‌ باید تمامی‌ امکانات‌ خود را در اختیار دولت‌ خدمتگزار خود بگذارند، تا بتواند خدمات‌ لازمه‌ را انجام‌ دهد. دولت‌ در تمامی‌ ابعاد سیاست‏گذاری‏ها، به‌ یاری‌ و کمک‌ مردمی‌ نیازمند است‌ تا همدردی‌ کنند و همکاری‌ نمایند، و در هر یک‌ از این‌ ابعاد، اگر سستی‌ به‌خرج‌ دادند، روند تدبیر دولت‌ در آن‌ بُعد، کُند و رو به‌ کاستی‌ می‌رود. در کلام‌ مولی امیر مؤ‌منان(علیه السلام) درباره‌ حقوق‌ دولت‌ بر مردم‌ به‌ چهار أمر تأکید شده‌ است: ...

 سوم، «و الاًجابة‌ حین‌ أدعوکم»؛[13] هنگام‌ فراخوانی،‌ آمادگی‌ کامل‌ خود را نشان‌ دهید. سومین‌ حق‌ دولت‌ بر ملت، اجابت‌ بدون‌ تعلّل‌ است. دولت‌ هرگاه‌ در نیازهای‌ خود، بویژه‌ در رفع‌ مشکلات، مردم‌ را به‌ همکاری‌ فرا خواند، باید همگی، هر کس‌ به‌ اندازه‌ وُسع‌ و توانایی‌ خود، این‌ دعوت‌ را لبیک‌ گوید. دولت‌ به ‌تنهایی‌ و بدون‌ کمک‌ مردمی‌ نمی‌تواند در رفع‌ مشکلات‌ موفق‌ شود تا آنگاه‌ که‌ آحاد و گروه‏های‌ مردمی، با تمامی‌ توان‌ او را یاری‌ رسانند. و هرگز بهانه‌جویی‌ نکنند و از انجام‌ خدمات‌ محوّله‌ سربازنزنند. همان‏‎گونه‌ که‌ بنی‌اسرائیل‌ در برابر فرمان‌ حضرت‌ موسی‌ عذرتراشی‌ کردند و گفتند: « فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»؛[14] تو و خدایت‌ در رفع‌ مشکلات‌ بکوشید، ما اینجا آرمیده‌ایم‌ تا آنگاه‌ که‌ راه‌ هموار شد با تو می‌آییم.

زیرا سخت‌ از مشکلات‌ پیش‌ آمده‌ هراسیده‌ بودند؛ «إِنَّ فیها قَوْماً جَبَّارینَ»؛[15] (گروهی‌ گردنکش‌ در پیش‌ رو داریم) یعنی مشکلات‌ بسیار دشوار سر راه‌ داریم‌ و ما توان‌ همکاری‌ در رفع‌ آنها را نداریم. و بدین‌ بهانة رسوا، از همکاری‌ با رهبر دلسوز خود حضرت‌ موسی، سرباز زدند.

 حفظ‌ و حراست‌ از نظام‌ در صورتی‌ است‌ که‌ همگان‌ در اجرای‌ آن‌ بکوشند. مردم‌ به‌ دولت‌ِ موردپسند خود رأی‌ اعتماد داده‌اند تا در جهت‌ رفاه‌ و سعادت‌ آنان‌ بکوشد، آنگاه‌ شایسته‌ نیست‌ که‌ در اجرای‌ برنامه‌های وی‌ همکاری‌ نشان‌ ندهند. و اگر خللی‌ دیدند، باید تذکر دهند؛ نه‌ آنکه‌ از انجام‌ آن‌ تعلل‌ ورزند. حفظ‌ نظام‌ ایجاب‌ می‌کند تا تمامی‌ برنامه‌های‌ ارائه‌ شده‌ از جانب‌ دولت‌ خدمت‏گزار، موبه‌مو اجرا گردد و مردم، کاملاً‌ گردن‌ نهند. نه‌ آنکه‌ به‌ بهانه‌هایی‌ ـ که‌ غالباً‌ جنبه‌ مصلحت‌اندیشی‌ شخص‌ دارد ـ شانه‌ خالی‌ کنند و احیاناً‌ بر خلاف‌ مصلحت‌ عامه‌ رفتار کنند، چه‌ رسد به‌ آنکه‌ کارشکنی‌ کنند.»[16]

v    وظایف مردم نسبت به حاکمیت دینی را از زبان حضرت آیت الله سبحانی می‎بینیم:

«بر مسلمانان واجب است به حکومت اسلامی کمک نموده و در تأیید و تقویت آن کوشش نمایند، زیرا کارشکنی و خیانت به دولت اسلامی، گناه نابخشودنی است. اینک به بعضی از احادیثی که در آنها وظیفه امت مسلمان نسبت به حکومت اسلامی بیان شده است، اشاره می‏کنیم: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «الدّینُ النَّصیحةُ»؛ دین، یاری و خیرخواهی است.

عرض شد به چه کسی ای رسول خدا؟ فرمود: «للَّه و لرسوله و لکتابه و لأئمّة المسلمین و للمسلمین عامّة»؛[17] نسبت به خدا و رسول خدا، کتاب خدا و پیشوایان و امت اسلامی.

علی (علیه السلام) می‏فرمود: «بر امام واجب است طبق قوانین الهی حکم کند، او مانند یک امین، امانت‏دار قدرت عمومی می‏باشد. آنگاه که امام به این وظائف عمل کرد، بر مردم واجب است، به سخن او گوش کنند و از او اطاعت نمایند و چون فرمان بدهد، اجابت نمایند.»[18]

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد خیف برای مردم سخنرانی کرد و فرمود: خدا خوشحال و یاری کند، بنده‎ای را که سخن مرا بشنود و در گوش گیرد و حفظ کند و به کسانی که نشنیده‏اند برساند، چه بسا فردی علمی را به سوی کسی می برد که لایق آن نیست، چه بسا به سوی کسی حمل می کند که از او آگاه تر است. سه خصلت است که دل هیچ فرد مسلمانی، با آن خیانت نکند:

 «إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ فَإِنَّ دَعْوَتَهُمْ مُحِیطَةٌ مِنْ وَرَائِهِمْ الْمُسْلِمُونَ إِخْوَةٌ تَتَکَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ یَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُ.»[19]

1. خالص کردن عمل برای خدا (اخلاص)

2. خیرخواهی برای پیشوایان (به اطاعت و فرمانبری از آنها)

3. ملازمت با جماعت مسلمین، زیرا دعوت مسلمین، افراد پشت سرشان را هم شامل می‏شود. مسلمان همگی برادرند، خونشان با هم برابر است و پست‏ترین آنها در برقراری پیمانشان کوشش می‏کند. (هر فردی از آنان که به دشمن تأمین داد، بر همه لازم است که آن را محترم شمارد).

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

«امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: به والیان خود خیانت نورزید و با رهبران خود حیله نکنید و پیشوایان خود را نادان نخوانید و از رشته پیوند خود (جماعت مسلمین) پراکنده مشوید، که پست می‏شوید؛ شوکت و دولت شما می‏رود. پایه‏های کارها شما باید روی این مبنی باشد، و از این دستور پیروی کنید.[20]

امام باقر (علیه السلام) فرمود:

«پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: خداوند به سوی دوستش که جان خود را در فرمان‏برداری و خیرخواهی امامش به زحمت افکند، نظر نکند، مگر اینکه در رفیق اعلی، همراه ما باشد.[21]»[22]

v    این بحث را با چند روایت در باب لزوم ولایت‎محوری به پایان می‏رسانیم؛

1. امام باقر (علیه السلام): «أَفْضَلُ مَا یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِهِ وَ طَاعَةُ أُولِی الْأَمْرِ»؛[23] بهترین وسیله تقرب بندگان بسوى خداى عز و جل اطاعت خدا و اطاعت رسول و اطاعت والیان امر است.

2. امام صادق (علیه السلام) : «مَنْ لَمْ یَمْشِ فِی حَاجَةِ وَلِیِّ اللَّهِ ابْتُلِیَ بِأَنْ یَمْشِیَ فِی حَاجَةِ عَدُوِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏»؛[24]هر کس همتش برطرف کردن خواسته های ولی خدا نباشد مبتلی می‏شود به بر طرف کردن خواسته دشمن خدا.

 

3. رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله): «العمَلُ الصَّالِحُ طَاعَةُ الْإِمَامِ وَلِیِّ الْأَمْرِ وَ التَّمَسُّکُ بِحَبْلِه»؛[25]مصداق عمل صالح فرمانبرداری از پیشوای ولی امر و تمسک به ریسمان او است.

 

4. امام علی (علیه السلام): «إِنَّ فِی سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِکُمْ فَأَعْطُوهُ طَاعَتَکُمْ غَیْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لَا مُسْتَکْرَهٍ بِهَا وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَیَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْکُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلَامِ ثُمَّ لَا یَنْقُلُهُ إِلَیْکُمْ أَبَداً حَتَّى یَأْرِزَ الْأَمْرُ إِلَى غَیْرِکُم»؛[26] همانا حکومتى که از جانب خدا برپاست، نگاهبان کارهاى شماست. پس فرمانش را گردن نهید از بن دندان، نه از روى کراهت تا سرزنش شوید بدان. به خدا سوگند، که باید چنین کنید، و گرنه خدا دولت اسلام را از شما منتقل خواهد کرد، سپس هیچگاه آن را به شما بازنخواهد آورد، و به هم در شود و به دست مردمى دیگر شود.

5. امام علی (علیه السلام): «مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِیِّهِ، انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّه‏»؛[27] هر که از نصرت و یاری ولی خدا کوتاهی کند، در زیر پای دشمنش به هوش می‎آید (وقتی به خود می‏آید که در خدمت دشمنش قرار دارد.)

 



[1] . النّور، آیه 51

[2] . ولایت فقیه در حکومت اسلام، سید محمد حسین حسینی طهرانی ، ص 154

[3] . نساء 59.

[4] . خصال، ص 228.

[5] . الخصال، ج‏1، ص: 328

[6] . خصال صدوق، ص 233.

[7] . اصول کافی، ج1، ص 189.

[8] . شرح ابن ابی الحدید، ج3، ص 195

[9] .أمالی الصدوق، ص: 370

[10] . نظام حکومت در اسلام، آیت الله سید محمد صادق روحانی، ص 133

[11] . مقاله ولایت فقیه و نراقى، آیت الله حسن ممدوحی، به نقل از:

http://www.porsojoo.com/fa/node/11503

[12] . امام علی(علیه السلام) و حقوق متقابل مردم و حکومت، آیت‌الله محمدهادی معرفت، به نقل از:

http://www.porsojoo.com/fa/node/3340

[13] . نهج البلاغه، خطبه 34

[14] . مائده، 24

[15] . مائده، 22

5 .  امام علی(ع) و حقوق متقابل مردم و حکومت  آیت‌الله محمدهادی معرفت، به نقل از:

http://www.porsojoo.com/fa/node/334

[17] . نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص، ص: 496

[18] . الاموال، ص 12

[19] . کافی کتاب الحجة، ج 1،ص403

[20] . کافی کتاب الحجة، ج 1،ص405

[21] . کافی، کتاب الحجة، ج1،ص404.

[22] . آیت الله شیخ جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، ص 60 

[23] الکافی، ج 1، ص18

[24] . من‏لایحضره‏الفقیه، ج 4،  ص 412  

[25] . بحارالأنوار، ج  22،  ص47

[26] .  نهج البلاغه خطبه 169

[27] . غرر الحکم و درر الکلم، ص 422

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی